shabhaye-bi-setare.blogfa.com
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شومبرای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم -
http://shabhaye-bi-setare.blogfa.com/
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم -
http://shabhaye-bi-setare.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
1.9 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
190
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.859 sec
SCORE
6.2
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم | shabhaye-bi-setare.blogfa.com Reviews
https://shabhaye-bi-setare.blogfa.com
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم -
shabhaye-bi-setare.blogfa.com
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم -
http://www.shabhaye-bi-setare.blogfa.com/post-68.aspx
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. شال عزاست روی سر شعرهای من. بعد از تو با کدام بهانه غزل شوم؟ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۰۳ساعت 23:40 توسط mina. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. من جز غزل برای تو چیزی نداشتم. از چشمهات راه گریزی نداشتم. قربانی ام به زیر قدمهات هیچ بود. من را ببخش جز تو عزیزی نداشتم. کودک نفهم (شاهین علی محمد خانی). گشتم نبود نگرد نیست. شاه نشینان شهر من. کلبه ی دوست اینجاست. بی نشان (استاد غفاری). امیر حشمت اله رحیمی بویر احمدی. امارگیر حرفه ای سایت. امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت.
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم - دنیای من می رفت و ....
http://www.shabhaye-bi-setare.blogfa.com/post-78.aspx
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. دنیای من می رفت و . مردی که دنیای مرا زیر و زبر می کرد. باید شبی از چشمهای من سفر می کرد. دستان سردم عشق را دیگر نمی فهمند. دستان او هر لحظه احساس خطر می کرد. مانند موجی سرکشم انگار می دانست. باید که از همراهی با من حذر می کرد. این باغبان خسته می دانست می خشکم. دستان سردش را برای من تبر می کرد. بغضی که وقت رفتنش در چشمهایش بود. طرز نگاهش را کمی مردانه تر می کرد. می رفت و یکریز آسمان از درد می نالید. گویا مرا از سرنوشتم با خبر می کرد. دستش درون آسمان آرام می رقصید.
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم - باید به چشمهای تو بی اعتنا شوم...
http://www.shabhaye-bi-setare.blogfa.com/post-77.aspx
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. باید به چشمهای تو بی اعتنا شوم. باید به چشمهای تو بی اعتنا شوم. باید کمی شبیه خودت بی وفا شوم. یکرنگی و محبت اگر چاره ساز نیست. باید پر از غرور، پر از ادعا شوم. دیشب دوباره باز به خواب من آمدی. گفتی که باید از سر نو مبتلا شوم. گفتی تو هم همیشه دلت تنگ می شود. گفتی نباید از دل تنگت جدا شوم. دستت درون دستم و چشمت درون چشم. چیزی نمانده بود که حاجت روا شوم! وقتی کلاغ قصه به دنیا نیامده. باید که بی خیال ته ماجرا شوم. از خواب خوش پریدم و دیدم که نیستی. گشتم نبود نگرد نیست.
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم - جای خالی ات...
http://www.shabhaye-bi-setare.blogfa.com/post-71.aspx
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. یک میز و شمع و صندلی و جای خالی ات. من غرق غصه و تویی و بی خیالی ات. محو نگاه تو می شدم. آن چشمهای سبز قشنگ شمالی ات. من روبروی تو، تو نگاهت به دیگری. ای کاش یک نفر بدهد گوشمالی ات. دیدارمان همیشه پر از شعر ناب بود. سرشار عشق بود غزلهای عالی ات. وقتی غزل غزل به تو نزدیک می شدم. می کرد یک مشاعره حالی به حالی ات. دستم به دستهای تو پیوند خورده بود. آن دستهای پر هوس لاابالی ات. چشمان من به راه تو خشکید بی وفا! در انتظار آمدن احتمالی ات. اینجا نشسته ام و به تو فکر می کنم.
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم - چشمهای تو آسمانم بود...
http://www.shabhaye-bi-setare.blogfa.com/post-66.aspx
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. چشمهای تو آسمانم بود. توی چشمان آبی ات گم شد، غزلی که نوک زبانم بود. دست و پایم به هیچ می لرزید، درد در عمق استخوانم بود. خواستم عاشقت کنم که نشد، راهها را یکی یکی رفتم. صبح تا شب تلاش می کردم، بیش از آنچه که در توانم بود. طعنه هایت شبیه سمباده روح من را خراش می دادند. غرق نفرت شدی و من غرق عشق پاکی که در گمانم بود. شصت و شش تا دیازپام 2 میل توی لیوان آب حل کردم. وقت حمام مرگ می آمد، یک زن خسته توی وانم بود. و به خوابی عمیق می رفتم، و تو را توی خواب می دیدم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
دم مزن - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/123
هر چه بودی هر چه بودم .دم مزن ! گفتم به چشم" درویش حسن خراباتی. تا به دریا خاک راهت را نمی ، رفتم به چشم. ساحل امن و قرارم موج گیرد دم به دم. در دل د ر ذره گشتم ذره را سفتم به چشم. شرق را تسخر ز ابری شد که سایه شد به بام. سایه افکن مهر من گر مهر بنهفتم به چشم. شوق مطلع بر غزل زد ، قافیه گم در غبار. خواب معنا دیده را هر مقطعی خفتم به چشم. راز تعبیری ز عشقم رمز تاویل می است. چله داری کن رضا را ، د رد م ی ،گفتم به چشم. اشک حسرت میدمد از آینه زین عکس خام. از طلب زن غوطه تا من خویش آشفتم به چشم.
پستو
http://www.pastoo24.blogfa.com/8905.aspx
یک قصه میجوشد ز دل تا بر زبانم. با اینهمه حرف و سخن ساکت بمانم؟ میگویم و شاید ز دل غم را برانم. مهمان هر شب را به منزل میرسانم. نوشته شده در شنبه سی ام مرداد ۱۳۸۹ 11:49 توسط ندا. قصه ای برای معصومه. از کدام یکی برایت بگویم؟ که یکی نبود و. مترسک کذاب شهر ما. با لشکری از کلاغ امده است! امسال هم از محصول. من و تو سهمی نداریم. خورشید خانم نامرد قصه هم! بر زمین سرد غارمان. قصه ی تو ماهکم. به اخر نخواهد رسید. کلاغ مرداب زده ی قصه ها. نوشته شده در جمعه بیست و دوم مرداد ۱۳۸۹ 1:36 توسط ندا. در میان دروازه ی فاجعه.
دلنوشته های قاصدک - این روزها ............
http://www.naghshedost.blogfa.com/post-225.aspx
روز های زندگی من و پسرم. این روزها چندان خوب نیستم .نه اینکه خوب نباشم غرق شده ام انگار . مسافرتی هر چند کوتاه برای تمدد اعصاب و بعد قدوم مبارک دوستانمان از اصفهان .حرفهایی که حرف دل بودند به ظاهر و بیشتر انگار" درد دل". اگه بگم از کلاس اضافه و تمرین خسته شدم اغراق نکردم .یه موقع هایی وسطش میگم عجب غلطی کردما . با این که مربیم خیلی صبوره .ولی بعضی موقع ها از صداش از تذکراش. .از مقیاسهاش برای "پارک 45 سانت و دوبل و تنظیم آینه "حالم بد میشه. انگار زندگیم بدون خواست خودم برنامه ریزی شده. من و من "یعنی گذشت ...
دلنوشته های قاصدک - تو همانی که خود می اندیشی ..................
http://www.naghshedost.blogfa.com/post-221.aspx
روز های زندگی من و پسرم. تو همانی که خود می اندیشی . کوه بلندي بود که لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يک روز زلزله اي کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که يکي از تخم ها از دامنه کوه به پايين بلغزد.بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد که پر از مرغ و خروس بود.مرغ و خروس ها مي دانستند که بايد از اين تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پيري داوطلب شد تا روي آن بنشيند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنيا بيايد. يک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آ . اثر گابریل گارسیا مارکز). نقش دوست وبلاگی برای همه...
گذر فردا - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/129
که باز دهان بیا لایی چون دیروز. به افطار در بند، چون امروز. که روزه ی سکوت بگیری بر دیروز. نمیخواهمت با همه انتظارم به آمدنت. با همه آروزیم در سحر دم زدنت. نمیخواهمت بی آوازی که از گلوی دوری برخیزد از نو. که پیامبران راستین شکوفه و باران. آیه های نوید ترا. با واهمه ی ندیدن اشکشان بسرایند. نمی خواهمت که کوچه ی خاطرات هزار ترانه. در سکته ی هراس گزمه ی تزویر. بن بست سلاخی خویش شود به دست خویش. که همان فردای بهتر یاران بودی. بر قبر نوشته های شکسته ی امامزادگان. که حرمت لکه دار خادمیت آستانت نیز. باشگاه دانشج...
درج محبت - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/post/125
رج میزندم زخمه ی تار پدرانم. احیا نشود قلب موافق به خزانم. این نقش ترنج از خم چشمان تو بگرفت. گردش به لب تب زده از آه گرانم. این خال موافق زده ای باز و من مست. تک خال دلم را ز خیالت بجهانم. یک سو دو شش بخت و دگر مهره ی سوزان. گر مهر نریزی ز چه رو جامه درانم؟ ای درج محبت به همان مهر و نشانی؟ یا نقش محبت به لبانت بنشانم؟ این خیره سری را ز تو آموخته نرگس. وین پرده دری را تو نهادی به زبانم. تا مرغ قفس پروری ای عشق جگر سوز. دانم که به پرواز رسایت نرسانم. پس کوچه ی آواز ستاره است عبورم. نویسنده : سیروس شرقی.
پستو
http://www.pastoo24.blogfa.com/8910.aspx
کاش می دیدم چیست. آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست! آه وقتی تو .لبخند نگاهت را. بال مژگان بلندت را. آه وقتی که تو چشمانت. آن جام لبالب از جاندارو را. سوی این تشنه ی جان سوخته. من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد. برگ خشکیده ی ایمان را. در پنجه ی باد. رقص شیطانی خواهش را. نور پنهانی بخشش را. در چشمه ی مهر. اهتزاز ابدیت را میبینم. انچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست. پن: تقدیم به همسرم که با او دوباره زاده شدم. نوشته شده در شنبه چهارم دی ۱۳۸۹ 19:8 توسط ندا. DESIGN BY : NIGHT SILENCE. من او را ندارم.
krina - شرقی نوشته ها
http://krina.persianblog.ir/pages/1
از آن سال یخناک غم گرفته. قول و قرارم با دل را. به الواح عمادی حک کردم. کپی برابر با اصلش را هم. ممهمور به نشان چشم تو. به قاصدکی در باد سپردم. پنجره هر دلی که به شرق وا میشود و. در امتداد عطر یاس زلفی پریشان -. نغمه های سحر را واخوانی میکند. صندوقچه ی اسرارش را. لبریز از مکتوب دلم کرده است. سراغ بگیر هزار تلئلو بوسه ی نچیده را. و از گونه هایت. رد نمناکی چشمان به شوق دمیده را. که رگ رگ جان مرا آشناست . نویسنده : سیروس شرقی. مهر ورز و می خور ای منعم که این جان بگذرد. طبع سودا پیشه از جان پریشان بگذرد.
دلنوشته های قاصدک - پدر و مادر .......................
http://www.naghshedost.blogfa.com/post-232.aspx
روز های زندگی من و پسرم. پدر و مادر . آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن. وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن! شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان . به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو ياده بچه هاشون دادن. ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن! تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم". تو 15 سالگي : " ولم کنين ". تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون".
دلنوشته های قاصدک - تحولی به نام "مهر"
http://www.naghshedost.blogfa.com/post-214.aspx
روز های زندگی من و پسرم. تحولی به نام مهر. این روزها خیلی در گیرم .گاهی آنقدر کار برای انجام دادان دارم و سرم شلوغ میشود که سر زدن به وبلاگ و "به روز کردن "این صفحه هم برایم سخت است .روز "خدا " که آغاز میشود آغازش با. نام "یگانه ی هستی بخش "است و پایانش آنقدر خسته هستم که پایان آن روز را در آغاز روز دیگر در می یابم .خسته نیستم روزهایم پر تلاطم شده اند .و سرشار از ساعات مفید. اغلب صبحها بعد از رفتن امیر در تدارک ناهار هستم و سعی میکنم همانی باشد که پسرم والبته پدرش دوست دارند. تا شب هم به صورت بازی طوری ک...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
190
شبهای عاشقی
ته يه كوچه باريك ،زير يه كهنه پتو يه نفر به خواب رفته بود اما اينبار نه مثل هميشه كه اونجور كه هميشه آرزوش بود به خواب رفته بود . نوشته شده توسط مسعود در چهارشنبه هفتم شهریور 1386 و ساعت 3:45. كي صداي دل منو شنيد؟ لحظه ها كشته ميشن و خاطره ها مي مونن ،چه تلخ چه شيرين جزﺌي از تو ميشن و زنديگيتو تحت تاثير قرار ميدن . از اتوبوس كه پياده شدم بازم خاطره هاي ٣سال پيش به ذهنم اومد،روزي كه واسه اولين بار به اين شهر قدم گذاشته بودم تا (ساراي) رو ببينم.روزي كه پر از شادي و غم بود و واسه هميشه تو ذهنم حك شد . قلبم ...
شب های بارانی
۳چيز در زندگي پايدار نيستند: روياها، موفقيت، شانس. ۳چيز در زندگي قابل برگشت نيستند: زمان، کلمات، موقعيت. ۳چيز در زندگي انسان را خراب مي کند: الکل، غرو، عصبانيت. ۳چيز انسان را مي سازد: کارسخت، صدق و صفا، تعهد. ۳چيز در زندگي خيلي باارزش هستند: عشق، اعتماد به نفس، دوستان. ۳چيز در زندگي هستش که نبايد از بين بروند: آرامش،اميد، صداقت. سلام، دوستان خوبم، شما خوبید؟ ما که خوب نیستیم. یعنی نمیگذارن خوب باشیم امسال که از سمپاد اخراج شدم گفتم اخیشششش دیگه از دست کلاس اضافه و مسله های قلمبه سمبله. نوشته شده در سه شن...
شب های برفی من. . .
شب های برفی من. . . آرامش یعنی بدون هیچ قید وشرطی خدا رو داری. . . هستم کسی هم خوشش نیامد .نیامد . اینجا مجسمه سازی. پنجشنبه هجدهم دی ۱۳۹۳ 14:30 ب ه دستان AtiyE. از دلتنگی چیزی شنیده ای؟ مثل این است که . دستت را با کاغذ بریده باشی! پنجشنبه یازدهم دی ۱۳۹۳ 23:45 ب ه دستان AtiyE. به باران دل نبند. که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد. اگر ببارد ، از شوق. اگر نبارد ، از دلتنگی . . . سه شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۳ 15:40 ب ه دستان AtiyE. همینی که هس . . . من کسایی رو دوس دارم که خودشونو تو زندگیم پررنگ میکنن. شنبه بی...
شبهای بارونی
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند. نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم. می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد. پس بگذار که نداند بی او تنهایم. دور میمانم که نزدیک بماند. نوشته شده در پنجشنبه 15 فروردین1392ساعت 6 PM. زن ظریفه نه ضعیفه! ضعیف اون مردیه که یک ساعت نمیتونه. چشم و دلش رو نگه داره ! نوشته شده در شنبه 4 خرداد1392ساعت 11 PM. خدای سکوت شده ام. خفقان گرفته ام تا. اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است. اینجا گم که میشوی. بجای اینکه دنبالت بگردند. نوشته شده در شنبه 24 فروردین1392ساعت 0 AM. کور با...
واهه
تمام دیالوگ های این نمایشنامه پیچیده را خواندم! نقشم را خودم انتخاب می کنم. می خواهم نقش آخر تلخ ترین تراژدی عاشقانه ی بی سرانجام یک نفره را بازی کنم. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم بهمن 1391ساعت 12:36 توسط باران. من غریق آرزوهای خویش،. و نیازها، چون کودکان چموش و بهانه جو. آرزوها پنجه بر گلوی من می فشارند. و نیازها گوش و گیس و دست و پا و دهان و چشم را آویز شده اند. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم بهمن 1391ساعت 19:14 توسط باران. من آن گناه توام. که پاک نمی شوم. به آسمان نمی روم. در دامنت نشسته ام. ولی انگار ...
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم
برای آسمان تو ، شبی ستاره می شوم. امن یعنی حریم آغوشت، وقتی از درد و بغض سرشارم. لحظه هایی که روی شانه ی تو مثل ابر بهار می بارم. امن یعنی تو مرد من باشی،خانه از عطر عشق پر بشود. وقتی از فرط خستگی خوابی بوسه بر چشمهات بگذارم. تا ابد در کنار تو هستم" حرفهایت چقدر شیرین است. توی گوشم دوباره زمزمه کن: "لیلی قصه دوستت دارم". تو بخواب ای پناه بی کسی ام،تکیه گاه صبور و محکم من. تا سحر پا به پای رویاها با دلی بی قرار بیدارم. رفته ای و دلم نمی فهمد، رفته ای و هنوز اینجایی. توی فالم نوشته می آیی! حالا که روزگار ب...
✘...♥...בِلــــبآختگـے هاے مَـטּ...♥...✘
من برا ی مدت نیستم. برام آرزوی موفقیت کنین تو درسآم.
دانلود آهنگ جدید
دانلود آهنگ جدید ، انیمیشن ، فیلم ایرانی ، سریال ایرانی. دانلود فیلم آتش بس 2 با کیفیت عالی و لینک مستقیم. آتش بس ۲ محصول ۱۳۹۲ ایران. با کیفیت عالی و لینک مستقیم. به همراه پشت صحنه. بهرام رادان، میترا حجار، آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، مهرانه مهینترابی، پژمان جمشیدی، دانیال عبادی، فلور نظری، رایان جواهریان و. خلاصه داستان فیلم آتش بس ۲. دانلود فیلم آتش بس ۲. دانلود فیلم آتش بس 2. دانلود فیلم اتش بس. فیلم کمدی اتش بس. نوشته شده در چهارشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 1:37 توسط. برچسبها: دانلود آهنگ جدید. این فی...
♥ شـب های بی کسی ♥
ابزار هدایت به بالای صفحه. شب های بی کسی. شبای بی کسی چقدره سخته. هنوز خاطره هاش یادم نرفته. هنوز هرشب میاد بازم به خوابم. همون کسی که تنهام گذاشته رفته. چقدر بی تو من سردم. چطور شبها رو سرکردم. چقدر دل بی تو داغونه. از این بی کس شدن خسته اس. به اون خدا نمیتونه. مدیر وبلاگ : Reza Ganji. نظرشما راجع به این وبلاگ چیست؟ منتظر نظرات خوبتون هستم. لینک های مرتبط :. چهارشنبه 2 مرداد 1392. این رسم روزگار است. این رسم روزگار است. تا از رویت رد شوند. لینک های مرتبط :. جمعه 5 اردیبهشت 1393. ﺩﻟﻢ ﺳﺮﻋﺖ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ.
ااااا
نوشته شده در یکشنبه پانزدهم خرداد 1390ساعت 22:16 توسط غزل. نوشته شده در یکشنبه چهارم فروردین 1392ساعت 19:36 توسط غزل. نوشته شده در پنجشنبه سی ام آذر 1391ساعت 22:25 توسط غزل. نوشته شده در چهارشنبه یکم شهریور 1391ساعت 8:38 توسط غزل. نوشته شده در جمعه بیست و دوم مهر 1390ساعت 12:9 توسط غزل. خدایا کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده. تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری. 1705;د موزيک.
سهم من از تو دوریه
سهم من از تو دوریه. کاش امتداد لحظه ها تکرار با تو بودن بود. شهریور بوی ترانه های من. و بوی آخرین رقص برگهای سبز. و بوی رسیده ترین سیب های سرخ. و بوی آبی ترین آسمان بی مه و غبار. و بوی من یک روزه در آغوش مادرم. من زاده ی امروز ترین روز شهریورم. دل من شهریور که میشود بوی سیب و گندم و پونه می دهد. سرشار و زلال می خندد. پای برهنه روی زمین میدود. دستم را به نوشتن میگیرد. دلم فهمیده وقتی بخندد باران بی بهانه می بارد. فهمید بغض کردن بد نیست گاهی کار گریه ها را راه می اندازد. شهریور من گاهی که نه. تشکر کرد و رفت.
