sorkhosiah.com

kafeyeabi.blogfa.com

کافــــــــه ی آبـی

http://www.kafeyeabi.blogfa.com/9211.aspx

از خدا بپرس / کی به کافه ی آبی می رسند / دستهای مجید؟ اگر دو نفر هم را شلاق زده باشند. احتمالا همدیگر را ترک نمی کنند. در جاذبه ی غریب جراحت. به دور هم می گردند. در دهان سیاهچاله ای می غلتند. که تمام خواب های آدمی را پاک می کند. زخم و نوازش در گردش. و گیاهی که زیبایی اش. رخ نشان خواهد داد. از تو چندان آب بودم. که قایق ها در من پارو می کشیدند. و جاشوها به وقت کشیدن ماهی. بر کتف های من ت ف می انداختند. جنازه ی صدها غریق در من بود. و بوی تند لاشه. با اعماق تنم برادر بود. از تو چندان خاک شدم. بر مدار مدر ج.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/162

تا هنوز کلمه می بافم. قرار بود یک آدم واقعی باشد . کسی که من دوستش داشته باشم . اما نشد ، چون می خواستم از روی کسی بسازمش . برچسبها: چیزهایی هست که تو نمی دانی. پنجشنبه ۱۲ دی۱۳۹۲ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد . دو صندلی چوبی و یک میز قدیمی، دو فنجان چای و یک بغل حرف و نگاه،. کمی صبوری، کمی روزمرگی، یک دنیا درد مشترک، یک آسمان رویای همرنگ، یک قصه با امتدادی آرام و همدلی به وسعت دنیا . رادیو روغن حبه ی انگور. و پرسه هایی که تا ادامه می روند. تمام شب را خیره به در بودم. آنالی در سرزمین شگفت انگیزها.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/220

تا هنوز کلمه می بافم. خودم را دیدم که جان دادم . جانم را گذاشتند جلوی چند سگ ولگرد. و در تاریکی شب رفتند . برچسبها: خیال بافی هایم. دوشنبه ۱۴ اردیبهشت۱۳۹۴ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد . دو صندلی چوبی و یک میز قدیمی، دو فنجان چای و یک بغل حرف و نگاه،. کمی صبوری، کمی روزمرگی، یک دنیا درد مشترک، یک آسمان رویای همرنگ، یک قصه با امتدادی آرام و همدلی به وسعت دنیا . رادیو روغن حبه ی انگور. و پرسه هایی که تا ادامه می روند. تمام شب را خیره به در بودم. در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی ست.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/213

تا هنوز کلمه می بافم. بعضی آدم ها ، " زندگی " را دوست دارند . آنقدر که هر بار می بینیشان ،. یاد می گیری نفس عمیق تر بکشی ،. از دوست داشتن نترسی و از همه چیز لذت ببری . سه شنبه ۵ اسفند۱۳۹۳ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد . دو صندلی چوبی و یک میز قدیمی، دو فنجان چای و یک بغل حرف و نگاه،. کمی صبوری، کمی روزمرگی، یک دنیا درد مشترک، یک آسمان رویای همرنگ، یک قصه با امتدادی آرام و همدلی به وسعت دنیا . رادیو روغن حبه ی انگور. و پرسه هایی که تا ادامه می روند. تمام شب را خیره به در بودم. سقوط در متن خیابان.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/169

تا هنوز کلمه می بافم. یک "رفتن" هایی ، جانت را می برد . شنبه ۶ تیر۱۳۹۴ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد . دو صندلی چوبی و یک میز قدیمی، دو فنجان چای و یک بغل حرف و نگاه،. کمی صبوری، کمی روزمرگی، یک دنیا درد مشترک، یک آسمان رویای همرنگ، یک قصه با امتدادی آرام و همدلی به وسعت دنیا . رادیو روغن حبه ی انگور. و پرسه هایی که تا ادامه می روند. تمام شب را خیره به در بودم. در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی ست. آنالی در سرزمین شگفت انگیزها. سقوط در متن خیابان. بوی عود عطر ارل گری.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/219

تا هنوز کلمه می بافم. می گوید : قرار را می نویسند و امضا می کنند ، قرار آن دوستت دارم ها و نگاه هایی که نیست ، که در ته جان مان می مانند . می گویم : ما "بی قرار" ترین آدم های دنیا ایم ، بی قرار همدیگر . کاش بارانی می شست ، جان یاد را . یکشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۹۴ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد . دو صندلی چوبی و یک میز قدیمی، دو فنجان چای و یک بغل حرف و نگاه،. کمی صبوری، کمی روزمرگی، یک دنیا درد مشترک، یک آسمان رویای همرنگ، یک قصه با امتدادی آرام و همدلی به وسعت دنیا . رادیو روغن حبه ی انگور.

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... - سطرهایی پنهانی برای بهار

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/216/سطرهایی-پنهانی-برای-بهار-

تا هنوز کلمه می بافم. سطرهایی پنهانی برای بهار. اشتباه می کنند بعضی ها. که اشتباه نمی کنند . باید راه افتاد ،. مثل رودها که بعضی به دریا می رسند ،. بعضی هم به دریا نمی رسند . رفتن ، هیچ ربطی به رسیدن ندارد . پ ن : کاش جایی زندگی می کردیم در ابرها ، که آبی بود ، آرام بود ، جایی بود برای شنیدن همدیگر . خواستم از همین جا به دوستان مجازی ام بگویم ، زمان به وقت واژه های شما برایم بهار می شود ، نه این بارش های گهگاهی ، نه این اعداد ، بهارتان مبارک . دوشنبه ۳ فروردین۱۳۹۴ هدیه. زندگی برای من تعریف غریبی ندارد .

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... - دیالوگ

http://www.hedi5559.blogfa.com/tag/دیالوگ

تا هنوز کلمه می بافم. پرسید : "چه خبر؟ حرف هاى نگفته بینمان یک دیوار بلورى ساخته بودند. دیوار سرد و زیبا بود. نفس هایم روى دیوار بخار مى کرد. دیگر نمى توانست گرمم کند. دیگر تنهایی ام را پر نمى کرد. بینمان یک مشت خاطره پرسه مى زدند. بین ما دو نفر که دو طرف یک میز نشسته بودیم، فرسنگ ها فاصله بود. پنجشنبه ۲۶ آذر۱۳۹۴ هدیه. می گویم : همه ی این ها اتفاقی بود ، مگر نه؟ می گوید : اتفاقی درخت ها از آسمان نمی رویند ، پرنده ها به زمین نمی آیند ، هیچ "اتفاقی" نمی افتد ، اگر تو رویایش را نبافی . می گوید : دوست داشتن .

hedi5559.blogfa.com

روزمرگی های من... -

http://www.hedi5559.blogfa.com/post/215

تا هنوز کلمه می بافم. شب ها کاپوچینو بخور نخواب . کتاب بخوان . صبح بزن به خیابان و تاکسی بگیر به ناکجا آباد از راننده ی تاکسی بپرس آیدین را کجا می شود پیدا کرد؟ بعد هر دو با صدای بلند بخندید . سرت را از شیشه ی ماشین بیرون بیاور و با صدای بلند صدا کن آیدا را . کاپوچینو بخور ، نخواب . برو کنار دریا و کتابهای خوبت را چند بار چند بار بخوان . انگشت دستت را بگذار روی تخم چشم هات و فشار بده و همه چیز را دوتا ببین ، پاهای آدم ها را چهار تا ببین . بخند . شب که شد بیدار شو ، کاپوچینو بخور . جمعه ۲۲ اسفند۱۳۹۳ هدیه.