alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - جنگل سوخته
http://www.alicivil.blogfa.com/post-152.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. جنگل سوخته ام شکوه ز باران دارم. با دل غمزده ای شکوه ز یاران دارم. قدر یک مور نبودیم که آزردنمان. قصد کوچیدن در لانه موران دارم. شاهد رقص تو با پیر و جوانم هر روز. قصد کوچیدن در کشور کوران دارم. رفتی از دست و هنوزم به دلم جا ماندی. وین عجب نیست که من ملک سلیمان دارم. از چه رو آمدی و آب مرا گل کردی؟ من که درویشم و نان در کف جانان دارم. تشنه ام تشنه ولی ، تشنه ی لبهای توام. مختصر رحمی از آن ایزد آبان دارم. آخرین بیت غزل مصرع بارانی بود.
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - موج
http://www.alicivil.blogfa.com/post-153.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. موج خسته سر به روی صخره ها کوبید و رفت. یک پری پیراهن دریا به تن پوشید و رفت. آنقدر باریدمت خون چشم دریا را گرفت. خنجر ابروی یارم از گلو بوسید و رفت. غلغل و آشوب در شهر ددان بالا گرفت. نازنین آهوی چشمانت زما ترسید و رفت. نرگس چشم تو را با ما هزاران راز بود. باغبان گلهای باغ عشق را بوئید و رفت. ماه کز چشم زلال آسمان افتاده بود. روی اشکی- گونه های خیس را بوسید و رفت. از غم نادیدنت با ابر میگفتم شبی. اشکهای آسمانی را به ما بخشید و رفت.
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - عشق روی پیاده رو
http://www.alicivil.blogfa.com/post-165.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. عشق روی پیاده رو. یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم او را تماشا کردم. دو سال گذشت. جیبهایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود. یک روز فروغ پرسید: کی ازدواج می کنیم؟ گفتم: اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتادۀ بانک و تعمیر کولر آبی و. بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان. عشق روی پیاده رو.
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - غم دل
http://www.alicivil.blogfa.com/post-158.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. صبوری میکنم شاید صبوری کارساز افتد. زدیده خون دل ریزم چو غم درکار ساز افتد. من آن عاشق ترینم کز تماشای تو محرومم. بسا چشمان نامحرم که بر آن سروناز افتد. بزن مطرب به چنگ وعود و نی هر دم. جگر سوزیدن عاشق بسی گر دلنواز افتد. توبا من گرجفا کردی به چشم من وفا کردی. مبادا چشم من روزی به رویت بی نیاز افتد. به خط و خال ابرویت چو چشم من همی افتد. مرا قامت چو یا گردد و عمری در نمازافتد. به کوی دلبر رعنا قبول خاطر آنکس شد. چند تک بیتی . .
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - ناله بلبل
http://www.alicivil.blogfa.com/post-161.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. بگزارید اگر گل نشدم ، لااقل خار بر گل باشم. در عزای گل این باغ شبی، همدم ناله بلبل باشم. گر چه در سیرت و صورت نشدم یوسف کنعان ولی. میتوانم که در این مزرعه یک شاخه سنبل باشم. نوشته شده توسط علی مطلبی در دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۱. کتاب صوتی : دیوار اثر : ژان پل سارتر ترجمه : صادق هدایت. و آخر دشنه از یاران خود خوردم که افتادم به خاک ار نه. زد به قلبم خنجر و داغ جگر بر من گذاشت . یوزون هش گولمسین ای تبریزه لیلی گتیرن . چند تک بیتی . .
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - تک بیت
http://www.alicivil.blogfa.com/post-166.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. ممنونم از پیغامهای دوستان عزیز. ببخشید که مدتی به وبلاگم سر نزدم . شدیدا محتاج دعای دوستان هستم . شاید گره از کار دعا بگشاید! آرزو دارم بگیرم ، من از این طوفان تو را . آه از این ، نوحی که در من گم شده ! بر نده است زبانم بترس از آن. فولاد - هر چه آبدیده تر شود. صد ماه دگر بی تو گذشت و ر خ ت ای ماه ندیدم. در خاک ، گمان با دهن روزهء لبهات ب ر ند م. هر گل سرخی که در گلزارتان رو ییده است. ریشه در خاک چو من خونین جگر دارد عزیز. چند تک بیتی . .
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - نمی رسد
http://www.alicivil.blogfa.com/post-154.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. دست منست و شانه های تو اینسان نمیرسد. بر تاک غمزده ام نم نم باران نمیرسد. خواهم که ببوسم از لبت طلسم غم بردارم. جنگیست میان افعی زلفت و پایان نمیرسد. دلخوش به آمدنت بودم و ای گل سبب چه بود. همواره فصل فصل خزانست و بهاران نمیرسد. تقدیر من این نیست که سوزم همه عمر. یا شایدم دعا به درگه آن ایزد رحمان نمیرسد. در مزرعه جان و دلم آتش هجران تو افتاد. عیبست مگر رحمت سلطان به دهقان نمیرسد. نوشته شده توسط علی مطلبی در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱.
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - کشیدمت
http://www.alicivil.blogfa.com/post-157.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. صورتنگار رخ ات بودم و شیرین کشیدمت. با تیشه ی خیال مینیاتوری از چین کشیدمت. چشمان تو را که خون به دامان دلم ریخت. لبریزاز خواهش و وسوسه خونین کشیدمت. از لعل لبت به زندگی شکر چون میریخت. با طرزعجیب لبهای قرمز رنگین کشیدمت. گفتند فقیهان که موی زن هوس آلودست. ناچار لای قبا پیچیدم و اندوهگین کشیدمت. بانوی من اینجا همه با زلف تو مشکل دارند. ناچاردست و پا بسته به زنجیر قوانین کشیدمت. بگذار از این شعر رد شوم - غزال من امروز. چند تک بیتی . .
alicivil.blogfa.com
شعری که زندگیست - سین و واو و نون و یا و الف من
http://www.alicivil.blogfa.com/post-160.aspx
یوسف ام من چاه خود را کنده ام ای برادر مرحمت فرموده گرگم آورید. سین و واو و نون و یا و الف من. تا در برتم بکش در آغوش مرا. شبها به لبت شراب کن نوش مرا. من برزخی ام به کوی تو راهم نیست. افتاده ام از پای بگیر بر دوش مرا. هر شب که به محراب تو سر بگذارم. در حال نمازم ببر تو از هوش مرا. سین و واو و نون و یا و الف من. جامی قدحی بگیر و گو نوش مرا. نوشته شده توسط علی مطلبی در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱. کتاب صوتی : دیوار اثر : ژان پل سارتر ترجمه : صادق هدایت. و آخر دشنه از یاران خود خوردم که افتادم به خاک ار نه.