sougmaad.blogfa.com

myhouse.blogfa.com

چاردیواری -

http://www.myhouse.blogfa.com/post-703.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. باد سردی می وزه. اما بوی بهار داره . تاريخ چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9 نويسنده لند لیدی.

myhouse.blogfa.com

چاردیواری

http://www.myhouse.blogfa.com/9211.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. باد سردی می وزه. اما بوی بهار داره . تاريخ چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9 نويسنده لند لیدی. از خشم و نفرت .و همزمان خوشبختی. این خشم لعنتی قلبمو در دست گرفته و هر لحظه فشارو بیشتر میکنه. خشم از ساده ترین موضوع زندگی. انرژیم تموم شده به خدا.

myhouse.blogfa.com

چاردیواری - خوبم کن

http://www.myhouse.blogfa.com/post-710.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. دخترم برای چهارمین بار تو این سه هفته اخیر سرما خورده و منو با سندروم "مادر بد "درگیر کرده. حتی همین چند ساعت پیش همین مفهومو از اطرافیان شنیدم. اما نقش من تو سرماخوردگی دخترم چیه؟ چیزی کم گذاشتم واقعا؟ نهمطمئنم که اصول درستی براخودم دارم و رعایت کردم.

myhouse.blogfa.com

چاردیواری - بازم؟

http://www.myhouse.blogfa.com/post-706.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. دارم به سیر نزولی انرژی و حسم از ساعت 3 تا حالا فکر میکنم. ساعت 3 خوشحال و بانشاط و آماده برای شوخی و خنده,الان دلزده و اشکی. تاريخ سه شنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۴ساعت 18 نويسنده لند لیدی.

dairy365.blogfa.com

روزانه های یک مرد

http://www.dairy365.blogfa.com/9208.aspx

فصل دوم - روزانه دهم. پاییز، خودنمایی می کند،. آسمانی با آبی رنگ پریده، ابرهای پاره ی خاکستری،. بادی که خود را در آغوش گیسوان درختان می اندازد و به رقص شان وا می دارد،. من و روزانه های نانوشته ای که جراتی برای جاری شدن روی هیچ صفحه ای را ندارند. روان نمی شود، جاری نیست، سدی دارد بر راه،. براي اين نوشتار روز دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲، ساعت 14:18. چیزی جز دریای آرامم نخواهند خواند. من دلم سخت گرفته است از این. میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک. که به جان هم نشناخته انداخته است:. چند تن خواب آلود.

myhouse.blogfa.com

چاردیواری

http://www.myhouse.blogfa.com/9206.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. خواب دیدم به پهلو دراز کشیده بود و تو خودش مچاله شده بود، حالش خوب نبود انگار. باهاش سلام احوالپرسی کردم. صداش بی حال بود ، چشماش بی رمق بود . به جز این ، چند باری هم خواب اعضای خونوادشو دیدم. اونم درحالیکه هیچ کاری از دستم نمیاد. یه آدم بی ربط؟ عمیق خ...

myhouse.blogfa.com

چاردیواری

http://www.myhouse.blogfa.com/9210.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. امروز یه روز برفی قشنگه. حتی اگه آدم از کسی شکایت کنه. تاريخ دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 13 نويسنده لند لیدی. تاريخ دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 13 نويسنده لند لیدی. بهم می گن مظلوم و ظالم به یه اندازه مقصرن. من مظلوم واقع شدم . می گن تقصیر خودته.

myhouse.blogfa.com

چاردیواری - خاکستری;خوب یا بد؟

http://www.myhouse.blogfa.com/post-704.aspx

زین باده ای که محتسب شهر. در کوچه می فروشد ارزان ،. غیر از خمار ، هیچ نخواهی دید . من تشنه کام ساغر آن باده ام. کز جرعه ای ،. مترسک آب پاش به دست. خاطرات یک زن را می خوانی؟ با خوابها دویدن میان هزارتوی مارپیچ. کودکی که زود بزرگ شد . مادر کودکی که زاده نشد. خاکستری;خوب یا بد؟ امروز از اون روزای خاکستری منه. بغض سمجی ته گلوم نشسته و خیال رفتن نداره. از بیشتر چیزای زندگی ناراضیم. از هرچیزی بشه فکرشو کرد! حسی در قلبم درحال جوششه که خوب نیس. چیزی که مدام ذهنمو مشغول میکنه اینه,اشتباه کردم که کارمو ول کردم؟

dairy365.blogfa.com

روزانه های یک مرد - فصل دوم - روزانه هفتم

http://www.dairy365.blogfa.com/post-9.aspx

فصل دوم - روزانه هفتم. گرم و کسل و بی نور! بی هیچ هوایی سزاوار نفس. در پاگردی تکیه به دیوار زده ای،. و من را که روی پله ها روبرویت نشسته ام می نگری. نگاههای بی رمق را میان امواج مغشوش صداها روانه ام می کنی. در محاصره ی اجتماع پله هاییم و ساحل ما همین پاگردی است که تو ایستاده ای. من چون قایقی سرگردان در تلاطم پله هایم، گویی به درآمیختگی با پله ها راضی ام. صدا، صدا و صداست که طوفان می کند بر من، کاش گوشها دروازه ای داشت! چشمها را می بندم، نفس عمیقی می کشم، از جایم برمی خیزم، خود را از بند پله ها می رهانم.

dairy365.blogfa.com

روزانه های یک مرد - فصل دوم - روزانه یازدهم

http://www.dairy365.blogfa.com/post-13.aspx

فصل دوم - روزانه یازدهم. می دانی باید گذشت؟ از میان حصارهایی که گاهی دور از تو،. به تو وسعتی به مساحت دریا می دهند،. و روزی چنان نزدیک ترا در بر می گیرند، که نفس کشیدن را سخت می کنند. در آرزوی باران، چشم به آسمان که بدوزی، آنرا مملو از ابرهای خاکستری نازایی می یابی،. که جز از برای پوشاندن نور، و اجبار تاریکی، قصدی ندارند! برای گذر از این کوچه های سرگردانی، نور باید. شمارشم به بیست می رسد، تا چندی دیگر، و همچنان نبودن تو! براي اين نوشتار روز سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۲، ساعت 11:26. من دلم سخت گرفته است از این.