tapeshedel.blogfa.com
تپش دلتپش دل - " دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم " - تپش دل
http://tapeshedel.blogfa.com/
تپش دل - " دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم " - تپش دل
http://tapeshedel.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
52
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.5 sec
SCORE
6.2
تپش دل | tapeshedel.blogfa.com Reviews
https://tapeshedel.blogfa.com
تپش دل - " دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم " - تپش دل
تپش دل
http://www.tapeshedel.blogfa.com/post-1123.aspx
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. شش دانگ به نام من! به جان خریدمشان . . . بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. مثل یک بیت بی قافیه ها خواهم مرد. تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد. شعله ها بی تو ز بیرنگی دریا گفتند. موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد. گم شدم در قدم دوری چشمان بهار. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. Weblog Themes By Blog Skin. فروشگاه اينترنتي ايران آرنا.
تپش دل
http://www.tapeshedel.blogfa.com/post-1105.aspx
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. هر جای این سرزمینی باش! فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن . . . قلب من برای تپیدن. نیاز به انگیزه دارد . . . بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. مثل یک بیت بی قافیه ها خواهم مرد. تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد. شعله ها بی تو ز بیرنگی دریا گفتند. موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد. گم شدم در قدم دوری چشمان بهار. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. Weblog Themes By Blog Skin.
تپش دل
http://www.tapeshedel.blogfa.com/post-625.aspx
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. به من قول بده. در تمام سالهایی که باقیمانده. تا به ابد . . . شاید دیگر نباشم که یادآوری ات کنم. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. مثل یک بیت بی قافیه ها خواهم مرد. تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد. شعله ها بی تو ز بیرنگی دریا گفتند. موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد. گم شدم در قدم دوری چشمان بهار. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. Weblog Themes By Blog Skin. فروشگاه اينترنتي ايران آرنا.
تپش دل
http://www.tapeshedel.blogfa.com/post-1133.aspx
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. باید تو را پرستید فرشته ی من . . . بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. مثل یک بیت بی قافیه ها خواهم مرد. تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد. شعله ها بی تو ز بیرنگی دریا گفتند. موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد. گم شدم در قدم دوری چشمان بهار. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. Weblog Themes By Blog Skin. فروشگاه اينترنتي ايران آرنا.
تپش دل
http://www.tapeshedel.blogfa.com/post-1109.aspx
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. بهار و این همه دلتنگی؟ شاید فرشته ای به اشتباه. فصل ها را ورق زده باشد . . . بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. مثل یک بیت بی قافیه ها خواهم مرد. تو که رفتی همه ی ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد. شعله ها بی تو ز بیرنگی دریا گفتند. موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد. گم شدم در قدم دوری چشمان بهار. بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد. Weblog Themes By Blog Skin. فروشگاه اينترنتي ايران آرنا.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
غرقه در دریا - مادربزرگانه
http://www.qarghe.blogfa.com/post/9
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. دم گوش من از "همبازی! برای فندق کوچولو می خوانند شما تازه دارید مادر میشوید، کلی احساس پیری و مادربزرگی و از این حرفها کردم! غیر از پیاده روی و کلی توصیه های جسمانی از این دست که توی کتابها زیاد است من فقط یک توصیه دارم که معمولا همه ی باتجربه ها دارند! و آن اینکه از تک تک لحظه ها و روزهای آخر زندگی دو نفره و حتی تک نفره تان استفاده کنید و لذت ببرید! یکی روی سرتان نباشد! که حتی از توی دستشویی هم باید حرف بزنید! که این بچه ها گاهی...
غرقه در دریا - ساز ناکوک
http://www.qarghe.blogfa.com/post/7
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. یک وقتهایی هست که زندگی دارد سازهمیشگی خودش را می زند و تو نشسته ای چای میخوری، غذا میپزی، کتاب میخوانی ،چه میدانم اصلا دراز کشیده ای روی مبل و فیلم می بینی که یکهو ریتم زندگی به هم میخورد و سازش نا کوک میشود. وقتی "بابای فندق" پای تلفن گفت که یکی دو ساعته آماده شوم برویم شهر خودمان. که بابابزرگ مهربانش برای همیشه رفته.یکی از آن. حالا نوبت من بود که" شانه" باشم برای" او" که آقا بزرگ ورد زبانش بود و نور چشمش.اما. که ساعتها جلوی آی...
غرقه در دریا - گمشده
http://www.qarghe.blogfa.com/post/2
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. دفترچه های قدیمی را تند و تند ورق میزنم. آلبوم عکسها را هم. باید همین جا باشد. لای کاغذ پاره های مچاله شده،. بین برگهای دفتر خاطراتم،. شاید توی دیوان حافظ و سعدی و سهراب. آهای تو که لبخندهای بی محابایم را ساده دزدیدی! دلم برای خود خود خودم تنگ شده. حالا که این یکی به دردت نمیخورد،میشود پس بدهیش؟ بدجور دلتنگ آن "من"قدیمی ام! هرچه نبود صبور که بود! یا شاهد کل نجوی! نوشته شده در چهارشنبه دوم مرداد ۱۳۹۲ساعت توسط آشنا.
غرقه در دریا
http://www.qarghe.blogfa.com/1392/08
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. از روز عرفه میخواستم بنویسم از تبریک قربان و غدیر.از اینکه چرا در تقویم ها غدیر با عاشورا فاصله ای ندارد؟ شاید مثل غدیر و سیلی خوردن زهرا(س).اما نشد، این مدت سرم شلوغ بود،حالا اما نمیشود از محرم ننوشت. عرفه که شد و عید قربان که رسید یکی انگار در دلم میخواند: "ارباب صدای قدمت می آید." حالا عید قربان نزدیک است،که " و فدیناه بذبح عظیم" معنا شود در کربلا. ای ثمر باغ دل و نور عین جان تو صد بار فدای حسین. زمانه ی عجیبی است! می گویند حا...
غرقه در دریا - رشته ای بر گردنم افکنده دوست..
http://www.qarghe.blogfa.com/post/8
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. رشته ای بر گردنم افکنده دوست. همیشه از رفتن به یک جای جدید بدم میامد.از رفتن به یک جلسه یکی دو ساعته توی استانداری بگیر تا مدرسه و کلاس یا اتاق جدید توی خوابگاه.دو سال و نیم پیش وقتی همسر خان را به شهری کیلومترها نزدیکتر به شهرخودمان خواستند و او بالاخره قبول کرد از آن "خاک دور" دل بکند،خوشحال بودم! شهر جدید- ندیده- برایم بهشتی بود که از جهنم خیلی مشکلات جدایم میکرد! ومن بار اول به رویم نیاورده بودم که متوجه منظورش نشده ام! درست ...
غرقه در دریا - خورشید آرزو
http://www.qarghe.blogfa.com/post/10
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل. بگذار سر به سينه من تا كه بشنوي. آهنگ اشتياق دلي دردمند را. شايد كه بيش ازين نپسندي به كار عشق. آزار اين رميده سر در كمند را. بگذار سر به سينه من تا بگويمت. اندوه چيست عشق كدامست غم كجاست. بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان. عمريست در هواي تو از آشيان جداست. دلتنگم آن چنان كه اگر بينمت به كام. خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت. شايد كه جاودانه بماني كنار من. اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت. تو آسمان آبي آرام و روشني.
واگـویـه های مشـاور - ماه من ، غصه چرا ؟!
http://www.nooroney.blogfa.com/post/667
که درمانش تو باشی / خوشا راهی! که پایانش تو باشی. و تن صورت من نیلی شد! و شکفتم با ابر،. و شنیدم نفس مرطوبش! بال گشودم به طرف نام خدا،. و سپاسش گفتم ،. با همه ی خیس شدن! چه حضوری داشت ، خدا! او تبسم می کند . هر چه از بوی تبسم هست،. می ریزد به لب! خاک را دست نوازش می کشد،. می شکافد قلب مرطوب زمین ،. نور و نجوای خدا تا درونش می رود! خاک را در مشت انگشتان. عطر ملموس خدا را می ک شم در خاطرم! لطیف و بوییدنی است ،. شمیم نمناک یگانگی ات ،. که تو خدای منی و من. دمیده ی تو در هنر خدایی ات! دعاکن دلم امام زمانی شود.
واگـویـه های مشـاور - مرا به خود حواله کن
http://www.nooroney.blogfa.com/post/661
که درمانش تو باشی / خوشا راهی! که پایانش تو باشی. و تن صورت من نیلی شد! و شکفتم با ابر،. و شنیدم نفس مرطوبش! بال گشودم به طرف نام خدا،. و سپاسش گفتم ،. با همه ی خیس شدن! چه حضوری داشت ، خدا! او تبسم می کند . هر چه از بوی تبسم هست،. می ریزد به لب! خاک را دست نوازش می کشد،. می شکافد قلب مرطوب زمین ،. نور و نجوای خدا تا درونش می رود! خاک را در مشت انگشتان. عطر ملموس خدا را می ک شم در خاطرم! لطیف و بوییدنی است ،. شمیم نمناک یگانگی ات ،. که تو خدای منی و من. دمیده ی تو در هنر خدایی ات! دعاکن دلم امام زمانی شود.
واگـویـه های مشـاور - شناسنامه افراد
http://www.nooroney.blogfa.com/post/662
که درمانش تو باشی / خوشا راهی! که پایانش تو باشی. و تن صورت من نیلی شد! و شکفتم با ابر،. و شنیدم نفس مرطوبش! بال گشودم به طرف نام خدا،. و سپاسش گفتم ،. با همه ی خیس شدن! چه حضوری داشت ، خدا! او تبسم می کند . هر چه از بوی تبسم هست،. می ریزد به لب! خاک را دست نوازش می کشد،. می شکافد قلب مرطوب زمین ،. نور و نجوای خدا تا درونش می رود! خاک را در مشت انگشتان. عطر ملموس خدا را می ک شم در خاطرم! لطیف و بوییدنی است ،. شمیم نمناک یگانگی ات ،. که تو خدای منی و من. دمیده ی تو در هنر خدایی ات! دعاکن دلم امام زمانی شود.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
52
تپش(تکنولوژی-پوشاک-شیمی)
من درباره ی دجال به شما هشدار می دهم.و هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه در باره ی او هشدار داده.اما من چیزی به شما می گویم که هیچ پیامبری به قومش نگفته.بدانید که او یک چشم دارد. و الله یک چشمی نیست.پیامبر (ص). دختر های بی حجابحجاب. سید محمد رضا سید احمد. 1580;دول لیگ برتر. 1581;دیث. من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوری. تاريخ : چهارشنبه سی ام مرداد 1392. خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:. هرچند ...
tapeshe-ghalbe-ma2ta.blogfa.com
ღ*ღ از فـــاز شــادی تـا فــاز غـم ღ*ღ
ღ*ღ از فاز شادی تا فاز غم ღ*ღ. دیگه غم و غصه بسه . میریم تو فاز شادی! اگر کاری را دیگران میتوانند انجام دهند، تو هم میتوانی آن کار را انجام دهی! و اگر کاری را دیگران نمیتوانند انجام دهند تو باید بتوانی آن کار را انجام دهی! اگرکاری را دیگران میتوانند انجام دهند، پس بگذار انجام دهند! و اگر کاری را دیگران نمیتوانند انجام دهند تو هم بیهوده وقت خودت را تلف نکن! نوشته شده در دوشنبه 25 دی1391ساعت 21:45 توسط ღ Roya ღ. هنوز وقتے آسمان دلم ابریست. لمس سبك دستان مهربانت را روے مو هایم حس مےكنم. چترت را برده ای؟
tapeshe-sorkh1997.mihanblog.com
˙·٠•●♥ تنهای تنها ♥●•٠·˙
٠ تنهای تنها ٠. کجای دلم بودی. وقتی شب امتحان به جای درس خواندن شعر می سرودم. تاریخ:یکشنبه 6 بهمن 1392-11:10 ب.ظ. امروز میخواهم از یک راز بزرگ حرف بزنم! بهتر است بگویم یک تروریست حرفه ای! تا به حال هم شاید نزدیک به چندمیلیون انسان بیگناه را کشته باشم. تعداد دقیقش در ذهنم نیست. اما می دانم که خیلی زیاد بودند. بیشترشان هم کودکان مسلمان! میدانم که تعجب کرده اید. شما تا به حال من را به عنوان یک مسلمان میشناختید. اما این یک واقعیت است. من یک نفوذی اسرائیلی هستم. همان که شما می گویید رژیم غاصب صهیونیستی! من یه...
تپش دل
دستت را بگذار روي قلبت، به اندازه دو ضربان قلب از يادت غافل نيستم. به من قول بده. در تمام سالهایی که باقیمانده. تا به ابد . . . شاید دیگر نباشم که یادآوری ات کنم. یا از دوست داشتنش . با من قدم بزن. من تا ته دنیا. جاده می سازم . . . باید تو را پرستید فرشته ی من . . . یک اتفاق خوب می خواهد. که بیاید و بیفتد وسط زندگیم . . . آری همین جا ،. حوالی بی حوصلگی های روزانه ام. کنار نگرانی های شبانه ام. وسط زخم های دلم. آنجا که زندگی را. هیچوقت زندگی نکرده ام! دلم یک اتفاق خوب می خواهد . . . خاطرات سالها تنهایی را.
TAPESHE ESHGH
ضمن اینکه میدونم همه ی شما ایرانیای گل وقتی دقیقه91 گل خوردیم. چه حالی داشتین خواستم بگم بیخیال به هرحال ما11نفر بودیم واونا12. نفرراستی با اینکه غذا خوردن و پختن تو ظرف مسی مجاز نیست. اما صد درصد دستشویی رفت با آفتابه مسی بسیار مجازه. ولی خب اونم برا کشورش جنگید دیگه. اگه می باخت همه به توانایی هاش شک. باتشکر از داور کور و. و لیونل مسی که تا دقیقه90از پرچم کرنل هم. به درد نخورتر بود ولی ایول بچه ها گل کاشتین. راستی اینم به افتخار علیرضا جون. گل و مسی ارزونیتون پسر نمیدیم بهتون. همه اینا به سرش بیاد.
عشقی به گرمی قلب هایمان
عشقی به گرمی قلب هایمان. اینجا خونه عاشقانه های ماست و احساسات پاک ما بهم اینجا تجلی پیدا میکنه. و من برای زندگی تو را بهانه میکنم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 14:4 توسط رضا-الیناز.
تپش قلم
آسمانی با ستاره هایی از جنس الفبا. فدای غربتت یا ابالحسن. روکش مبل کاور مبل. آموزش ربان و سرمه دوزی. طراح قالب: عاشقانه (آوازک). سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ ] [ 6:26 ] [ شیدا and باران ]. همیشه اولین خاطرات خوب با انسانهای خوب در ذهن آدمی میمانند. و این وبلاگ یکی از همان خاطرات زیباست. هیچ گاه فراموش و رهایش نمیکنم. چهارشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 13:36 ] [ شیدا and باران ]. شنبه یکم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 21:23 ] [ شیدا and باران ]. قلبم متعلق به کسانی ست که عاشقانه و بدون چشم داشت همراه زندگی ام هستند.
داستان
بچه بودیم با مامانم رفتیم حموم عمومی، زنها چپ چپ نگاه می کردن. همش چهار سالم بود. دیگه یکی که از تعجب داشت منفجر می شد، یه چیزی پیدا کرد تا خودشو یه کم بپوشونه. اومد نزدیک من. گفت آقا کوچولو می خواستی با بابات بیایی خوب؟ من هم رو حساب سادگی و بچگی خودم گفتم: خانوم، بابام سر کاره بوخودااا! نوشته شده در دوشنبه 30 تیر1393ساعت توسط طاها. راه را گم کرده ام. سر چهار راه مامور راهنمایی رانندگی را صدا می کنم. رئیس! روزتون بخیر. خیابون پیروز کدوم طرفه؟ جریمه برای چی سرکار؟ آقای حامد چرمی. درسته؟ پس جریمه چی شد؟
تک ستاره
زندگی سرگذشت درگذشت ارزوهاست. رمضان می اید تا. به نام او که اخرشه! خجسته و مبارک باد قدوم ماه صیام. پیامبر اکرم (ص):روزه سپر آتش جهنم است. چه شهریورشیرین و لبریزی است شهریور امسال، شهریوری پر از عطر ناز شعبان و طعم نیاز رمضان،شهریور شرابی لبریزی که طعنه به اردیبهشت بهشت میزند.ولبالب از حضور روشن خداست . تا فرصت زیارت سحرهای سحر آمیز فراهم شود .فرصت زیارت شوق،زیارت نور ،زیارت باران . تا بتوانی بیگدار به اینه بزنی و رکعتی شوق نذر دلت کنی. تا تکلیف هراسان چشمهای روزه دارت را روشن کنیم. تا فرصت کنیم با ترمه ...