sharghbanafshe.persianblog.ir

sa-ra.persianblog.ir

تا خرند این قوم ، رندان خرسواری می کنند - !ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/post/83

تا خرند این قوم ، رندان خرسواری می کنند. ساعت ٩:٢٩ ‎ق.ظ روز یکشنبه ٦ دی ،۱۳۸۸. در محر م ، اهل ری خود را دگرگون می کنند. از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند. گاه عریان گشته با زنجیر میکوبند پشت. گه کفن پوشیده ،‌ فرق خویش پرخون می کنند. گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا. جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند. وز دروغ کهنه ی « یا لیتنا کن ا معک». شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند. خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها. با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند. پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند. پ ن 2 : ای...

sa-ra.persianblog.ir

این کنکور لعنتی - !ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/post/74

ساعت ٥:٢۸ ‎ب.ظ روز جمعه ٥ تیر ،۱۳۸۸. بالاخره تموم شد.خوب یا بد بالاخره درس خوندن واسه کنکور تموم شد.تو رو خدا واسم دعا کنید. پروفایل مدیر : sara. تا خرند این قوم ، رندان خرسواری می کنند. پنجشنبه ۱٩ آذر ،۱۳۸۸. اشکی در گذرگاه تاریخ. چهل درجه زير شب. برگی دیگر از خاطرات. آرین یک پسر تنهای تنها. یاداشت های زیر زمینی. خدايي كه شكست خورد. The king of ordinary things. لیست وبلاگ های تخصصی.

sa-ra.persianblog.ir

سرو - !ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/post/80

ساعت ٢:٤۸ ‎ب.ظ روز شنبه ٧ آذر ،۱۳۸۸. که نروید جز خار،. که نتوفد جز باد،. که نخیزد جز مرگ،. که نجنبد نفسی از نفسی. خفته در خاک ،کسی! زیر یک سنگ کبود،. در دل خاک سیاه،. می درخشد دو نگاه،. که به ناکامی ازین محنت گاه. کرده افسانه ی هستی کوتاه. باز می خندد مهر،. باز می تابد ماه،. باز هم قافله سالار وجود،. سوی صحرای عدم پوید راه. با دلی خسته و غمگین، همه سال،. دور ازین جوش و خروش،. می روم جانب آن دشت خموش،. تا دهم بوسه بر آن سنگ کبود،. تا کشم چهره بر پان خاک سیاه. وندر این راه دراز،. می چکد بر رخ من اشک نیاز.

sa-ra.persianblog.ir

زن - !ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/post/82

ساعت ٥:٥۱ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢ دی ،۱۳۸۸. پ ن 1 : چرا همه جا و تو همه فیلما ، زن و به خاطر زن بودنش تحقیر می کنن؟ چرا مثلا می گن نمیزاریم. مگه زنا چشونه که اینقدر دستور گرفتن ازشون ( حتی اگه مافوقشون باشه ) ضرر شخصیتیه؟ چرا تا می خوای از حق و حقوق خودت حرف بزنی می گن فمنیست؟ یعنی اگه از حق طبیعی خودمون حرف بز. نیم ، حق برابر بودنمون ، افراطی هستیم؟ پن 2 : تجربه نشون داده که بهتر خیلی اظهار نظر نکنم ، چون خدا حسابی می زنه پس ک ل م! پن 3 : یعنی واقعا مشکل جوونای ما اینه؟ پروفایل مدیر : sara. چهل درجه زير شب.

sa-ra.persianblog.ir

!ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/1387/1

Testing, Testing, Testing. ساعت ۸:٠٤ ‎ب.ظ روز جمعه ۳٠ فروردین ،۱۳۸٧. Testing, testing, testing. They’re testing us to death. At school, we take so many tests. We’re almost out of breath. From testing, testing, testing! It’s all we seen to do. If you could look inside our brains,. You’d seen they’re black and blue. From testing, testing, testing! And that is my concern…. We take so many tests each week. There’s never time to learn. عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم. عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم.

sa-ra.persianblog.ir

زندگی من! - !ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/post/77

ساعت ٢:٢۳ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۱٤ آبان ،۱۳۸۸. می خواهم سرتاسر زندگی خودم را مانند خوشه ی انگور در دستم بفشارم و عصاره ی آنرا ، نه ، شراب آنرا ، قطره قطره در گلوی خشک سایه ام مثل آب تربت بچکانم . فقط میخواهم پیش از آنکه بروم دردهائی که مرا خرده خرده یا سعله گوشه ی این اطاق خورده است روی کاغذ بیاورم ، چون به این وسیله بهتر می توانم افکار خودم را مرتب و منظم بکنم . آیا مقصودم نوشتن وصیت نامه است؟ من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتا برایم ضروری شده است، می نویسم . این زندگی من است! پروفایل مدیر : sara.

sa-ra.persianblog.ir

!ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/1388/8

ساعت ۱۱:۳۱ ‎ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۸. مرد می خواست که دشمن نداشته باشد.می خواست هر آنچه که با او مخالف است از بین ببرد و این آرمان او بود.با خود فکر کرد.فکر کرد که دشمن او کیست.و پنداشت که دشمنش را پیدا کرده است.فکر کرد که فقط یک دشمن دارد و خواست که نابودش کند.اما نمی توانست.قدرتش را نداشت.و اراده کرد که قدرتمند شود.و شد.و دشمنش را نابود کرد. و باز هم آرام نشد.تک تک آدمیان را دشمن پنداشت و و بر هر یک اراده بر پیروزی کرد.و پیروز شد.و تنها مرد زمین شد. و هنوز دشمن داشت. و هنوز دشمن داشت. فقط میخواهم پیش...

sa-ra.persianblog.ir

!ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/1387/6

ساعت ٦:٥۸ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱۳ شهریور ،۱۳۸٧. انقدر دیر به دیر آپ میکنم که دیگه یادم رفته چه جوری باید شروع کنم. ولی خب ، به علت درخواست های مکررتون گفتم تو این ماه هم که شده یه قدم خیر وردارم و دل یه عده جوون و شاد کنم. ولی چیکار کنم که این غول پر شاخ و دم کنکور هرچی ذوق و استعداد و قریحه ی بذله گویی هست و کور می کنه ( حالا یکی ندونه فکر میکنه دارم خودمو می کشم. حالا بعد این همه حرف به این نتیجه رسیدم که یکی از قصه های خنده دار از یه کتاب خنده دار تر واستون تعریف کنم. شاید خوشتون اومد. پروفایل مدیر : sara.

sa-ra.persianblog.ir

!ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/1388/12

ساعت ۸:٤٦ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱٩ اسفند ،۱۳۸۸. مرگ در هر حالتی ، تلخ است. دوست می دارم که چون از ره درآید مرگ،. در شبی آرام ، چون شمعی شوم خاموش،. لیک مرگ دیگری هم هست. دردناک اما شگرف و سرکش و مغرور،. مرگ مردان ، مرگ در میدان،. با تپیدن های طبل و شیون شیپور،. با صفیر تیر و برق تشنه ی شمشیر،. غرقه در خون ،‌ پیکری افتاده در زیر سم اسبان. در ره یک آرزو ، مردانه مردن. واندر امید بزرگ خویش. با سرود زندگی بر لب. زندگانی را به خون خویش،. و به خون خویش ، نقش صورت دلخواه زد بر پرده ی امید،. این مرگ خونین را.

sa-ra.persianblog.ir

!ما 2 تا

http://sa-ra.persianblog.ir/1388/10

تا خرند این قوم ، رندان خرسواری می کنند. ساعت ٩:٢٩ ‎ق.ظ روز یکشنبه ٦ دی ،۱۳۸۸. در محر م ، اهل ری خود را دگرگون می کنند. از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند. گاه عریان گشته با زنجیر میکوبند پشت. گه کفن پوشیده ،‌ فرق خویش پرخون می کنند. گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا. جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند. وز دروغ کهنه ی « یا لیتنا کن ا معک». شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند. خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها. با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند. پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند. پ ن 2 : ای...