tanhaye-shabangah.blogfa.com
چند کلام حرف ناحسابچند کلام حرف ناحساب - خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته
http://tanhaye-shabangah.blogfa.com/
چند کلام حرف ناحساب - خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته
http://tanhaye-shabangah.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
75
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
چند کلام حرف ناحساب | tanhaye-shabangah.blogfa.com Reviews
https://tanhaye-shabangah.blogfa.com
چند کلام حرف ناحساب - خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته
tanhaye-shabangah.blogfa.com
چند کلام حرف ناحساب - عجب روزهایی ست...
http://www.tanhaye-shabangah.blogfa.com/post-186.aspx
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. این روزاحال و هوای بدی دارم. استرس دفاع. رودربایسی با بعضی ها. حرف های نگفته و کارای نکرده. خواسته های بی سر و سامون. اتفاقات پیش رو. روزهای گنگ اینده. خستگی نگفتن و سانسور افکار . ترس دل شکستن و تلاش مدارا کردن و نگفتن همه ی حقیقت یابه عبارتی دروغای مصلحتی. فشار مضاعفی که این روزا زده به اعصاب دستام. زده به کوچه پرکش و کلونوس . اجتماعاتی که دور و برتو پر کردن و تو دلت نمیخواد احدی ازت دل گیر بشه. نتیجه ش میشه فشار و فشار وفشار و خودخوری!
چند کلام حرف ناحساب - من از اعماق خروار ها برف با شما صحبت میکنم..
http://www.tanhaye-shabangah.blogfa.com/post-190.aspx
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. من از اعماق خروار ها برف با شما صحبت میکنم. مامان: شازده ببین داره برف میاد ها! من: نه بابا . بارونه مامان. مگه برف صدا داره! مامان تلویزیونو خاموش کن. برق چشمک میزنه محافظش هی قطع و وصل میشه میسوزه ها! یک ساعت بعدتر :. در حالی که در رختخواب در هال چ سبیده بودم به بخاری گازی و قصد بیرون اومدن از زیر پتو رو نداشتم صدای والدین محترم رو از طبقه پایین شنیدم که میگفتن:. دستشویی تو حیاط هم اب نمیاد! حفظ صحت گفته ها برای شفاف سازی وضعیت نامساعد لازمه!
چند کلام حرف ناحساب - من یک مدافع هستم...
http://www.tanhaye-shabangah.blogfa.com/post-188.aspx
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. من یک مدافع هستم. بلخره منم به جمع مدافعین پیوستم. با تمام نگرانی ها به پشتگرمی حضور قطعی خدا با دعای خیر شما با بدرقه " ام یجیب " مادر و دعا پدر . با جای خالی خیلی ها از جله برادر عزیزم که همیشه گفتم پزشک شدنم مدیونش هستم، دفاع کردم. خیلی بهتر از اونی که تجسم کرده بودم. هیچ سوال علمی ازم نشد. هیچ اشکالی به کارم وارد نشد. ایرادها از تایپ و معدودی اشکالات مربوط به تغییرات آفیس بود. پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲ 19:5 شازده کوچولو. شنگول ( سرخوش نامه ).
چند کلام حرف ناحساب
http://www.tanhaye-shabangah.blogfa.com/9205.aspx
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. اینم فارغ التحصیلی ! چهارشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۲ 22:2 شازده کوچولو. بلخره پایان نامم رو نوشتم! اگه خدا بخواد فردا میبرم بدم به استاد عزیز که اشکالاتشو بگیره! الان ساعت 12 و 10 دقیقه است. فردا کشیکم و باید کنفرانس هم بدم. هنوز مطلب کنفرانسم رو نخوندم و فقط اسلاید درست کردم. ساعت 6 صبح باید پاشم برم بیمارستان، پادگان جراحی! تازه باید یه سری کار های نطافتی هم انجام بدم! ظرف ها رو هم تازه یه ربع پیش شستم! 4شنبه به امید خدا جشن فارغ التحصیلیمونه! تمام اص...
چند کلام حرف ناحساب - کوله بار سفر بستن...
http://www.tanhaye-shabangah.blogfa.com/post-189.aspx
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. کوله بار سفر بستن. این روزها حس غریب خداحافظی همه ی کوچه پس کوچه های این شهر رو پر کرده! هرجا می ری لحظه های زیادی یادآوری میشه. لحظه های پر از خوشی، پر از دلواپسی، پر از حس عجیب و غریب استقلال و ترس از خراب کردن! خراب کردن همه ی اون چیزایی که تو ذهنت ساختی برای خودت و برای دیگران! این روزا هرجا میرم انگار یه جورایی دارم باهاش خداحافظی میکنم. وقتی در اخرین لحظات اداری با کارکنان دانشکده از در امدم بیرون، حس شادی تموم شدن کارم با یه قلقلکی ته دلم ه...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
خبرنگار کوچولو - به بهانه ی تولد لیلای زندگی ام
http://khabarnegarkocholo.blogfa.com/post-498.aspx
یادداشت های یک خبرنگار کوچک. سلاممن متولد 26 مرداد سال 68 هستم.فرزند شهر باران های نقره ای(رشت) و لیسانس زبان وادبیات عرب دانشگاه گیلان ورودی 86 و دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانشناسی -تاریخ ورودی 93. ادمها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند. همین که باران بند آمد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند. حکیم طبیب زاده واستاد کوچولو. پر آرزوهام ،پرهام(مامان پرهام). قطره دریاست اگر با دریاست. کوچه های بی کسی. یک مشت حرف تلخ. شعر های محمد مهدی سیار. رضا چلیبی(نفر اول ارشد زبان و ادبیات عرب سال 90). یادت است در...
خبرنگار کوچولو
http://khabarnegarkocholo.blogfa.com/9404.aspx
یادداشت های یک خبرنگار کوچک. سلاممن متولد 26 مرداد سال 68 هستم.فرزند شهر باران های نقره ای(رشت) و لیسانس زبان وادبیات عرب دانشگاه گیلان ورودی 86 و دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانشناسی -تاریخ ورودی 93. ادمها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند. همین که باران بند آمد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند. حکیم طبیب زاده واستاد کوچولو. پر آرزوهام ،پرهام(مامان پرهام). قطره دریاست اگر با دریاست. کوچه های بی کسی. یک مشت حرف تلخ. شعر های محمد مهدی سیار. رضا چلیبی(نفر اول ارشد زبان و ادبیات عرب سال 90). در هفته های...
خبرنگار کوچولو
http://khabarnegarkocholo.blogfa.com/9212.aspx
یادداشت های یک خبرنگار کوچک. سلاممن متولد 26 مرداد سال 68 هستم.فرزند شهر باران های نقره ای(رشت) و لیسانس زبان وادبیات عرب دانشگاه گیلان ورودی 86 و دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانشناسی -تاریخ ورودی 93. ادمها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند. همین که باران بند آمد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند. حکیم طبیب زاده واستاد کوچولو. پر آرزوهام ،پرهام(مامان پرهام). قطره دریاست اگر با دریاست. کوچه های بی کسی. یک مشت حرف تلخ. شعر های محمد مهدی سیار. رضا چلیبی(نفر اول ارشد زبان و ادبیات عرب سال 90). 11 ماه گذشت .
چکاوک
http://www.chakaavak68.blogsky.com/1395/04
همش کار دلم بود. همه ی اینها به کنار.من همیشه می مانم بابا آن وسط چه طوری خوابش می برد؟ خانومی میگوید یه جوری میگی انگار خودت چه خواب خرگوشی ای هستی.تو هم به بابات رفتی.بمبم بزنن بغلت خوابی. خلاصه که روزهای شیرینی را می گذرانیم.و البته روزهای پر فشار و پر کاری را. شنبه 12 تیر 1395. من و روزنوشت هایم. یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار. چند کلام حرف ناحساب. فراتر از هر آرامشی که در جهان می شناسم. اینجا هنوز دختری هست که لبخند می زند. برای تو که همیشه ام هستی. هلیا، شکوفه ی هلو. زیبایی به سبک اواخر 1300.
چکاوک
http://www.chakaavak68.blogsky.com/1395/06
همش کار دلم بود. به امیر هم گفته بودم قبلا.که به محض علنی شدن موضوع توسط خودش در محیط وبلاگی اینجا، من هم حرف های آخرم را خواهم زد.اصلا همه وقتی می آیند، آدم باید پی رفتنشان را هم به دلش بمالد دیگر.غیر از این است؟ مثلا تا کی باید بمانم و بنویسم؟ قول بدهید موفق باشید، خوشبخت باشید، محکم باشید، خم نشوید، باانگیزه باشید. افراد زیادی از بچه های وبلاگی نمانده اند.قول بدهید همین هایی که می مانید کنار هم بمانید.تا وقتی که هستید کنار هم باشید. قول می دهم هر چند وقت یکبار به تک تکتان سر بزنم. شنبه 6 شهریور 1395.
چکاوک
http://www.chakaavak68.blogsky.com/1394/11
همش کار دلم بود. ثمره ی عشق ما. القصه تمام این بلاها را سر مادرش در می آورد تا خانومی آخر سر برود کنج تخت دراز بکشد و دختری بیاید بغل ما بخوابد و دستش را هم بیندازد دور گردن ما و ریز ریز بخندد و مرا هم با این کارهایش به خنده بیندازد و بعد خانومی با لحن دلخوری بگوید:خوبه والا.خوب یه باره پدر و دختر رک بگین پاشو برو تو سالن بخواب بزار ما با هم خلوت کنیم. خلاصه اصلا یک چیزی شده خوردنی.خواستنی.بلعیدنی. شنبه 24 بهمن 1394. باورتان نمی شود ولی برای مراسم هفت متوفای پست قبلی که به تالار رفته بودیم، تمام خدمه و ک...
ضبط صوت - چکاوک
http://www.chakaavak68.blogsky.com/1395/01/22/post-11/ضبط-صوت
همش کار دلم بود. رس پس میده بچمون. و همین حرف باعث شد دیگران هم متلک هایشان را به سمت ما روانه کنند که فلان و بهمان و الی آخر.این مواقع من که دنده پهن و خونسرد با نیش باز دم به دمشان می دهم و جواب می دهم.ولی خانومی سرخ که نه.کبود می شود رسما و نمی دانم از کجا یادش می آید نماز نخوانده و باید برود بخواند. نظاره گر رقص مادرش می شوم و برایش دست می زنم.اصلا انگار سال هاست برایش می رقصیم و او نگاه می کند.تمام زیر و خم کار را می داند.همان ها را عملی می کند.به بهترین نحو ممکن. یعنی همه از افرند می آیند اینجا؟
for-ever-friends.persianblog.ir
سوتی میدهیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم D: - دوستان ابدی...
http://for-ever-friends.persianblog.ir/post/39
خاطرات دو نیمچه پزشک تحت تعقیب در IUMS. Zn and Z.r. برای تویی که میلادت برای هیچ کس مبارک نبود. گردش در یک روز بارانی. نرم نرمک می رسد اینک بهار. دیو چو بیرون رود فرشته در آید! دانشجویان پزشکی ایران مهر 87 همکلاسیامون. دانشجویان پزشکی ایلام 87. وب نوشته های یک جراح. چند کلام حرف نا حساب. بی نقطه ( شکیب ). از دل من (شازده). خاطرات یک پزشک زندان. به به چه خانوم دکتری! خاطرات یک پزشک قانونی. خاطرات یک دانشجوی پزشکی. می خواستم برای خداحافظی با دوران مقدس! زمان : اوایل ترم 1. مکان : سالن خداهزارنفری رازی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
75
▂▃▅▆▇█▓▒ ســآلــهاے سَــگـے ▒▓█▇▆▅▃▂
این ه مینجاس جایی نمیره :) . پست ثابت. اول از همه او. بده پ ستام مع ל ی. و مثلا میذار ל. انقد بدم میاد از ادمایی ڪ. خته نظر نده {. خصوصی مصوصی مم ל. ه ولی حواست باشه. حالم به خودم ربط داره {. میدم خودت بیا سر. فدای دوستای با م رام. یہ ב خت ر בیوون ہ. ش مآ ب زآر پآی. م ن میزآر م پآی ش عور م. ار بآلا گرفت یهو. ش כه ببینے یﮧ ج وونے. خت ر و مآ. یہ ב خت ر בیوون ہ. ל آر ه م ی آر و. م آ تو او. به س ل آم تیش. اول از ه مه ت و ل د یک ی از بچه هاس اینم وبلاگش [ لینک. ب ش ت بریک بگین. ح آل د ل م خ راب ):. ضیآ ب آ ".
به نام تنهاترین تنها
به نام تنهاترین تنها. در برابر هر آنچه كه انسان ماندن را به تباهي مي كشاند مرا با نداشتن و نخ. یڪ نخ آرامش دود مﮯکنم! بﮧ یآد ناآرامﮯهایﮯ ڪﮧ روزهآست از سر و ڪولم بالا رفتﮧ اند. . . یڪ نخ تنهایﮯ ، بﮧ یاد تمام دل مشغولﮯهایم. . . یڪ نخ سکوت ، بﮧ یاد حرفهایﮯ کﮧ همیشﮧ قورت داده ا م. . . یڪ نخ ب غض ، بﮧ یآد تمام اشکهآﮮ نریختﮧ . . . بﮧ اندازه یڪ نخ دیگر. بﮧ اندازه قدمهآﮮ ڪوتآه عقربﮧ. یڪ نخ بیشتر تآ مرگ ایטּ پآڪت نمآنده. جمعه دوم خرداد 1393 9:58 سارا. براے دل خودم مے نویسم . براے دغدغہ هاے خودم. براے خودم مے نویسم!
اتاق تنهايي ||| For Ever Alone
اتاق تنهايي For Ever Alone. اتاق تنهاییم . حرفای دلم . تنها برای همیشه. روزها گذشت . تقریبا بیش از دوسال هه. دیگر به یادش نیستم. بعد از این همه وقت اینجا برایم غریبه است. اما دروغ چرا . بهم ٱرامش داد که سر زدم بهش. دوستان زمان زود میگذرد. انگار همین دیروز بود . که دلنوشت هایم را پست میکردم. قدر تک تک لحظاتتان را بدانید. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ساعت 5:23 توسط ForEverAlone. اونایی که وبلاگشونو عوض کردن. آدرس وبلاگ قبلیشونو وبلاگ جدیدشونو اسم جدیدشونو. بذارن تا عوض کنم. آه که خسته ام . من هم...
tanhaye-roozegar-68.blogfa.com
تنهای روزگار
برای کسانیکه از شکستی عاشقانه آمده اند و احساس تنهایی میکنند. بالاخره تموم شد. با دعاي همتون همه رو پاس كردم اونم با نمره ي بالا. دلم واسه همتون تنگ شده بود. مخصوصا اونايي كه بي معرفتن. مثل خواهرم شيما. همتون مثل برادر و خواهرام ميدونم. امروز يه شعر گفتم .فقط كامل نيست . ببخشيد. بعدا كاملش ميكنم. من مسافر توي اين شهر غريب توي يك جاده ي پر سنگ قريب. چشم من ملتمسه نه منتظر التماس مردني روي صليب. نميخوام خيال پردازي كنم ولي دارم ميسوزم توي آتشي مهيب. ريختن اشكاي تلخي روي عشق ولي اين اشكاي بحرم بي نصيب.
تنهــــــــــای شب
والا من ابن مطالبو به خاطر دل خودم می نویسم اگه بشه شاید خاطراتم را هم بنویسم . اگه وقت بشه! بهترین سایت بازی آنلاین. رزرو بلیط اتوبوس از هر نقطه ایران. قيمت روز خودرو هاي داخلي و خارجي. قیمت لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار ایران و جهان. قيمت هتل هاي داخل و خارج از كشور و رزرو آن ها. سايت اخبار استخدامي كل كشور. بانكداري اينترنتي بانك ملت. تاريخ : دوشنبه بیست و ششم فروردین 1392 0:8 نویسنده : مهدی هم نفس. شکسته ام .ولی اشک نمیرزم . پنهان شده ام پشت لبخندی که (درد ) دارد. امشب خسته تر از هرروزم. همه قراردا...
چند کلام حرف ناحساب
چند کلام حرف ناحساب. خوش آمدی به خلوت یه دل شکسته ی خسته. این روز ها بد دری دست بر گریبانم نهاده. تلاشی که به نام بقراط به کام نهنگ خودباوری تلخ می شود. دانشی که به یاد پورسینا به قعر نفهمی مهاجران دایمی ناکجا آباد زهر میشود. خسته ام از تمامی آرزوهایی که باورشان داشتم، روزی! پریشان و دلمرده دست به دست جریان خشم آلود روزمرگی، غرق در گرداب پیش رو، میروم. کاش اندکی ، تنها اندکی من دیو سپید در بند نبودم در نگاه حقارت بین خود سرخوردگیشان. چهارشنبه پانزدهم بهمن 1393 20:55 شازده کوچولو. چند ساعت بعد سال تحویل خ...
♥♥♥تنهاترین تهنا♥♥♥
عاشقانه های خودم و . یا علی دستم بگیر! وقتی یکیو دوست داری! فقط تو ایرانه که! به گریه هام نگاه نکن! جنگ بین ایکن های دسکتاپ. خواندن فکر از پشت مانیتور. افزایش بازدید سایت و وبلاگ. 8- به نگاهم خوش آمدی. 12-زيباترين شعر هاي عاشقانه. 14-ღღ الهه عشق ღ. 18-( ` . مریم و محسن . ). 24-( life is alive) zahra. 26-* *عاشقانه ترین سکوت سرد* . * (محیا). 27-کافه شبهای تنهای ی. 28-تو همان حس غریبی که همیشه بامنی. 33- دخ ت ر ب ار ون ے. 39-عاشق تنها(آ بجی شکیلا). 44-یه حرف تازه(آبجی ریحانه). 49-ღღ عسل بانو ღღ. شنبه دوازد...
« تنهای تنها »
171; تنهای تنها. کاش در دهکده عشق فراوانی بود. شنبه 13 تیر 1394 ساعت 05:18 ق.ظ. امروز ظهر شیطان را دیدم! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت. گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند. شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ نوشته شده توسط فلانی. شنبه 13 تیر 1394 ساعت 05:00 ق.ظ. همراه قافله به سفر حج می رفتیم.در بین راه به قبیله ای از. درخشان دیدیم. ان جوان خراش پای خود را نش...
♥!تــنــهــآ تـــریــنــ تــنــهــآ!♥
ت ][ ن ][ ه ][ ا ] [ ت ][ ر ][ ی ][ ن ] [ ت ][ ن ][ ه ]ا. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 15:1 توسط محمد مهدی کوچک. ت مآم هوآ رآ بو مے کشم. انگشتم رآ بر لبآט زمیט مے گذآرم:. مے خوآهم رد نفس هآیش بﮧ گوش برسد! گوشم درد مےگیرد از ایט همﮧ بے صدآیے. دل تنگے هآیم را مچالﮧ مے کنم و. پرت مے کنم سمت آسمآט! دلوآپس تو مے شوم کﮧ کجآے قصﮧ مآט سکوت کرده ایے. کﮧ تو رآ نمے شنوم. بعضی وقت ا مجبورے. گریه کنے اما نذارے اشکات پیدا شن. خی لے چیزارو ببینے ولے. خیلے ها دلتو بشکنن . من بدهکار توام ای مادر. طراحی...
ღتَنهــایــــے مُــطلَـــــ ــــقღ
ღت نهایے م طل قღ. چہ فاج ہ بزرگیست . غرق ش دن در زندگے . درآن دست وپآ میزنے. میخ ندی.خندہ ات ت لخ! آب رآ بہ درن میڪشد . ودر آخ ر ن فست میگیر د . فقط میخ ندے . بآدست وپآ بہ رویش میزنے . ونآگهآن .نآگهآن . موج ے میزند.طوفآن میشود . در اعمآق فرو مروے . لبخ ند میزنے ! وآرآم آرآم .جآن مید هے . هق هق میڪنے ومیخ ندے .باز ه م میخندے .: ). آن روزهآ هیچو قت. اماکآش .زمآن به عقب برمیگشت . تآشای د .ذ ره ای آرآمش رآ . بآخود می آوردم ! م ن ی ه ح س س ر د رگ م م . خ سته ام ، از خود م ،از. از آدمایی ک ه بود ט ه ر چ ند.
ღتنهــایــــی مــطلـــــ ــــقღ
بعد از م ردنم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه ام شانه ای که سر می خواست ، سری که شانه می خواست هر دو را برسانید به آرزویشان . . یکشنبه 12 آبان 1392 07:39 ب.ظ. این وبلاگ باهمین نام وآدرس. به یه وبلاگ دیگه انتقال داده شده. تعدادی ازمطالبمو هم به اونجا بردم. امیدوارم بیاید اونجا وبازم بهم سربزنین. یکشنبه 12 آبان 1392 07:41 ب.ظ. شنبه 11 آبان 1392 09:33 ب.ظ. ه نوز ه م و قتے باراט. ت ن م را بﮧ ق طرات باراט. مے گوین د باراט. شای د د ستهاے م ט. را ه م بﮧ د ستهاے تو. شنبه 11 آبان 1392 09:35 ب.ظ. خ ستہ ا م! بعد پ...
