siahmashghha.blogfa.com
در امتداد روزهای سرد مبادا. . .در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.
http://siahmashghha.blogfa.com/
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.
http://siahmashghha.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
16
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.391 sec
SCORE
6.2
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . | siahmashghha.blogfa.com Reviews
https://siahmashghha.blogfa.com
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - مشق 1
http://www.siahmashghha.blogfa.com/post-9.aspx
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. بوی تو را می آرد با خود. باد که از سمت فاصله ها وجاده های خیس باران خورده می آید. و حرف به حرف تمامی کلمات طاقت و شکیبایی را پرپر می کند. و می بارد به بزرگی تو. حجم عظیمی از دلتنگی و نیاز در تمام من . . . بگذار پنجره ام را ببندم! نوشته شده در چهارشنبه هشتم تیر ۱۳۹۰ساعت 23:42 توسط لیلی. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. یک پنجره تنهایی ام. و سهم پنجره ام بارش نگاه توست. وبلاگ نقد و تحلیل شعر. طراح قالب : پيچك دات نت.
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - مشق های من
http://www.siahmashghha.blogfa.com/cat-1.aspx
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. بگذار ما را انکار کنند. بگذار در باورشان خاکستری باشیم. بگذار در آسمانشان هیچ ستاره ای از آن ما نباشد. بگذار هر چه سهم پنجره ی من و توست آفتابشان بر نیاید. که ما خود سبزینه پوش لحظه های پر از پاییزیم . . . که ما مشق مان آفتاب است و. بی آفتاب نیز می روییم . . . نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر 1390ساعت 11:31 توسط لیلی. بعد از تو باز مرهمی از یک نگاه نیست. تنهاتر از شبم پر ابهام و انتظار . . . یک پنجره تنهایی ام.
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - مشق3
http://www.siahmashghha.blogfa.com/post-11.aspx
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. بگذار ما را انکار کنند. بگذار در باورشان خاکستری باشیم. بگذار در آسمانشان هیچ ستاره ای از آن ما نباشد. بگذار هر چه سهم پنجره ی من و توست آفتابشان بر نیاید. که ما خود سبزینه پوش لحظه های پر از پاییزیم . . . که ما مشق مان آفتاب است و. بی آفتاب نیز می روییم . . . نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر ۱۳۹۰ساعت 11:31 توسط لیلی. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. یک پنجره تنهایی ام. و سهم پنجره ام بارش نگاه توست.
BLOGFA
http://www.siahmashghha.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . - مشق 9
http://www.siahmashghha.blogfa.com/post-4.aspx
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. وباور می کنم بی تو غروب این حوالی را. نیاز و بی قراریهای این دستان خالی را. خیال شوم نومیدی به قلبم سایه افکنده. که هر شب می کنم احساس مرگ احتمالی را. فضای این اتاقم را فقط پاییز پر کرده. و من هر روز می گریم غم گلهای قالی را. هجوم تلخ نامردی به دلها سخت میگیرد. پر از اندوه می سازد دل تنگ اهالی را. اگر می آمدی یک شب به خواب آرزوهایم. برایت گریه می کردم چنین آشفته حالی را. خزان در باغ دلهامان عجب غوغا به پا کرده.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
وارونه ی زنجره - بزاق قاصدک های فلزی
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/post-9.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. بیست و دوم مهر ۱۳۹۰. بزاق قاصدک های فلزی. سلام حال و روزم خوش نیست. فقط اومدم شعر دوست نازنینم محمد جواد برقعی. رو بذارم بلکه وبلاگ ما هم یه رنگ و رویی بگیره. حتما بخونید. بزاق قاصدک های فلزی. شبی خود را ربودم از خودم رفتم درون فکر با شمعی. و سوزاندم تمام آدمک ها را. تمام سایه ها ی مردم و دیوار های چسبناکی را که می پوشاند سطحش را گیاهانی خس وخاشاک پنهانی. و در خود می گرفت آغاز و پایان هدف ها را. دو چشم خویش را بستم. و از زیر گیاهانی توانستم رها سازم عبادت را،. یک ربع به یک.
وارونه ی زنجره - :)
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/post-14.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. باز سیگار و باز مردی که . . . باز فندک، و باز گردی که . . . دود تلخی که سوخت جانت را. و شدی آن فضانوردی که . . . می روی سمت ناکجا آباد. میشوی جذب نور زردی که . . . و کمی بعد در مدار زمین. می شوی بی خیال دردی که. از درون و برون پکانده تو را. لیز خوردی به خاک افتادم. و تو یک لحظه فکر کردی که . . . مطمئن می شوی و با وحشت. میکنی لمس جسم سردی که . . . که تو از من چقدر ترسیدی. از رسیدن به نور زردی که . . . و تو باید سریع تر از من. بگریزی به هر شگردی که . . . ترس از مرگ فاسدانده تو را.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9007.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. بیست و دوم مهر 1390. بزاق قاصدک های فلزی. سلام حال و روزم خوش نیست. فقط اومدم شعر دوست نازنینم محمد جواد برقعی. رو بذارم بلکه وبلاگ ما هم یه رنگ و رویی بگیره. حتما بخونید. بزاق قاصدک های فلزی. شبی خود را ربودم از خودم رفتم درون فکر با شمعی. و سوزاندم تمام آدمک ها را. تمام سایه ها ی مردم و دیوار های چسبناکی را که می پوشاند سطحش را گیاهانی خس وخاشاک پنهانی. و در خود می گرفت آغاز و پایان هدف ها را. دو چشم خویش را بستم. و از زیر گیاهانی توانستم رها سازم عبادت را،. یک ربع به یک.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9004.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. بیست و چهارم تیر 1390. الا ای مرد نامت چسیت؟ به دنبال چه می گردی که این سان در تب و تابی؟ و از فتح کدامین قله ی اندوه می آیی؟ که پاهایت پر است از زخم های باز و خون آلود. و دستانت. . . چرا پی کرده از بازو؟ مگر در آسمان تیره ی چشم تو طوفان است؟ که می بارد از آن فریاد اشک آلود و برقی تیز و آتشناک. نگاه سرد و سنگین تو را سوزنده می سازد. الا ای مرد . . . به گوشم آشنا بود این صدا هم چون صدای موج بر ساحل. نمی دانم صدای خستگی هایم میان خار و خاشاک خیالم بود. و یا آواز مردی؟ دو دست الت...
وارونه ی زنجره - کرگدن
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/post-13.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. وقتی که کار شعر به بن بست می کشد. از شعر نیمه کاره ی خود دست می کشد. شاعر میان دفتر شعرش برای خود. چیزی شبیه مشت و یک شست می کشد. خود را به زور تا دم دیوار می کشد. دیوار دفترش شد و . [سیگار می کشد]. دیوار دفترش شد و شاعر شروع کرد. تصویر مرد له شده ای تار می کشد. اسبی کنار پیکر آن مرد می کشد. هی درد میکشد و فقط درد می کشد. هنگام احتیاج شدیدش به یک خدا. خود را شبیه یک سگ ولگرد می کشد. در دست مرد له شده شمشیر می کشد. دارد تمام خاطره اش تیر می کشد. انگار یک شوالیه از شهر دور شد.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9108.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. باز سیگار و باز مردی که . . . باز فندک، و باز گردی که . . . دود تلخی که سوخت جانت را. و شدی آن فضانوردی که . . . می روی سمت ناکجا آباد. میشوی جذب نور زردی که . . . و کمی بعد در مدار زمین. می شوی بی خیال دردی که. از درون و برون پکانده تو را. لیز خوردی به خاک افتادم. و تو یک لحظه فکر کردی که . . . مطمئن می شوی و با وحشت. میکنی لمس جسم سردی که . . . که تو از من چقدر ترسیدی. از رسیدن به نور زردی که . . . و تو باید سریع تر از من. بگریزی به هر شگردی که . . . ترس از مرگ فاسدانده تو را.
وارونه ی زنجره - زن
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/post-12.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. در انتظار صبحم و فردا نمی شود. دردیست درد من که مداوا نمی شود. بر شاخه ی گناه هزاران هزار سیب. دستم دریغ، دست تمنا نمی شود. اینجا گناه کوتهی دست ما که نیست. تقصیر این زن است که حوا نمی شود. دزدیده اند از تو هلن را ولی دگر. جنگی برای عشق تو برپا نمی شود. دیگر هزار کشتی یونان برای او. با افتخار راهی دریا نمی شود. یوسف، اتاق خالی و درهای بسته لیک. دیگر کسی دوباره زلیخا نمی شود. گیرم که با نفس نفسش زنده میشوی. او یک زن است زن که مسیحا نمی شود. دارا نیا به شهر من اینجا که بی گمان.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9102.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. در انتظار صبحم و فردا نمی شود. دردیست درد من که مداوا نمی شود. بر شاخه ی گناه هزاران هزار سیب. دستم دریغ، دست تمنا نمی شود. اینجا گناه کوتهی دست ما که نیست. تقصیر این زن است که حوا نمی شود. دزدیده اند از تو هلن را ولی دگر. جنگی برای عشق تو برپا نمی شود. دیگر هزار کشتی یونان برای او. با افتخار راهی دریا نمی شود. یوسف، اتاق خالی و درهای بسته لیک. دیگر کسی دوباره زلیخا نمی شود. گیرم که با نفس نفسش زنده میشوی. او یک زن است زن که مسیحا نمی شود. دارا نیا به شهر من اینجا که بی گمان.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9009.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. بیست و هشتم آذر 1390. صدای قلب من آیا. به گوشت هیچ می آید؟ که نجوا می کند لرزان و گریان با دلت هر شب. چو هر شب دیده بر هم مینهی تو. که چشمانی برای دیدنت تا صبح غوغا می کند هرشب؟ سحرگاهان که نرگس های مست چشم هایت را. به سوی روشنایی می گشایی. باورت می آید آیا هیچ. ز پا افتاده ای دست دعا تا صبح بالا می کند هر شب؟ جاده ای شده ام به سمت تو. نوشته شده توسط سعید در ساعت 22:12 لینک. هر طایفه ای به من گمانی دارد . . . یک ربع به یک. انسان عبارت است از یک تردید. شب به خیر رها.
وارونه ی زنجره
http://www.varoonezanjare.blogfa.com/9006.aspx
دست نوشته های سعید نیک زاد. بیست و پنجم شهریور 1390. این روزها مشغول انجام مقدمات ثبت نام دانشگاه هستم. من هیچ وقت نه راضی هستم نه قانع. ولی خدا رو شکر رشته ی مورد علاقم یعنی مدیریت بازرگانی. رو در دانشگاه صنعت نفت تهران. دو پلک خسته و سنگین و خون آلود ذهنم را. برای لحظه ای کوتاه می بندم. دو گوش پاره و سنگین فکرم را. به روی قار قار پست و غماز کلاغان سیه پندار می بندم. و می بندم دهانش را. که لب هایش پر است از خنده ی زخم سکوت آلود. دو بالش هم که روزی چون حریری نرم و روشن بود. برای لحظه ای کوتاه می بندم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
16
سیاه مشق
آثار خوشنویسی احمد مازادی. خبر انتشار دانشنامه مهروحکاکی در ایران. کتاب "دانشنامه مهر و حکاکی در ایران" تالیف جناب استاد محمدجواد جدی،به زودی با همکاری انتشارات فرهنگستان هنر،کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و همچنین مرکز دایرة المعارف انسان شناسی منتشر میشود. دانشنامه ی مهروحکاکی در ایران در واقع تجمیع مجلد یکم و دوم کتاب مهروحکاکی در ایران است که در چهارده فصل و هشتصدو شصت و چهار صفحه در قطع رحلی مصور (رنگی) به زیور طبع آراسته خواهد شد. نوشته شده در جمعه پانزدهم اردیبهشت 1391ساعت 18:9 توسط ...
ســــیـــــاه مشـــــق های مــــن
سیاه مشق های من. به نام مهربان ترین مهربانان. به وبلاگ جدید من خوش آمدید. تو این وبلاگ فقط دلنوشته هایی که چکیده قلم من هستن قرار میگیره. میخوام بدون هیچ تعارفی نظرتون رو بگیند. این وبلاگ تا یک ماه فعالیت داره و اگر استقبال خوب بود به کارش ادامه میده. در ضمن این نوشته ها هیچ مخاطب خاصی ندارند. بی صبرانه منتظر نظرات سازندتون هستم. نوشته شده در دوشنبه 31 تیر1392 ساعت توسط مهربان. در میان هیاهوی نبودن های این روزگار. که دلم بند نگاه آشنای توست. که لبخندت تکیه گاه امن رویاهای من است. نیستی و من چه راحت.
سیاه مشق
مینویسم اما بد،حرف دلم دل نوشته ام نمیشه،ترس از بد نوشتن و نداشتن ذوق نوشتن باعث شده کم بنویسم. تصمیم گرفتم بیشتر از همیشه بنویسم ،کمتر کپی پیست کنم گرچه با نفس این کار هم مشکلی ندارم،به قول یکی از دوستانم چون عاشق ریاضی و فیزیکم مغزم مکانیکی شده و باعلوم انسانی و نوشتن بیگانه ست ولی مینویسم اما بد. نقدم کنین تا بهتر بنویسم،تو فیسبوک یاد گرفتم چطور با مخالفم بحث کنم و از دانش و علمش بهترن بهره رو ببرم. نوشته شده در دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۱ساعت 13:8 توسط بهزاد صمدی. محبوب من آقایی کن منو به غلامی ببر. این به ...
سیاه مشق من
حرمت اعتبار خود را. هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن. که ما هر یک یگانه ایم. موجودی بی نظیر و بی تشابه. و آرمان های خویش را. به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن. تنها تو می دانی که بهترین در زندگانیت. چگونه معنا می شود. از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است. بر آن ها چنگ در انداز , آنچنان که بر زندگی خویش. که بی حضور آنان , زندگی مفهوم خود را از دست می دهد. با دم زدن در هوای گذشته. و نگرانی فرداهای نیامده. زندگی را مگذار که از لابه لای انگشتانت فرو لغزد. و آسان هدر شود. هر روز همان روز را زندگی کن.
سیاه مشق های ف.الف
سیاه مشق های ف.الف. ف با ی الاء رب کما ت کذ بان. آغاز امامت امام زمان(عج). ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. سحر نزدیک است(یه رفیق). نقش پاکی ها(یه رفیق). آهسته عاشق می شوم. آغاز امامت امام زمان(عج). بیا دوباره پاک کن ز جاده ها غبار را". به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را". آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست". هر کجا هست خدایا تو سلامت دارش". یا مهدی جهان دستان عدالت گسترت را کم دارد.مهدی جان آغاز امامتت را با چشمانی منتظر جشن میگیریم .به امید ظهورت. چهارشنبه دهم دی 1393 ] [ 20:59 ] [ ف.الف ]. پن: لبخندی که ب...
در امتداد روزهای سرد مبادا. . .
در امتداد روزهای سرد مبادا. . . گاهی باید در مشکلات سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. بوی تو را می آرد با خود. باد که از سمت فاصله ها وجاده های خیس باران خورده می آید. و حرف به حرف تمامی کلمات طاقت و شکیبایی را پرپر می کند. و می بارد به بزرگی تو. حجم عظیمی از دلتنگی و نیاز در تمام من . . . بگذار پنجره ام را ببندم! نوشته شده در چهارشنبه هشتم تیر 1390ساعت 23:42 توسط لیلی. مشق 2:تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان (عج) مردی زنسل آسمانها. خواهد آمد با نگاه سبز ایمان خواهد آمد. بگذار ما را انکار کنند.
siahmashghhaye-sasan.blogfa.com
سیاه مشق های من
سیاه مشق های من. من خدا را دارم.من و سازم چندیست که فقط با اوییم.من خدا را دارم،کوله بارم بر دوش ، سفری می باید. فصل چهلم : آواز قو. در افسانههای قدیمی آمده که قوی گنگ در طول عمر هیچ صدایی تولید نمیکند و تنها در نزدیکی لحظات مرگ، به گوشهای دنج پناه برده و آوازی زیبا به عنوان اختتامیه عمر عاشقانه خود میخواند که با اتمام آواز جانش را از دست میدهد. اصطلاح آواز قو به معنی آخرین کار باشکوه یک فرد یا یک مجموعه برگرفته از همین افسانهها است. به نام آفریننده قوها. انسانی که آخرین پاره های احساسش را در جستجوی مسیح...
سیاه مشق های من
سیاه مشق های من. دیوار سفید(وبلاگ پیشین خودم). غزل پست مدرن (سید مهدی موسوی). هوا خوری (مهرداد فلاح). ادبيات داستاني (خلیل رشنوی). سنگ و کلوخ ( مهدیه عباس پور). رقص روی سیم های خاردار ( فاطمه اختصاری). خلوت گزیده (علی عباس نژاد). ماهنامه فرهنگی آدم برفی. شب زده (فرهاد یلدا). فصل ما (علی شهیب زادگان). داستان كوتاه كوتاه كوتاه ( سيامك احمدي). حروف شكسته باران ( علي فتحي مقدم). من عنكبوت قصه ام (محسن شيرآقايي). قصه هاي آجري ( نگين). من لال (سیما بازیار). واژگان خیس (مینو نصرت). پرسه در خاک غریب (مهدی بهروزی).
علی ضیا پدیده اجرای ایران (2همراه)
1575;سلایدر. علی ضیا پدیده اجرای ایران (2همراه). تقديم به پديده ي اجراي ايران سيد علي ضيا. 1575;بزار و قالب وبلاگ : تم ویوز. به بهترین مجری دنیا رای بدید. به بهترین مجری دنیا " سید علی ضیا ". تو این سایت جهانی رای بدید. ممنون از نیلوفر عزیز. تو این آدرس به بهترین مجری رای بدید. تا اينجا توي اين ماه(فوریه)آقاي ضيارتبه دوم. ماه قبل ( ژانویه ) هم رتبه چهارم. رو کسب کردن ). لطفا بقیه دوستان هم اطلاع رسانی کنن. و لطفا به صورت پست ثابت در وبلاگهاشون قرار بدن. سیستم تماس با ما بر روی وبلاگ ما . ممنون از همه تون.
شاید وقتی دیگر
متولد جمعه ام، ماه مهر، سال شصت. یکی پولش را میشمرد.یکی زل زده به چشمان دوست پسرش.و دیگری دستان دوستش را آن و ر محکم گرفته و با آب و تاب در حال تعریف کردن از موضوعیست. یکی توی جمع چهارنفری ای گوشه نشسته، قهقهه اش بلند است. آن یکی جلوی نفر جلویی نشسته و آرام فنجان قهوه شان را با هم سر می کشند. انگار که با هم در حال بازی شطرنج اند. یکی دیگه آرام و بی توجه به بقیه سرش به میز است و دارد با گوشی همراهش و ر می رود. یکی رد می شود. صدای افتادن چیزی - انگار بشقاب است - فضا را لحظه ای می آشوبد. اما همچنان تلخ است.
کانون آگهی و تبلیغات سياه مشق | سياه مشق
ورود به حساب کاربری. ارائه دهنده خدمات, چاپ, کارت ویزیت, سربرگ, ست اداری, بروشور, کاتالوگ, هدایای تبلیغاتی, پاکت نامه, انواع سفارش عمومی و اختصاصی میباشد. سربرگ و تراکت تحریر. یزد - میدان مهدیه - خیابان شهید بهشتی - خیابان وامق. کپی رایت - کانون آگهی و تبلیغات سياه مشق - powered by Enfold WordPress Theme.