symf.blogfa.com

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن

http://miladfasihniya.blogfa.com/89092.aspx

خط خورده است . خط خورده است دیوار های اتاق. میان دلبستگی هایت . خط خورده است این اتاق میان تنهایی هایت. میان اجبار هایت . هنوز هم خیس از ترنم ام ، خیس از گریه های تو. بهار آمد و رفتن هایش را هم دیگر خبر نمی دهد ،. دیگر خط خورده است. ترنم های شبانه ام. میانه ی یک کاغذ کاهی پنهانت کرده ام. میانه ی یک تار و پود . پشت نویسی هم نکرده ای ،. راستی اسمت چه بود؟ خط زده ام در پشت عکس هایت اسمت را. خط زده ام حتی روی اسم خدا . راستی که شاید اسم نداشتی . و نه برای نم نم باران ،. بلکه برای بودنت ، برای اسمت. اینجا خان...

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن - دلتنگی ...

http://miladfasihniya.blogfa.com/post-16.aspx

توی دنیای من و تو یه غریبه با تو مونده. نوشته شده در دوشنبه ۱۷ آبان۱۳۸۹ساعت 20:43 توسط میلاد فصیح نیا. و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی. نشانی عشق کجاست ؟ همیشه که یک در سفید رنگ انتهای کوچه ی سبز نیست. که تلاطم انقلاب چشمان من انجا. طوفان به پا کند . و تابلویی از ایثار و خیانت را. یکجا به تصویر بکشد . اینجا خیمه ی سبز کربلای شهرمان نیست. که طرحی از قالی را. برای نقش دادن به ان اورده ای. اینجا خانه ی دل من و توست. و گاهی بوسیدن لبهایت کنار حوض ماهی ها. چه طعمی دارد . خانه سبز را رد کرده ای .

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن

http://miladfasihniya.blogfa.com/89083.aspx

توی دنیای من و تو یه غریبه با تو مونده. نوشته شده در دوشنبه ۱۷ آبان۱۳۸۹ساعت 20:43 توسط میلاد فصیح نیا. و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی. نشانی عشق کجاست ؟ همیشه که یک در سفید رنگ انتهای کوچه ی سبز نیست. که تلاطم انقلاب چشمان من انجا. طوفان به پا کند . و تابلویی از ایثار و خیانت را. یکجا به تصویر بکشد . اینجا خیمه ی سبز کربلای شهرمان نیست. که طرحی از قالی را. برای نقش دادن به ان اورده ای. اینجا خانه ی دل من و توست. و گاهی بوسیدن لبهایت کنار حوض ماهی ها. چه طعمی دارد . خانه سبز را رد کرده ای .

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن -

http://miladfasihniya.blogfa.com/post-12.aspx

اصلا به چه کسی مربوط است که دارم چکار می کنم؟ سیاوش خسته ی خسته ام . نامردی ، نامرد نامرد . لعنت به این دنیای کاغذی و آشغال . لعنت به خودم که بی وفا بودم و قدر این روزها را نمی دانستم ، اما می دانستم ، بی وفا هم نبودم . بودم؟ آخ که ای کاش روبرویم ایستاده بودی و می زدی زیر گوشم تا دهنم را ببندم ، آنقدر مرا می زدی که . سیاوش رسم این دنیای کثیف همین است؟ که ما را از هم جدا کند؟ ما را که به قول خودمان دوستهای فابریک و راحتی بودیم از هم جدا کند؟ برای چه چیز دارم زندگانی می کنم؟ و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی.

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن

http://miladfasihniya.blogfa.com/89022.aspx

چیزی می خراشد دل را. مثل عریانی لحظه هایی که بودی. دلم به انتظار آمدنت هنوز چشم به راه در است. می خراشد عریانی لحظه های بودنت را. زیر سرم هم که می گذارم دست نوشته هایت را. باز هم کم می آورم. نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 20:34 توسط میلاد فصیح نیا. و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی. نشانی عشق کجاست ؟ همیشه که یک در سفید رنگ انتهای کوچه ی سبز نیست. که تلاطم انقلاب چشمان من انجا. طوفان به پا کند . و تابلویی از ایثار و خیانت را. یکجا به تصویر بکشد . اینجا خیمه ی سبز کربلای شهرمان نیست. چه طعمی دارد .

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن

http://miladfasihniya.blogfa.com/88103.aspx

حس پرواز ندارم امروز. گونه هایم سرد است . شانه های من بیچاره غریب. روی این گونه ی سرد. خطی از جنس بلور - که درونش گرم است. و کسی می خندد. به من و اشک هایم. شانه های من بیچاره غریب. من ماندم و از دور نگاهش کردم. زندگی بود که مرد . نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ دی۱۳۸۸ساعت 16:58 توسط میلاد فصیح نیا. و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی. نشانی عشق کجاست ؟ همیشه که یک در سفید رنگ انتهای کوچه ی سبز نیست. که تلاطم انقلاب چشمان من انجا. طوفان به پا کند . و تابلویی از ایثار و خیانت را. یکجا به تصویر بکشد . چه طعمی دارد .

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن - غریبگی

http://miladfasihniya.blogfa.com/post-10.aspx

حس پرواز ندارم امروز. گونه هایم سرد است . شانه های من بیچاره غریب. روی این گونه ی سرد. خطی از جنس بلور - که درونش گرم است. و کسی می خندد. به من و اشک هایم. شانه های من بیچاره غریب. من ماندم و از دور نگاهش کردم. زندگی بود که مرد . نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ دی۱۳۸۸ساعت 16:58 توسط میلاد فصیح نیا. و تو باز روی دو چشمان من قدم زدی. نشانی عشق کجاست ؟ همیشه که یک در سفید رنگ انتهای کوچه ی سبز نیست. که تلاطم انقلاب چشمان من انجا. طوفان به پا کند . و تابلویی از ایثار و خیانت را. یکجا به تصویر بکشد . چه طعمی دارد .

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن - واقیعت نفرین شده .../ مجتبی اسماعیل زاده

http://miladfasihniya.blogfa.com/post-6.aspx

واقیعت نفرین شده ./ مجتبی اسماعیل زاده. لعنت به ارش و ان شغل مسخره اش . لعنت به بیژن که شماره ی خانه هایمان را به ارش داد تا وقتی بازی جدیدی امد ، ما را خبر کند . لعنت به خودم که پا به پای اسماعیل و بیژن توی خیابان ها راه افتادم و ولگردی کردم . معلوم نیست کی ارش به بیژن زنگ زده بود و گفته بود که بازی خفیف و مهیجی امده که خیلی هم مشتری دارد . و بیژن هم سر کوچه شان اسماعیل را دیده بود و با هم رفته بودند سمت مغازه ی ارش . اسماعیل خنده ی کوچکی روی صورتش نشاند . و گفت ( زود باش . نباید معطل کنیم ). بیژن ضمیمه...

miladfasihniya.blogfa.com

انجمن - صدای مرد

http://miladfasihniya.blogfa.com/post-17.aspx

دوباره جمعیت می زنند زیر خنده . یک پسر و دختر جوان آرام و دست به دست یکدیگر در حالی که دارند با هم حرف می زنند و از زندگی و خوشبختی هایشان برای هم می گویند از مقابل هتل بی تفاوت می گذرند و عین خیالشان هم نیست که کسی دارد خودش را از بالای هتل پرت می کند پایین . مرد می گوید : نمی توانید ، من مطمئن هستم که نمی توانید ، مشکل من . صدای مرد در میان فریاد مرد کت و شلوار پوش به گوش نمی رسد. پلیس می گوید : چه مشکلی؟ مرد داد می کشد : گفتم دیگر ، چند بار می پرسید مشکل من . بهزاد کدام خری است؟ دو مامور امدادی که دزد...