shahrzadeghesegoo.blogfa.com
شهرزاد قصه گوشهرزاد قصه گو - قصه آدما از سال 84 تا الان
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/
شهرزاد قصه گو - قصه آدما از سال 84 تا الان
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
52
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.323 sec
SCORE
6.2
شهرزاد قصه گو | shahrzadeghesegoo.blogfa.com Reviews
https://shahrzadeghesegoo.blogfa.com
شهرزاد قصه گو - قصه آدما از سال 84 تا الان
شهرزاد قصه گو
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/92031.aspx
قصه آدما از سال 84 تا الان. مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگیاش رسیده بود،کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد:. تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم نه برای برادر زادهام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران.). اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند.پس تکلیف آن همه ثروت چه میشد؟ برادر زاده او تصمیم گرفت.آن را اینگونه تغییر دهد:. تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم؟ برای برادر زادهام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران. خواهر او که موافق نبود آن را اینگونه نقطهگذاری کرد :.
شهرزاد قصه گو -
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/post-171.aspx
قصه آدما از سال 84 تا الان. پادشاه مصر فرعون ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید. هفته سوم مهر...
شهرزاد قصه گو
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/91071.aspx
قصه آدما از سال 84 تا الان. پادشاه مصر فرعون ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید. هفته سوم مهر...
شهرزاد قصه گو -
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/post-166.aspx
قصه آدما از سال 84 تا الان. ابویزید بسطامی را پرسیدند:. که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟ گفت: آن را هم به دعای مادر، که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم. به جوی رفتم آب بیاوردم.چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم. بایستادم تا مگر بیدار شود. تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت:. نوشته شده در سه شنبه ششم فروردین 1392ساعت 18:10 توسط مهرنوش.
شهرزاد قصه گو
http://shahrzadeghesegoo.blogfa.com/92021.aspx
قصه آدما از سال 84 تا الان. تصمیم خود را گرفته بود هیچ کس هم نتوانست جلویش را بگیرد مصمم شده بود که این قله را فتح کند آن هم تنها. هرچه گفتند که داشتن همراه لازم است شاید خدای نکرده اتفاقی بیفتد .ولی حرف مرد یکی بود! به وسط های کوه رسید هوا بس ناجوانمردانه سرد بود! انگشتانش حس حرکت نداشتند کم کم داشت غروب میشد نمی دانست در تاریکی معمولا کوهنوردان چه میکنند آخر این اولین بار بود که کوهنوردی می کرد! سکوت وحشتناک سرمای کشنده گرسنگی نداشتن امکانات و بی تجربگی. خدایا کمکم کن به تو پناه میبرم. هفته او ل تیر 13...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
گفتگو آزاد -
http://www.viliamwalas.blogfa.com/post-28.aspx
تمامیه دینم به دنیای فانی.شراره عشقی که شد زندگانی. به یاد یاری خوشا قطره اشکی . به سوز عشقی خوشا زندگانی. همیشه خدایا محبت دلها.به دلها بماند بسان دل ما. که لیلی و مجنون فسانه شود.حکایت ما جاودانه شود. تنها چیزی که از ما آدما به جا می مونه همین محبت و به یادآوری اونه.چیزی که همیشه جاودانه می مونه.چون محبت دائمیه.تو ذهن حک میشه.مثل بعضی از دوستیا که همیشه هست .حتی اگه دوست هم نباشه. نوشته شده در یکشنبه یازدهم فروردین ۱۳۸۷ساعت 1:10 توسط ویلیام والاس. خلوت من و معبود نازنینم.
انجمن شاعران مرده - big bang
http://www.tonel.blogfa.com/post-76.aspx
وقتی پتانسیلش هست چرا که نه (لبخند موزیانه! نوشته شده در 92/08/15. و خداوند کیمیاگر را آفرید! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم. کلید نقره ی درهای بیداری. ویلیام والاس (گفتگوی آزاد).
انجمن شاعران مرده - اینم از این!
http://www.tonel.blogfa.com/post-67.aspx
چقدر مسائل کوچیک رو راحت میشه بزرگ کرد. نوشته شده در ۸۶/۰۹/۰۳ساعت توسط مرتضی. و خداوند کیمیاگر را آفرید! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم. کلید نقره ی درهای بیداری. ویلیام والاس (گفتگوی آزاد).
انجمن شاعران مرده
http://www.tonel.blogfa.com/8610.aspx
فردا نه . حالا. نبايستي به انسان ترحم كرد به انسان بايد عشق ورزيد. و من ترحم را از هرجا و هر منبعي باشد نمي خواهم. به يكديگر رحم نكنيد. عشق بورزيد و يكديگر را دوست داشته باشيد ترحم درخور حيوانات است . دست ترحم را رد كنيد و دست عاشق را با عشق بفشاريد . نوشته شده در 86/10/01. و خداوند کیمیاگر را آفرید! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم. کلید نقره ی درهای بیداری. ویلیام والاس (گفتگوی آزاد).
گفتگو آزاد -
http://www.viliamwalas.blogfa.com/post-26.aspx
پرواز فرصتی است برای گذر از سرزمینهای ناشناخته. فرصتی برای تجربۀ آسمان و لمس آن. پرواز، بزرگی می دهد و انتظار فروتنی دارد. عظمت است و اما به تواضع نیازمند. پرواز، شوق سفر می خواهد و شور او. پرواز، هنوز بالا نیست بلکه میان بالا و پایین است. و معلوم خواهد کرد که آیا تسلیم جاذبۀ زمین خواهی شد یا جاذبۀ آسمان؟ در زمین بودن و جذب آن شدن، مرگی است آرام. اما از آسمان فرو افتادن و جذبۀ زمین را پذیرا گشتن خرد و تکه تکه شدن است. و این مرگی است دردناک و وحشت انگیز. پرواز، پیمودن آسمان است و به آن سوی باران رفتن.
گفتگو آزاد -
http://www.viliamwalas.blogfa.com/post-27.aspx
دستام دارن میلرزن و چشمام گریونه.شاید خود سالار بخشیدم که رمز ورود یادم اومد. شاید شمایی که تازه دارین این مطالب رو میخونین از جریان بی خبر باشین ولی قدیمی ترا یادشونه. که اینجا چه اتفاقایی افتاد.یادشونه که سالار یا همون ویلیام والاس به خاطر بیماری سختی که داشت از دنیا رفت و یه قول سخت از من گرفت که چراغ وبلاگشو خاموش نزارم.ماهی یه بار.وبلاگو آپ کنم.ولی من. من خودم رو نمی بخشم و به شما قدیمی ترا حق می دم منو نبخشین. ولی این یادآوری رو به فال نیک میگیرم. خلوت من و معبود نازنینم.
گفتگو آزاد -
http://www.viliamwalas.blogfa.com/post-24.aspx
جای خالی چشمانت را. نه تصویری در افکارم پر می کند. و نه صدایی که در خاطراتم قدم می زند. و نه نوشته هایت که گوشم. زمزمه شان را عادت دارد. حتی بغض ترکیده ام هم نمی تواند اندازه اش بگیرد. ولی شب هم پای خوبی است. که تنها / به تنهای دست نیافتنی ام. آره دوستای عزیزم.جای خالی سالار را هیچ چیزی پر نمی کند ولی نوشته های شما. که به یادش هستین حداقل منو یکم آروم می کنه و مطمئنم که سالار هم تمامی اینها. را متوجه می شه.مطمئنم.دوستای خوبم. سالار از من یه قول خیلی سخت گرفت.که بعد از رفتنش/من وبلاگشو ادامه بدم.
انجمن شاعران مرده -
http://www.tonel.blogfa.com/post-77.aspx
تنها میتونم بگم روحت شاد. میدونم که درک میکنی. نوشته شده در 93/05/20. و خداوند کیمیاگر را آفرید! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم. کلید نقره ی درهای بیداری. ویلیام والاس (گفتگوی آزاد).
انجمن شاعران مرده
http://www.tonel.blogfa.com/9009.aspx
همیشه یه راهی برای گند زدن به همه چی هست. درست موقعی که فک میکنی همه چیز خوب داره پیش میره یه حرکت احمقانه میکنیو . همه چیز خراب میشه. این دقیقا همون کاریه که من امروز انجام دادم. نوشته شده در 90/09/01. و خداوند کیمیاگر را آفرید! یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم. کلید نقره ی درهای بیداری. ویلیام والاس (گفتگوی آزاد).
گفتگو آزاد -
http://www.viliamwalas.blogfa.com/post-25.aspx
امروز به عابری برخورد کردم با خضوع زیاد به او گفتم: ببخشید. عابر با ادب تمام گفت، شما ببخشید ندیدمتان. من و این غریبه با کمال ادب و احترام از همدیگر خداحافظی کردیم و. هر یک به راه خود رفتیم. بعد از ظهر همان روز، در منزل، در منزل مشغول پختن شام بودم. پسرم پشت سرم ایستاده بود، تا برگشتم به او برخوردم( مثل صبح با آن آقا. چیزی نمانده بود بخورد زمین. با بداخلاقی گفتم: خودت را بکش کنار. او رفت و دل کوچکش شکست. متوج ه خشونتم نبودم. شب در رختخواب دراز کشیده بودم، ندایی به گوشم رسید. اینقدر بد رفتاری کردی؟ خاطرات...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
52
ღ♥ღღخاطرات چند دخی شیطونღ♥ღღ
ღ ღღخاطرات چند دخی شیطونღ ღღ. سلام به همه ی دوستای گل و روزه دارم. امیدوارم تو این ماه بزرگ یا همون ما مهمونی خدا شاد وسلامت باشید. و اوقات شوخی با گشنگی های این روزا سر کرده باشید. امشب یه شب مهمه. شبی که سرنوشت سال آینده ی ما رقم می خوره. و ما اگر موفق بشیم تو این شب مهم نظر اقا امام زمان رو نسبت به خودمون جلب کنیم. اون موقع بهتریم موقعیت ها وموفقیت ها. به دست اقامون توی نامه سرنوشت و آیندمون نوشته میشه. پس بیایند امشب و برای سرنوشت خودمون و بقیه. برای عاقبت به خیری همه ی انسان ها ی روی کره ی خاکی زمین.
وبلاگ رسمی انجمن ادبی شهرزاد داراب
وبلاگ رسمی انجمن ادبی شهرزاد داراب. آن که داستانی ندارد، زندگی نکرده است.داستایوفسکی. شنبه چهارم آذر 1391 ] [ 15:48 ] [ خانم دانشجو ] . برگزاری جلسه داستان نویسی و نقد و بررسی داستان های کوتاه.این جمعه20/10/92 با حضور آقای ابوتراب خسروی نویسنده ی بنام معاصر در انجمن ادبی شهرزاد داراب.در دو نوبت صبح و عصر در اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی.علاقه مندان میتوانند حضور یابند. چهارشنبه هجدهم دی 1392 ] [ 19:45 ] [ خانم دانشجو ] . انسان عادی جایی ندارد. ستایش طبیعت و لذت بردن از آن و نه الزاما مبارزه با آن در این آ...
shahrzadddd | A great WordPress.com site
A great WordPress.com site. November 30, 2012. I think that Steven from the USA is more qualified to take the job.I think he is a good leader and a good communicator and he is very cute 😉 and a professional swimmer;) and scuba diver and he has gathered many experience by traveling around the world. Olala;) I don’t think so that this job is the worst jobs in the world.I think there are scary moments in it but if a person likes to have danger and excitement in his or her life than here you are 😉. The ear...
big smile
بیا تو حال کن. وبلاگ دوست داشتنی من. یادداشت های دوازده دو نویسنده بیکار. لطفا با قر وارد شوید. اتاقک . :* `*: . وایسا دنیا من می خوام پیاده شم. اسمایلی و گذاشتن شکلک در وبلاگ. خاطرات روزانه ی یه دختر. وقتی به آرزو های محالم رسیدم. فهمیدم گاهی آرزوها، آرزو بمانند قشنگترند. تاريخ چهارشنبه 30 مرداد1392ساعت 20:26 نويسنده. Dorogh goftan orze mikhad. Ma ham k hamishe asheghe adamaye ba orze mishim. تاريخ جمعه 29 اردیبهشت1391ساعت 18:24 نويسنده. Havaset nis be in hali k man daram. آرزو دارم دوستانی داشته باشی.
شهرزاد قصه گو
قصه آدما از سال 84 تا الان. دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود. سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی. او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! از دوستم پ...
www.username.blogfa.com
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم خرداد 1393ساعت 10:42 توسط homa. دوستان عزیز وگرامی من به دلیل اینکه نمی توانستم وبلاگ را مدیریت کنم به خاطر این بود که این وبلاگ دزدیه شد بود من الان به خاطر اینکه شما رو منتظرگذاشتم عزر خواهی میکنم و هفته های اینده میتوانید بیوگرافی بازیگر محبوبتان را بخونید بازم هم عزر می خوام. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن 1392ساعت 23:56 توسط homa.
shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir
شهرزاد
چای را که گذاشت روی میز.گفت: چه خبر از این پسر. گم و گور شد یکهو. گفت: پاشنه در خانه ما را جر داد. صبح به صبح چای نخورده اینجا یکپا میایستاد. آینه دق شده بود دیلاق. مزخرف مینوشت. اگر هم میگفتم خوب نیست مثل مادر مردهها لب ور میچید. کبریت را نگه داشتم روی پیپ و تا دود غلیظ نشد برنداشتم. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:۳۱ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱۳. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:٢٩ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱۳. نویسنده : ابراهیم خدادوست. هر روز همین وقتها. نویسنده : ابراهیم خدادوست. نویسنده : ابراهیم خدادوست.
علم برای نوجوانان
درخت تو گر بار دانش بگیرد . به زیرآوری چرخ نیلوفری را. نمی دونم به چه علتی وبلاگ من حدف شد و من دوباره اون رو بازسازی کردم اما متاسفانه لینک دوستان رو از دست دادم . لطفا لینک های خودتون رو دوباره برای من ارسال کنید تا در وبلاگم قرار بدم. نوشته شده توسط خانم معلم در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۲۰ و ساعت ۱۰ قبل از ظهر. دوست دارم مطالب علمی رو به زبان ساده برای نوجوانان و علاقمندان بیان کنم. دوست دارم به هر موضوع پیچیده و دشوار در علم شکلی قابل درک و ساده و دوست داشتنی بدهم. مطلبی کوتاه و جالب و مفید درباره کروموزوم.
برای هیچکس
یادداشتی از فرید یاسینی بر یکی از شعرهای میناهای وحشی. یادداشتی از فرید یاسینی. شعر شمارۀ یازده از مجموعه ی میناهای وحشی. دور می شوند از هم. و سپیداری که عاشق سفر بود. این یکی از هشتاد و پنج شعر فاطمه محسن زاده است، از دفتر میناهای وحشی وی ضمن تبریک به ایشان برای چاپ کارشان امیدوارم که برخی از دیگر کارهای این دفتر را به مرور بتوانم تور ق کنم. سپیدار، در ایستگاه قطار است و هر بار که قطار، ایستگاهش را ترک می کند این سپیدار عاشق سفر است (چون همیشه در ایستگاه در کنار جایگاه است)، که بر جای می ماند. این گ...
ShahrzaDesign (Sherry) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')" class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Design and Interfaces / Professional. Deviant for 8 Years. This deviant's full pageview. Last Visit: 130 weeks ago. Why," you ask? Favourite st...