shaparak7.blogsky.com
شاپرکشاپرک - ساراییسم
http://shaparak7.blogsky.com/
شاپرک - ساراییسم
http://shaparak7.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.703 sec
SCORE
6.2
شاپرک | shaparak7.blogsky.com Reviews
https://shaparak7.blogsky.com
شاپرک - ساراییسم
شاپرک
http://www.shaparak7.blogsky.com/1389/06
داستان خیالی راز آفرینش(فصل اول). 21 - شهریورماه - 1389 22:34. می ترسم،هر چی بالا تر می رم بیشتر متوجه اختلاف ارتفاع می شم و این چیزیه که واقعا من رومی ترسونه.به نظرم این داستان پایان خوشی نداره و با این که می دونم، ادامش می دم،شایدهم این من نیستم که می خوام این داستان رو ادامه بدم،از همون اول هم یه چیزی من رو به این مسیر هل می داد.داستان از22/8/2181 شروع شد.:. روژان(همکارم در سازمان باستان شناسی):خبر رو شنیدی؟ پروژه ی جدیدی که قراره روی اون کار کنیم، مشخص شده! حدس بزن چی دیدن؟ البتهمگه می شه ندیده باشم!
شاپرک
http://www.shaparak7.blogsky.com/1389/05
27 - مردادماه - 1389 13:31. آدم بدبین:تازه فهمیدم نیمه ی پر لیوان یعنی چی.یعنی همیشه نیمه ی خالی هم وجود داره! آدم خوش بین:نیمه ی پر لیوان رو می بینم چون چیزی برای دیدن توی نیمه ی خالی وجود نداره! آدم واقع بین:هر چند تراکم مولکولی در نیبمه ی پر لیوان از نیمه ی خالی لیوان بیشتره اما در اثر تبخیر بسیاری از مولکول ها از نیمه ی پر لیوان به نیمه ی خالی لیوان منتقل شده و در اثر میعان برخی از این مولکول ها به نیمه ی پر لیوان برمیگردند و همیشه این چرخه ادامه دارد! 3 - مردادماه - 1389 18:15.
آرشیو مطالب وبلاگ - شاپرک
http://www.shaparak7.blogsky.com/posts
داستان خیالی راز آفرینش(فصل اول). 21 - شهریورماه - 1389 توسط شاپرک. 27 - مردادماه - 1389 توسط شاپرک. 3 - مردادماه - 1389 توسط شاپرک. 25 - اسفندماه - 1387 توسط شاپرک. 24 - اسفندماه - 1387 توسط شاپرک. پیغام گیر تلفن شعرای نامدار. 7 - اسفندماه - 1387 توسط شاپرک. داستان خیالی راز آفرینش(فصل اول). پیغام گیر تلفن شعرای نامدار. لیست کامل عناوین یادداشتها. تمامی حقوق مادی و معنوی برای نویسنده محفوظ می باشد.
سارانامه! - شاپرک
http://www.shaparak7.blogsky.com/1387/12/25/post-3
25 - اسفندماه - 1387 21:27. می نویسم داستانی شاهوار. که بنشست به ذهنم ناگوار. ازنبودجنگ به دنبال ریاست. از نبودآن که ظلم راآفریده. ازنبودآن که جنگ بوده راهش. می کنم آغازبانام خداوند. آن که خالق است وخلق کرددماوند. همان کوه بلندومشت انگار. همان جا داستانم شدپدیدار. دختری باهوش باموی پریشان. می شوددرهاله ای ناگاه پنهان. می کشد جیغی بلنددرهاله ناگاه. هم چون تیرخورده ای اومی کشدآه. چوهاله می رودازپیشش آن گاه. به چشم برمی خورد موجودی زیبا. درهمان افسانه ی شیرین رستم. که سرانجام سیمرغ بودمبهم.
پیغام گیر تلفن شعرای نامدار - شاپرک
http://www.shaparak7.blogsky.com/1387/12/07/post-1
پیغام گیر تلفن شعرای نامدار. 7 - اسفندماه - 1387 12:21. از آوای دل انگیز تو مستم. نباشم خانه و شرمنده هستم. به پیغام تو خواهم گفت پاسخ. فلک را گر فرصتی دادی به دستم. نمی باشم امروز اندر سرای. کهرسم ادب را بیارم به جای. به پیغامت ای دوست گویم جواب. چو فردا بر آید بلند آفتاب. این چرخ فلک عمر مرا داد به باد. ممنون توام که کرده ای ازمن یاد. رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش. آیم چوبه خانه پاسخت خواهم داد. از شرم به رنگ باده باشد رویم. در خانه نباشم که سلامی گویم. بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت. الهی مو به قربون صدایت!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
بهشت و جهنم حقیقی - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1388/08/19/post-83
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. بهشت و جهنم حقیقی. بهشت سبزه و گل و رودخانه ندارد. جهنم هم آتش ندارد. لا اقل از نوعی که دست را بسوزاند. اصلا بهشتیان و جهنمیان با هم یکی هستند. چون آن چه همهی ما به سوی آن میشتابیم یک چیز است. بازگشت به اصل خویش. پاک شدن! هیتلر هم با مردن پاک شد. اما او به جهنم رفت. میدانید چرا؟ سهشنبه 19 آبانماه سال 1388.
دستهبندی سروده هایم - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/category/cat-2
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. نگاهش همچو گلها آشنا بود. سخنهایش چو رویا آشنا بود. زبان صحبتش از جنس احساس. صدایش همچو دریا آشنا بود. چو گل زیبا و چون پروانه عاشق. چو شب پر راز، اما آشنا بود. نمی دانم چه شد هنگام دیدار. ولی آن حس زیبا آشنا بود. نگارم کاو به دنیا تازگی داشت. چرا بر من خدایا آشنا بود؟ شنبه 24 مردادماه سال 1388. دیگر در این صحرای بی رنگی نیا. عاشقی مدفون شد و دلها شده سنگی نیا. شیوه ی عاشق کشی همراه این یاران شده.
آشنا - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1388/05/24/post-78
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. نگاهش همچو گلها آشنا بود. سخنهایش چو رویا آشنا بود. زبان صحبتش از جنس احساس. صدایش همچو دریا آشنا بود. چو گل زیبا و چون پروانه عاشق. چو شب پر راز، اما آشنا بود. نمی دانم چه شد هنگام دیدار. ولی آن حس زیبا آشنا بود. نگارم کاو به دنیا تازگی داشت. چرا بر من خدایا آشنا بود؟ شنبه 24 مردادماه سال 1388.
سی اسفند - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1387/12/30/post-71
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. امشب شب جالبی است. از آن شب هایی که هر چهار سال تنها یک بار اتفاق می افتد. شب سی اسفند. چند ساعتی از تحویل سال ۸۸ می گذرد، ولی ما هنوز در سال ۸۷ هستیم! گویی جهان گمشده ای در سال قبل دارد که نمی تواند او را ترک گوید. یا شاید کار نیمه تمامی که انجامش بیش از یک سال طول کشیده است! سال ۸۷ سال خوبی نبود. از بهار با ناملایمات آغاز شد و تا آخرین لحظه ی زندگیش ما را تنها نگذاشت! جمعه 30 اسفندماه سال 1387.
من موفقم - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1388/03/04/post-76
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. سالهای سال می گذرد. آن صحنه های وحشتناک که بعضی هاشان آن قدر نزدیکند که گویی همین دیشب اتفاق افتاده اند، گاهی از پیش چشمانم می گذرند. زندگی به من آموخت که باید نگران همه چیز باشم. چون نگران هر چیز نبودم به نحوی خراب شده است. زندگی به من آموخت که باید به هر قیمتی نرم شوم و با خیلی ها بگویم و بخندم! همان گونه خواهم بود که می پسندند. از آنها پنهان خواهم شد. خوب، پس من خیلی از آنها موفق ترم! اصلا همی...
وقتی میخندی - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1388/07/26/post-82
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. خنده هایت را دوست دارم. وقتی میخندی، آرامش را میبینم. وقتی میخندی به ناگاه دنیا زیبا میشود. چه کسی میگوید زمستان فصل شکفتن نیست؟ بیشتر بخند. شاید گلها هم فرصت شکفتن پیدا کنند. این روزها تنها چیزی که کم می آورم خنده های توست. یکشنبه 26 مهرماه سال 1388.
یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/page/5
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. دیگر در این صحرای بی رنگی نیا. عاشقی مدفون شد و دلها شده سنگی نیا. شیوه ی عاشق کشی همراه این یاران شده. ای که با عاشق کشی مردانه می جنگی نیا. احساس پاکت را در اینجا می کشند. مردمان، اینجا ریاکار و تو یکرنگی، نیا. کار ما چون آتشی بر موج دریا خفتن است! رخت خود بگذار و در این ناهماهنگی نیا. گر غم گلها تو را سوزد قدم را رنجه ساز. ور نه گر بهر من آشفته دلتنگی نیا. پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386. برگشته ا...
نه و نیم - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1388/07/11/post-79
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. چه می شود اگر تمام ساعت های دنیا بخوابند؟ اگر ساعت ها بخوابند، همه می خوابند. آن گاه تو زمان کافی برای فکر نکردن خواهی داشت. اما اگر ساعت ها همه نخوابند، باید همیشه ساعت خود را به جلو بکشی تا زمان درست را نشان دهند. ساعت بیچاره وقتی بیدار شود دیگر خود را نمی شناسند. شده است یک ساعت دیگر که معلوم نیست چه طور از نه و نیم به ده و چهل و پنج دقیقه پریده است. شنبه 11 مهرماه سال 1388.
انتظار - یادداشت های غریبه
http://bliss.blogsky.com/1387/12/22/post-68
از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو! بهشت و جهنم حقیقی. عشق یک حادثه است! خانه ای از عشق. پی نوشت: اگر حرفی در مورد انتظار دارید استقبال می کنم! اگر هم حوصله ندارید که خودتان چیزی خلق کنید، به این سوال جواب دهید که: اگر احتمال بدهید پیامی از یک نفر که برایتان مهم است دریافت کنید، گوشی خود را در حالت بی صدا قرار می دهید یا با صدا؟ پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1387.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
♥ kh._.elham ♥
تو ه میشه میگفتی : من ، یه تار م وی تو را به هیچ ک س نمید هم! اینق در تار های موی م ن را به این و آن دادی تا ک چ ل شدم! حالا برو دست از سر کچلم بردار. حتی به جایگاه خدا غبطه میخورم . بگذار امشب از رگ گردن ببوسمت . :). اینقدر به سرم نزند . سرم درد میکند . امان از حرف هایی که از چاقو هم بدترند! دلت را تکه تکه میکنند. و تو جوابی برایشان نداری. هرچقدر هم اشک بریزی. به کسى نگفته ام! آنها تو را هنگامى که. در اشک هاى چشمم. تن مى شسته اى دیده اند . تو را میخواهم . برای یک لحظه زیستن. بگذار تا ابد ابرها ببارند.
pearl
امروز چیزی شنیدم که نه تنها خیلی ناراحتم کرد بلکه منو ترسوند. من همیشه فکر میکردم پدر دوستم فوت کرده چون هیچ وقت از پدرش حرفی نمیزد. و میگفت که پدری نداره و برای همین هر وقت تو جمع. حرفی از پدرامون به میون میومد من حرفو عوض میکردم تا یه وقت باعث ناراحتیش نشیم. تا اینکه امروز بهم گفت پدرش نمرده و زنده اس و لی دوساله که مادرش متارکه کرده. و دوستمو خواهرشو آورده اینجا تا پدرش نتونه پیداشون کنه. از این میترسید که بخواد ازدواج کنه و پدرش پیداشون کنه و تو مراسم عروسیش آبروریزی راه بندازه. زندگی با اون شخص باشه؟
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
چاردیواریه من
به نام او که تکیه بر نامش غروریست جاودانه. شاید برای شما هم اتفاق بیفتد. واسه خریدن یه لباس 10 تا مغازه رو میگردیم. تو هر مغازه 10 تا لباسو امتحان میکنیم. اما حت ی خم به ابرومون نمیاریم. برای خریدامون پول که میدیم. لبخند رضایت هم میزنیم. و این اتفاق تو تمام مراحل زندگیمون تکرار میشه. لوازم آرایشی و بهداشتی. برای انتخاب سرویس مبلمان. برای ست کردن لباس مهمونی. حت ی واسه یه نمکدون و ساده ترین چیزها. اما به روح و دل و احساسمون که میرسیم. با اولین دوس ت دارم ش ل میشیم. اولین لبخندو باور میکنیم. و دلمون که شکست.
شاپرک
بارانچتر.من. تو. سیلاب اشکهایم به سوی دریای وجودت روانه شده است. نمیدانم چرا این روزها تمام واژه های من شمیم عطر تورا میدهند؟ عطر خوش شکوفه های بهار نارنج. شبمهتاب.گریه. تو. باز هم عاشقانه هایم به بن بست یاد تو ختم میشوند. شب بی تو لباس سیاهی ست که بر تن آسمان کرده ام! مهتاب بی تو به شب جهارده نمیرسد هلال می آید و هلال میرود! گریه هایم بی تو کولاک میکند هوای دل گرفته ام را. بیشتر از این شکستنم را مخواه. سکوتبغض.خاطره. تو. چه ترانه ی غم انگیزیست این سکوت بیرحم. بغض سرانجام برنده میشود. از آن شب تا کنون.
شاپرک
داستان خیالی راز آفرینش(فصل اول). 21 - شهریورماه - 1389 22:34. می ترسم،هر چی بالا تر می رم بیشتر متوجه اختلاف ارتفاع می شم و این چیزیه که واقعا من رومی ترسونه.به نظرم این داستان پایان خوشی نداره و با این که می دونم، ادامش می دم،شایدهم این من نیستم که می خوام این داستان رو ادامه بدم،از همون اول هم یه چیزی من رو به این مسیر هل می داد.داستان از22/8/2181 شروع شد.:. روژان(همکارم در سازمان باستان شناسی):خبر رو شنیدی؟ پروژه ی جدیدی که قراره روی اون کار کنیم، مشخص شده! حدس بزن چی دیدن؟ البتهمگه می شه ندیده باشم!
shaparak
گزیده ای از اشعار فریدون مشیری. منت کشی مرد از همسرش. زندگی بی تو یعنی مرگ. شعر و متن عاشقانه برای شما عاشقان. یه دنیا حرف عاشقانه. دو تا عاشق مهربون. باشگاه مدیران و متخصصان. شبکه اجتماعی بهشت من. لیست وبلاگ های تخصصی. گزیده ای از اشعار فریدون مشیری. ماهی همیشه تشنه ام. در زلال لطف بیکران تو. می برد مرا به هرکجا که میل اوست. موج دیدگان مهربان تو. زیر بال مرغکان خنده هات. زیر آفتاب داغ بوسه هات ای زلال پاک. جرعه جرعه میکشم تو را به کام خویش. تا که پر شود تمام جان من ز جان تو. هر طرف که میکنم نگاه. سهم من...
شاپرك تنها!
از درد های کوچک است که آدم می نالد. هنگامی که ضربه سهمگین باشد، لال می شوی. من لال شده ام. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۳ساعت 9:1 توسط shaparak. فردا را چه خواهم کرد. در این ویرانه دل. صدای گنجشگها ترانه روزانه. دل خسته وغمگینم شده. خیال امروز م را پر می کنم .با مسیر عنکبوت کوچک . وتنیدن های پی در پی اش. و چه بیهوده.مسیر عنکبوت کوچک نگاه خسته ام.را. ساعتها به دنبال خود می کشد. وارسته از هر خیال وهر نگاه به اندوه خود. چه امید عبثی است. برای فردای مبهم. زیستن. زدن به شیشه زندگی! وقتی بغض میک نی.
عشق از دست رفته
عشق از دست رفته. روزی که این عکس را گرفتیم. کدام یک از ما، آن را. نوشته شده در چهارشنبه سوم مهر 1392ساعت 13:14 توسط. شاید سال ها بعد ، در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم. آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود. نوشته شده در چهارشنبه سوم مهر 1392ساعت 13:12 توسط. نوشته شده در دوشنبه یکم مهر 1392ساعت 18:52 توسط. ميگم : چون نخواست. مي پرسن : دليلش؟ ميگم : نميدون م. چون از او لم دوستم نداشت . نوشته شده در یکشنبه سی و یکم شهریور 1392ساعت 20:38 توسط. دیگر پشت هیچ پنجره ای در انتظارت نیستم. گاهی ...
εїз شاپرکهای زندگی من εїз
Εїз شاپرکهای زندگی من εїз. الهی گاهی نگاهی . حقایق جالبی از زندگی. دیروز دختر بابا امروز خانوم خونه. من و گنجشکای خونه. توت فرنگی روی خامه. زندگی زیر پوست من. من اگه مادر شوهر بشم. وب نوشته های یک جراح. من و خونه زندگیم. خاطرات یک کهنه عروس. دل نوشته های ساچلی. مبارزه با کودک آزاری. خانومی که شما باشی. یادداشت های یک دهه چهلی. خرید بیگودی جادویی مجیک. گالري عکس هاي زیبا. اس ام اس عاشقانه. اخرین ساعات سال 92 داره می رسه و این اخرین پست این ساله. امسال از اون سالایی بود که من توش خیلی خیلی اذیت شدم و خیلی.