philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8803.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. من اين تصميم و مي گيرم همين امشب. كه عاشق باشم و هر دم بخوانم قصه ي عشقم. من اين لحظه. همين حالا. بيا با من بمان امشب. كه من اين لحظه مي ميرم. در اين تنهايي و غربت. به دنبال كسي هستم. تو اما اين كنون ، اينك. بگير دستم كه من آشفته و گيجم. نوشته شده توسط بانوي غم 9:10 پنجشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۸. قلم و دل تنگم. دل تپيده - شعر. خط خطی های قلمم. تته پته هاي ذهني ام. فتوبلاگ .ثبت هاي من. پاشويه -ميثم الله داد. پنگول نامه = مهندس پنگول جوني. چتر - ميترا رضايي. نگفته ها - نسرين.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8709.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. باز من ماندم و این تنهایی. باز من و این صورتکان. باز من ماندم و این چیره سکوت. وین همه اشک ز حسرت ریزان. در شبی تار و غریب افتاده. منم آواز غریبی خوانده. چونکه رفتند همه شادی ها. و غم آرام به منزل رانده. این همه دربدری هام ندید. در دو چشمم اثر درد نخواند. هر چه کردم که برانمش ز خود. یکدم اما طاقتم دور نماند. در غروبی که به غم می سایید. دل هر رهگذر گمشده را. رفت آن یاور و دانم هرگز. نتوان یافت دگر آن شده را. خود فریبم که ازین عالم تلخ. لحظه ای چند شوم راحت و دور. قلم و دل تنگم.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8708.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. گریه ام را جز علفزاران ندید چهره ام جز ضربه ی توفان ندید. سبزه زاران تجرد دور بود تشنه جانم جز غم هجران ندید. در همه طول ره از بار گران خرد شد یک لحظه ی آسان ندید. د رد هایم برگریزان خزان زین همه دردم یکی درمان ندید. چشمم آخر خسته شد از جستجو اختر بختش بدین کیهان ندید. در میان تیرگی بیکران غیر کیوان اختری رخشان ندید. قلبم آتش شد ز غم ها گشت خون سرخ شد جز چکش و سندان ندید. کلبه ام چون کلبه ی درویش بود در همه عمرش یکی مهمان ندید. امضا: بانوی غم ). منم زائیده ی تنهایی و اندوه.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8711.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. قصه ي غمگين منم و نيست مرا گوينده. شاه خامش تويي و زانديشه مشكل تر. خشم تو را نشان شده رانده زاين و آن شده. گم بدل جهان شده زار منم ، بكن نظر. خواب مرا بده به شب تا كه به خواب بينمش. خواب مرا بده كه من ، بعد چنين غمي دراز. بر سر دامنش نهم ، همچو به كودكيم سر. خواب مرا بده تو ، خواب خواب گردان رها ز تاب. بيش مرا مكن كباب ، خسته شدم دو چشم تر. اي تو كه آخرين اميد ، ده تو مرا نوين نويد. گو كه غمت به سر رسيد ، بيا سر اي نونگر. امضاء : بانوي غم. قلم و دل تنگم. دل تپيده - شعر.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8805.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. جهان را سبز مي خواهم و بس. در اين جهان نبود كسي هم زبان ما. آگه نشد كسي ز بهار و خزان ما ". چون شمع سوختيم و ليكن كسي نديد. ما را سوزد گريه و اشك عيان ما. هر صبح گه ، ز بي تو نه خاستيم. از روز بود و رنج ، همي ارمغان ما. برديم درد بزرگي به دوش خويش. كس با خبر نگشت ز بار گران ما. در زندگي ما كه همه درد و فقر بود. دو دست داشت قطعه ي ناني عنان ما. در ننگ غوطه وران كي زدند حدس. آوارگي و قصه ي درد نهان ما. فرياد ها كه بر سر هر كوي مي زديم. اما چه خنده ها كه بشر فغان ما.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8710.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. هميشه با من است. و در همه حال. آن گه كه در بهار. در زير رگبارهاي باران مي ايستم ،. تا كسي پهلويم نيايد. و به رعد و برق مي نگرم. و گل بغ مرده اي به كفش هايم مي چسبد. آن گه كه در گرماي كسل كننده و سنگين تابستان مي ايستم. تا كسي پهلويم نيايد ،. و پرندگان را مي نگرم. آنگه كه در پائيز در باغي از ياد رفته. و در هواي غبار آلود مي ايستم. تا كسي پهلويم نيايد. و پشتم را به باد مي كنم تا صورتم يخ نزند. و به برگ هاي خشك كه از كنار گوشم. با باد به چند مرز دورتر مي روند ، مي نگرم.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām
http://www.philomela.blogfa.com/8707.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. من راوی قصه های رفته از یادم. قصه ای که می گویم .قصه ای است تلخ اما چه بسا شیرین. قصه ای که می گویم .قصه ی من است.قصه ی دلتنگی هایم برای او. قصه ام ساده است .کودکانه .و شاید کمی دلگیر. قصه ام کوتاه است .اما دلنشین. قصه ام قصه ی قلبی است در انتظار کسی که می آید .همراه با آینده. قصه ام غمگین است. حاکی تنهایی است که برای او منتظر ماندم. قصه ام قصه ی درد است. صدای ترانه می دهد قصه ی من . ترانه ای برای او که می آید همراه با نسیم. قصه ام داستانی است غمناک . قصه ام قصه ی دلتنگی هاست.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām - خط خطی های قلمم
http://www.philomela.blogfa.com/cat-2.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. من راوی قصه های رفته از یادم. قصه ای که می گویم .قصه ای است تلخ اما چه بسا شیرین. قصه ای که می گویم .قصه ی من است.قصه ی دلتنگی هایم برای او. قصه ام ساده است .کودکانه .و شاید کمی دلگیر. قصه ام کوتاه است .اما دلنشین. قصه ام قصه ی قلبی است در انتظار کسی که می آید .همراه با آینده. قصه ام غمگین است. حاکی تنهایی است که برای او منتظر ماندم. قصه ام قصه ی درد است. صدای ترانه می دهد قصه ی من . ترانه ای برای او که می آید همراه با نسیم. قصه ام داستانی است غمناک . قصه ام قصه ی دلتنگی هاست.
philomela.blogfa.com
BanØØye ĢĦām - خواب آشفته
http://www.philomela.blogfa.com/post-14.aspx
منم زاییده ی تنهایی و اندوه. قصه ي غمگين منم و نيست مرا گوينده. شاه خامش تويي و زانديشه مشكل تر. خشم تو را نشان شده رانده زاين و آن شده. گم بدل جهان شده زار منم ، بكن نظر. خواب مرا بده به شب تا كه به خواب بينمش. خواب مرا بده كه من ، بعد چنين غمي دراز. بر سر دامنش نهم ، همچو به كودكيم سر. خواب مرا بده تو ، خواب خواب گردان رها ز تاب. بيش مرا مكن كباب ، خسته شدم دو چشم تر. اي تو كه آخرين اميد ، ده تو مرا نوين نويد. گو كه غمت به سر رسيد ، بيا سر اي نونگر. امضاء : بانوي غم. قلم و دل تنگم. دل تپيده - شعر.