sokote-siahet.blogfa.com
لبخند شیرین ریاضی...لبخند شیرین ریاضی... - دوباره آغاز
http://sokote-siahet.blogfa.com/
لبخند شیرین ریاضی... - دوباره آغاز
http://sokote-siahet.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
77
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.047 sec
SCORE
6.2
لبخند شیرین ریاضی... | sokote-siahet.blogfa.com Reviews
https://sokote-siahet.blogfa.com
لبخند شیرین ریاضی... - دوباره آغاز
sokote-siahet.blogfa.com
لبخند شیرین ریاضی... - کشتی کرفتن یعقوب (ع) با خدا
http://www.sokote-siahet.blogfa.com/post-84.aspx
کشتی کرفتن یعقوب (ع) با خدا. در کتاب مقدس، پیدایش، باب ۳۲، آیات ۲۴ تا ۲۹، شاید کشتی گرفتن یعقوب با خدا هستیم و نصرت یافتن، یعقوب بر خدا:. ۲۴ و يعقوب تنها ماند و مردي با وي تا طلوع فجر كشتي مي گرفت. و چون او ديد كه بر وي غلبه نمي يابد، كف ران يعقوب را لمس كرد، و كف ران يعقوب در كشتي گرفتن با او فشرده شد. مرا رها كن زيرا كه فجر مي شكافد. تا مرا بركت ندهي، تو را رها نكنم. از اين پس نام تو يعقوب خوانده نشود بلكه اسرائيل، زيراكه با خدا و با انسان مجاهده كردي و نصرت يافتي. و يعقوب از او سئوال كرده ، گفت. در رو...
لبخند شیرین ریاضی... - یک داستان ریاضی!
http://www.sokote-siahet.blogfa.com/post-81.aspx
روایت کرده اند که پادشاه هند که به سختی تحت تأثیر اختراع بازی شطرنج قرار گرفته بود. به مخترع آن وعده داد که هرپاداشی بخواهد به او بدهد . مخترع تقاضایی کرد که به ظاهرخیلی نا چیز به نظر می رسید : او مقداری دانه های گندم درخواست کرد ، به نحوی که اگر آنها را در خانه های صفحه شطرنج جادهند ، درهرخانه دو برا بر خانه قبل وجود داشته باشد. پادشاه هند که ثروتمند ترین مرد جهان بود ، نتوانست از عهده این درخواست برآید . درحقیقت این راجه ثروتمند شرقی با همه تصورات بی پایان خود نمی توانست این مقدار گندم را تهیه کند!
لبخند شیرین ریاضی... - خیانت کرده ام....
http://www.sokote-siahet.blogfa.com/post-72.aspx
خيانت کرده ام . آری. و بر عشق تو می خندم. دو چشمت را خودم امشب. به روی خویش می بندم. خيانت کرده ام . آری. نمی دانی و می گویم. بدان راهی دگر بی تو. برای عشق می جویم. وفایم را ندیدی که. خيانت را ببین حالا. دل تنگم ندیدی که. دل سنگم ببین اما. ندیدی گریه هایم را. خيانت کرده ام تا تو. ببینی خنده هایم را. خيانت کرده ام . آری. چه خشنودم که می دانی. که قلبم را بسوزانی. نوشته شده در پنجشنبه دوم دی ۱۳۸۹ساعت 10:56 توسط بهاره. تو به ارامی آغاز به مردن می کنی. نقاب(دو کلام حرف حساب). امیر خالقی(کافه کلافه است).
لبخند شیرین ریاضی... - ریاضیات را ساده ببینیم!!!
http://www.sokote-siahet.blogfa.com/post-86.aspx
ریاضیات را ساده ببینیم! قابل توجه استاد طاهری! نوشته شده در یکشنبه بیستم آذر ۱۳۹۰ساعت 12:49 توسط بهاره. در طی تصمیماتی که بنده با خودم گرفتم ترجیح دادیم که وبلاگووقف ریاضی کنیم تا شهد این عسل بیشتر در جانمان جاری شود.سعی دارم مطالب جالب ریاضیاتو بنویسم.حالا شاید چندتا پارازیتم داشتیم! تو به ارامی آغاز به مردن می کنی. نقاب(دو کلام حرف حساب). شعر ادبیات هنر عشق تاریخ روانشناسی مرجع. امیر خالقی(کافه کلافه است). می دونم باور نمی کنید! پرستوجووون(زندگی یعنی یک سار پرید). ریاضیات دروازه و کلید علوم است.
لبخند شیرین ریاضی... - پرسپولیس و سفارش قرآن
http://www.sokote-siahet.blogfa.com/post-85.aspx
پرسپولیس و سفارش قرآن. عن ابی عبدالله علیهالسلام قال من قال فی مومن ما ر ا ت ه عیناه و سمعته ا ذناه فهو من الذین قال الله عز و جل "ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا، لهم عذاب الیم". امام صادق علیهالسلام فرمودند: هر کس درباره مومن آنچه را دیدگانش دیده و گوشهایش شنیده بگوید از کسانی است که خداوند عزوجل دربارهاشان فرموده است: همانا برای کسانی که دوست دارند زشتی در میان مومنان آشکار شود، عذابی دردناک است. (سوره نور، 19). نوشته شده در چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 10:3 توسط بهاره.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
حرفای لنگه به لنگه - بهونه!!!!
http://www.siena72.blogfa.com/post-34.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. دونم بعضی وقتا چرا دلم میخواد بنویسم! خیلی وقتا شده دلم پرپر از زمونه وقتی تنها میشم به خودم فکر میکنم به زندگی به گذشتم می خوام خودم یه جوری خالی کنم وقتی بغض میکنم نمی تونم هق هق کنم.ان لحظه دوس دارم بنویسم می دونم خوب که چیزی نیس اصلا بلد نیستم بنویسم.ولی تنها بهونه من خودم کمی تخلیه کنم. نمیدونن از داخل داغونه داغونه! نمی دونن به تلنگری به هم میریزه! همه دوس دارن جای اون باشن ولی نمی دونن خودش تو حسرت یه نگاه! طوفانی فقط با یه صدا به ارامش میرسه! تنها بهونه ب...
حرفای لنگه به لنگه - بهونه زندگی
http://www.siena72.blogfa.com/post-20.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. بعضی وقت ها میشه حس کنی به یکی نیاز داری که با اون حرف بزنی سرت بزاری رو شونش! دستش بگیری تو مسیر بی نهایت قلبت باهاش قدم بزنی! دلت واسه چند لحظه هم شده بسپری به اون! وقتی تو چشاش نگاه می کنی انگار فقط تو اون تو دنیا هستید.تو سوز سرمای زمستون وقتی به یادش می افتی برات چله تابستون شه! وقتی دلت میگیره می خوای گریه کنی دستی باشه رو سرت بکشه.اگه دیدی دنیا برات سخت شده بهت پشت کرده اغوشی باشه توش ارامش بگیری! کسی باشه موقعی که خوشحالی بتونی باهاش قسمت کنی! من موندم شب...
حرفای لنگه به لنگه - چقدر زود دیر شد
http://www.siena72.blogfa.com/post-23.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. چقدر زود دیر شد. دیشب بعد از ان بعدظهری قرار شد رابطمون کمرنگ تر بشه یا به قول خودش قرار شد دوست اجتماعی باشیم باهم صحبت کردیم .البته ما بعد ان یه بار به خاطر من یسر امامزاده رفته بودیم! اگه اشتباه نکنم اسمش امامعلی زینعلی بود! جای باصفایی بود با ان درخت های بلندش صدای طوطی که می امد.این جوری شد که ما باهم صحبت کردیم طبق معمول تایم بالا! نمی دونم چرا وقتی این گوشی تلفن دستت میگیری زمان دوبله برات جلو میره! اصلا نمی فهمی کی دو ساعت گذشت! نمونش همین دیشب من داشتم ا...
حرفای لنگه به لنگه - حرف اخر...
http://www.siena72.blogfa.com/post-30.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. به قصه هایم گوش مده. چقدر به درد سرت انداختم. چه نقشی زده است. به پر گویی ام گوش مده. وبه فلسفه بافی ام. فریب سخن بلیغم را مخور. چقدر ویران کرده ام. من چه مجنون بودم. به میان اتشت انداختم. به یاد می اورم. روزی تو را به روی برف غلتاندم. و روزی روی غنچه های ماه فروردین. که من پیامبر عشق نیستم. و به یاد ندارم. ایه ای اورده باشم. که من خود نیز. ایه هایم را باور ندارم. این حرف اخرم بود با فونت زرد نوشتم چون گفته بود از رنگ زرد خوشش میاد! همه چی هست و هیچی نیست! ممکنه ...
حرفای لنگه به لنگه
http://www.siena72.blogfa.com/8804.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. خیلی وقت بود دلم می خواست یه مطلب پست کنم .حرف واسه گفتن زیاد بود ولی دل و دماغ نوشتن نداشتم از طرفی نباید می نوشتم. الان چند ماه تمرکزم از دست دادم! شب میشه اگه با دوستام نباشم حتما باید برم قدم بزنم معمو لا مسیرم به دریا ختم میشه! بعضی وقتی وسوسه میشم بزنم تو اب! به همه چی گند زدم! اعصابم رسما تعطیل شده! نمرهای این ترمم افتضاح شده.برای تابستون کلی برنامه ریخته بودم همشون باید به سال بعد ارجاع بدم! الان دو هفته کوه میرم! با هیچکی کار ندارم! تا حالا به این فکر کر...
حرفای لنگه به لنگه
http://www.siena72.blogfa.com/8901.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. دونم بعضی وقتا چرا دلم میخواد بنویسم! خیلی وقتا شده دلم پرپر از زمونه وقتی تنها میشم به خودم فکر میکنم به زندگی به گذشتم می خوام خودم یه جوری خالی کنم وقتی بغض میکنم نمی تونم هق هق کنم.ان لحظه دوس دارم بنویسم می دونم خوب که چیزی نیس اصلا بلد نیستم بنویسم.ولی تنها بهونه من خودم کمی تخلیه کنم. نمیدونن از داخل داغونه داغونه! نمی دونن به تلنگری به هم میریزه! همه دوس دارن جای اون باشن ولی نمی دونن خودش تو حسرت یه نگاه! طوفانی فقط با یه صدا به ارامش میرسه! تنها بهونه ب...
حرفای لنگه به لنگه -
http://www.siena72.blogfa.com/post-19.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. سلام خدا جون خوبی؟ چه کار میکنی از دست این بندهات؟ همین جوری از این دنیا رد میشدم خواستم یه سری هم به تو بزنم! با با بشین نمی خواد زحمت بکشی همین الان چایی خوردم! فقط امدن صله رحم بجا بیارم! اق خدا من که میشناسی همون بنده 22 سالت تو ایران زندگی میکنه! همون جایی اگه بخوای یه خورده سیاسی حرف بزنی دهنت مهر میکنن! اصلا منظورم نیست ازادی بیان نداریم! باید سرت به کار خودت گرم باشه.هیچ موضوعی نباید به تو ربط داشته باشه! نمیدونی خدا من چقدر خواهر برادر دینی دارم! اینقدر ...
حرفای لنگه به لنگه - انگیزه
http://www.siena72.blogfa.com/post-33.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. چند وقتی بود به دلایلی حوصله هیچ کاری نداشتم کل برنامه هام بهم ریخته بود دنبال کارام نمی گرفتم اصلا یه جوری شده بودم! همین هفته پیش عجیب ترین کاری که کردم باعث تعجب دوستام شد .هفته پیش گروه برنامه قله داشت سرپرست تیم لطف کرد بدون اینکه به من بگه من جز تیم به حساب اورد.یعنی مطمئن بود من یکی از افرادی هستم که حتما به قله صعود میکنم! اخلاصه صبح حرکت به سمت قله شد من تا ۴۰۰متری قله رفتم بدون هیچ دلیلی از تیم جدا شدم برگشتم! ان تو کارش به هری چی که میخواد رسیده! انگیز...
حرفای لنگه به لنگه - توضیح کوچولو
http://www.siena72.blogfa.com/post-24.aspx
حرفای لنگه به لنگه. حرفامو زیاد جدی نگیر. لازمه در باره پست قبلی یه توضیحی بدم:چون من از قبل متن می نویسم فقط وقتی به وب سایت میام کپی پست میکنم انگار پارگراف اخر این پست کپی نشد نمی دونم چرا ولی یادمه این کار کرده بودم! بعد اون روز هم وقت نکردم به وبلاگ سری بزنم تا امروز وقتی صفحه اول وبلاگم دیدم متن خوندم دیدم ای دل غافل ادامش نیست! پارگرافی که جا مونده این بود:. امیدوارم هر جا هستی سالم سلامت باشی! هیچ وقت ابله مرغان نگیری! خالخالی هیچ وقت جلو راحت سبز نشه! یا بعدها یه خونه دوبلکس بزرگ! راحت تر از نوش...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
77
سازبی آواز
و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد. یادش به خیر قدیما تماس می گرفتیم می گفتیم تشریف بیارید واسه افطار در خدمتتون باشیم. حالا زنگ میزنن میگن خونه اید داریم میایم. نوشته شده در جمعه بیست و نهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 18:28 توسط فعل مجهول. یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه ی لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. گفت:یارب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. خسته ام زین عشق دلخونم نکن. من که مجنونم،تو مجنونم نکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. گفت: ای دیوانه لیلایت منم.
ستاره شب
از آن شادم که در هنگامه درد،. غمی شیرین دلم را می وازد. اگر مرگم به نامردی نگیرد:. مرا مهر تو در دل جاودانیست. وگر عمرم به ناکامی سر آید. تو را دارم که،مرگم زندگانیست. نوشته شده در شنبه هفتم شهریور 1388ساعت 0:43 قبل از ظهر توسط mohammad. كوچيك كه بوديم تنها كفشامون رو اشتباه مي پوشيديم ، اما حالا چي؟ كه بزرگ شديم تنها كار درستمون پوشيدن كفشامونه. نوشته شده در جمعه بیست و دوم شهریور 1387ساعت 4:29 بعد از ظهر توسط mohammad. در فراسو ئ زمان. ازورای آینه های دودمانمان. درمیان توده این دیرخراب آباد. امروز كه ب...
♣♥ღ i§ ŁØV€ ღ♥♣
ღ i ŁØV ღ. یکی بود یکی نبود دل من تنگ تو بود. سلام عزیز دلم آرزوی قشنگم آره گلم خود خودمم خوشحالم که برام پیام گذاشتی گاهی میام به وبلاگم یه سروسامونی میدم. حتما باهام در تماس باش خوشحال میشم مثل همیشه مواظب خودت باش دوست دارم بوس بوس. نوشته شده در سه شنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 20:16 توسط بهاری. حکایت ما آدم ها. هر چقدر شیک باشند. هر چقدر هم نو باشند. لنگه به لنگه اند. وقتی آدم ها رو می آفرید. جفت هر کس رو باهاش می آفرید. تا این همه آدمای لنگه به لنگه . زیر این سقف ها. خودشون رو جفت نشون نمی دادند.
سکوت شبانه
بچه ای که بهانه گرفته است، هر قدر اسباب بازی و تنق لات به او بدهند آن ها را پرت می کند و دست از لجبازی بر نمی دارد. آن قدر گریه می کند تا پدر او را در آغوش بگیرد و نوازش نماید، آن وقت آرام می شود. لذا چنان چه زرق و برق دنیا را نخواهی و بهانه او را بگیری، در نهایت خداوند متعال دست تو را می گیرد و بلندت می کند. آن وقت است که انسان لذت می برد. تاريخ : پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ 13:0 نویسنده : مهدی. سه روز مانده به امتحان:. دو روز مانده به امتحان:. یک ساعت مانده به امتحان:. هنگام خروج از جلسه:. گفتم خدایا انقدر ...
سکوت شکسته
دوستت دارم ولی باید سکوت کنم باید میان حد ومرز قرمزدنیای تو بمان .من هستم .میبینی؟ من لمس میشوم .دلم حس میکند غم را .من میبینمت پس رویا نیستم من واقعیت یک دلهره ی لحظه های تنهایی تو هستم که به من فکر میکنی .من مجازی بودن را دوست ندارم .من نفسهایت را حس میکنم حتی از لابه لای این فاصله ها .شاید تو هم حس میکنی یا میتوانی لمس کنی ولی ؟ بغض هایت را برای خودت نگه دار. گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . . چه کسی کر است؟ سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد: شام چي داريم؟ باز هم پاسخي نيامد. باز هم جوابي نشنيد. زنش گفت:...
لبخند شیرین ریاضی...
Before forward and use Bcc Thank you. کسی که مثل هیچ کس نیست. من خواب دیده ام که کسی می آید. من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام. و پلک چشمم هی می پرد. و کفشهایم هی جفت میشوند. من خواب آن ستاره ی قرمز را. وقتی که خواب نبودم دیده ام. کسی که مثل هیچ کس نیست مثل پدرنیست. و مثل آن کسی ست که باید باشد. و قدش از درختهای خانه ی معمار هم بلندتر است. و صورتش از صورت امام زمان هم روشن تر. و از برادر سید جواد هم که رفته است. و رخت پاسبانی پوشیده است نمی ترسد. و اسمش آن چنانکه مادر. در اول نماز و در آخر نماز صدایش میکند.
ღ♥ღدقــــــــایــق بــــــــی اوღ♥ღ
دريافت کد صفحه ورودي. ღ ღدقایق بی اوღ ღ. ღعاشقان ه های م نღ. تاریخ پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۲. ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. ﭘ ﺎﯼ ﮐﺴ ﯽ ﮐ ﻪ ﺫﺭه ﺍﯼ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﻮﻧ ﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷت. ﻭ ﻫﯿﭽ ﻮﻗت ﻧﻔﻬﻤﯿ ﺪ ﺩﻭﺳت ﺩﺍﺷﺘ ﻦ ﯾﻌﻨ ﯽ ﭼ ﯽ؟ ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. ﺑ ﺎ ﺑﺪﯾ ﺎ ﻭ ﺧﻮﺑ ﯽ ﻫ ﺎﯼ ﯾ ﻪ ﺁﺩﻡ ﮐ ﻪ ﺑ ﻪ ﻫﻤ ﻪ ﭼﯿ ﺰ ﻓﮑ ﺮ ﻣﯿﮑ ﺮﺩ. ﺑ ﺮﺍﯼ ﻫﻤ ﻪ ﻭﻗت ﺩﺍﺷت ﺍ ل ا ﺑ ﺮﺍﯼ ﻣ ﺎ! ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. ﺍﺯ ﺑ ﺪﺗ ﺮﯾ ﻦ ﺧﻄﺎﯼ ﺑ ﻬﺘ ﺮﯾ ﻦ ﺁﺩﻡ ﻫ ﺎﯼ ﺯﻧ ﺪﮔﯿﻤ ﻮﻥ. ﻫﻤ ﻮﻥ ﮐﺴﺎﯾ ﯽ ﮐ ﻪ ﺗﻮﯼ ﺳﺨت ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾ ﻂ. ﺑ ﺎ ﮐ ﻮﭼﯿﮑﺘ ﺮﯾﻦ ﺑﻬ ﻮﻧ ﻪ ﺗﻨﻬ ﺎﻣ ﻮﻥ ﮔ ﺬﺍﺷﺘ ﻦ! ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. ﺧﯿ ﻠﯽ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻫ ﺎ. بهشتش...
به شیرینی عسل
من یک خدای بزرگ دارم. نوشته شده در یکشنبه 30 تیر 1392 ساعت 10:44 ب.ظ توسط مرضیه نظرات. تاریخ تکرار می شود اما. نوشته شده در دوشنبه 3 آذر 1393 ساعت 09:07 ب.ظ توسط مرضیه نظرات. دنیا با همه ی شلوغی اش فدای اضطراب تو. وقتی نامحرمی می آید و. سراسیمه چادر به سر می کنی . نوشته شده در پنجشنبه 27 شهریور 1393 ساعت 09:08 ب.ظ توسط مرضیه نظرات. خدای دیروز و امروز ،. خدای فردا هم هست . ما اولین باراست بندگی میكنیم ،. او قرنهاست خدایی میكند ! اعتماد كن به " خدایی خ دا. دیدم مد شده همه میگن گفتم منم بگم جا نمونم. استاد ...
سکوت تلخ
در سکوت تلخ شب تنهام نزار. Http:/ uupload.ir/files/g9be 1401979398443.jpg. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۴ساعت 12:40 توسط تو ای اف ام. دل من گرفت ازینجا. هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟ دور بودن عطرهای نفسهایت دراین روزها،دشواتر از قبل شده! آنقدر سخت که گذران روزهایم بدون حضور. دستانت،مانند شبهای سرد زمستان،شبهای کابوس های پریشان،. انگار تمام دنیا از تنهایی نفسهای خسته ام غمگین است،غمگین تر از زندگیهای سراسر اشک! سردتر از دوری کالبد جسم از روح! برای بودن،بودن عشق،بودن روشنی شبهای ظلمانی! نوشته ش...
ஜღ♥ لحظات باتوبودنم ♥ღஜ
ஜღ لحظات باتوبودنم ღஜ. نوشته شده در پنجشنبه هفتم مهر ۱۳۹۰ساعت 15:43 توسط الهه. مانده ام تنهای تنها! سالها میگذرد از شب تلخ وداع. از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی. که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن. رفتی و از دل من روشنایی ها رفت. لیک بعد از ان شب. هر شبم را شمعی روشنی می بخشید. بر غمم می افزود. جای خالی تو را میدیدم. می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم. به وفای دل تو. و به خوش باوری این دل بیچاره خود. ناگهان یاد تو می افتادم. گریه سر می دادم. خواب می دیدم من که تو بر میگردی.
سخن عشق
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم. در عصر های انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار. خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو. کلبه ی غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب ارزو های رنگی ام. در کلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو. حریر غمش را کنار بزن. نوشته شده در ساعتتوسط تنها. نگاهم حرف های ناگفته قلبم را بيان می كند. در ميان سخنانم عشق تو به وضوح پيداست. ای كاش نگاهم را می ديدی. و برای لحظه ای هم شده به سخنانم گوش می دادی. من نازکتر از گذشته.
