teheran.blogfa.com

favaran.blog.ir

من "پریودم" یا قرمزی که "سبز" است :: فوران‌‎های مغز یک چپ دستِ درونگرا

http://favaran.blog.ir/2015/06/09-2

فورانهای مغز یک چپ دست درونگرا. نگاه به روزمره، از پنجره ای که "شاید" تا به امروز رو به ما بسته بوده است. سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ. من "پریودم" یا قرمزی که "سبز" است. بچه ها بهم میگین پریود میشی، راس میگن. فقط اونا پریود رو از دیدگاه تخریب میگن چون تو ذهنشون پریود یه چیز بده، منم میگم پریود میشم ولی چون پریود رو یه عامل بسیار مبارک میدونم و بهش افتخار میکنم. یادمه بهم گفت که معلم پرورشیشون میگفته هر وقت پریود شدید برا خودتون جایزه بخرید، چون اتفاق بسیار مبارکیه. راس میگه! از پریود نترسید، همیشه ...

miladzoghi.blogfa.com

نقطه ته خط... - سال نامه ی "گل من"

http://www.miladzoghi.blogfa.com/post/65

ن : میلاد ذوقی. سال نامه ی گل من. اوایل پاییز 90 است. تو میروی.بی خبر از اطرافت. و سرت پر از شوق و حس تازگی از پسرک. اواسط پاییز 90 است. تو میروی.با خبر شده ای از پسرک. استچشمهایت قدم هایت را می شمارد.در دلت نمیدانی چه میخواهی. اواخر پاییز 90 است. تو میروی.بی خبر از اطرافم.من هم می آیم. سردی. دلت را باید گرم کنم. بوی قهوه. اوایل زمستان 90 است. تو میروی.من از دور نگاهت میکنم.بی خبر از اطرافم.تنت سرد. میگویی از زمستان است.نگاهت را می جویم.میروی. اواسط زمستان 90 است. اواخر زمستان 90 است. قدم هایم را میشمارم.

vagooyeham.mihanblog.com

مکرّرهای این بازی - صدای نی می آد

http://vagooyeham.mihanblog.com/post/54

مکر رهای این بازی. صدای نی می آد. چهارشنبه 21 فروردین 1392. یادم هست یک بار،یک جایی نزدیکی های بهار درخت ها و گل ها شروع کرده بودند به شکوفه زدن،شکوفه های خیلی کوچک و تو دل برو. بعد یکهو یک سرمای سختی برای چند روز در گرفت.بعد از سرما شکوفه ها از بین رفتند،همه ی آنها. آن سال بهار درخت ها و گل ها خیلی سرسبز و شاداب نبودند. آن سال تابستان درخت ها چنان پربار شدند که سابقه نداشت. بازم صدای نی میآد. آواز پی در پی میآد. هر کس رسید آهی کشید. مادر، خواهر جامه درید. بازم صدای نی میآد. آواز پی در پی میآد.

mardeyakhzade.blogfa.com

مرد یخ زده...!!

http://mardeyakhzade.blogfa.com/9307.aspx

نوشته شده در یکشنبه بیستم مهر ۱۳۹۳ساعت 2:24 توسط مرد یخ زده. Design By : Night Skin. روزي از روزها ، شبي از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد. اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم. تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم ،. نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه. پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،. افتاده باشم و جان داده باشم. از اين طرف كه منم. Life Is A Movie. يادداشت هاي نارنجي من. زير آسمان آبي.زمين. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.

itaraf.blogspot.com

از این طرف ها: April 2012

http://itaraf.blogspot.com/2012_04_01_archive.html

از این طرف ها. ه‍.ش. ۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه. ارسال شده توسط Shahab vesali. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. ه‍.ش. ۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه. یک چیزی هست که باید بنویسم. یک چیزی که میدانم چیست. اما نمی نویسم. نمیخواهم فکر کنم چرا نمی نویسم. فقط نمی خواهم بنویسم؛ چیزی را که باید بنویسم.شِت. الان دارم فک میکنم که چه چیزی را «باید نوشت؟ فکر کنم تا ابد درگیر همین سوالها بمانم. شمال از شمال غربی.

itaraf.blogspot.com

از این طرف ها: November 2011

http://itaraf.blogspot.com/2011_11_01_archive.html

از این طرف ها. ه‍.ش. ۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه. تو مشغول مردنت بودی. و هیچ چیز جلودارت نبود. نه زندگی ای که می خواستی. نه زندگی ای که داشتی. مارک استرند،محمدرضا فرزاد. ارسال شده توسط Shahab vesali. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراک‌گذاری در Pinterest. ه‍.ش. ۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه. ارسال شده توسط Shahab vesali. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. با رایانامه ارسال کنید.

mardeyakhzade.blogfa.com

مرد یخ زده...!!

http://mardeyakhzade.blogfa.com/9405.aspx

از آخرین روزی که نشستم خودمو توی آینه نگاه کردم مدت هاست که می گذره. آخرین روزی که توی آینه ی کوچولوی اتاقت خودمو دیدم یادم نمی آد. توی کمد کوچیک لباسات قایمم می کردی. به درش سه تا جا جورابی بود. آستینای پیرهن مردونه هات توی صورتم می خورد. ته کمدت با مداد شمعیام برات یه قلب قرمز می کشیدم. تو گل رز قرمزه که خیلی وقت پیش داده بودمش بهتو با یه چسب کاغذی چسبونده بودی ته کمد خشک بشه. می گفتی کمدت بوی منو می ده. مامانت همش ازت می پرسید چرا این قدر می ری توی کمد لباسات؟ بچه شدی مگه که هی توش قایم می شی؟ همونا ک...

miladzoghi.blogfa.com

نقطه ته خط...

http://www.miladzoghi.blogfa.com/1394/01

ن : میلاد ذوقی. و عاقبت، لبخند :). عشق مرز هر خنده ی توست. پلکو یک لحظه نگاه. گودی گوشه ی لبت. وقتی که میخندی و من. عشق مرز هر واژه توست. با منطقی چیده شده. از دختری مو گندمی. بر زمینی بی زراع. چو بذری پاشیده شده. عشق مرز خط فاصله توست. که میلرزیدی بر لبش. و من مترسک زمین. که دور از چشم پیرمرد. با زلف تو بر ضلع باد. سال هاست نقاشی شده. تکیه کن بر مترسک زمین. عش"ق" ، انتهایش نیست کوی قاف. ساده نگر این قصه را. ن : میلاد ذوقی. هزار طلوع مانده تا آن روز. من میخاهم تمام شود. و تو همچنان مینوازی. وای بر آن روز.

miladzoghi.blogfa.com

نقطه ته خط...

http://www.miladzoghi.blogfa.com/1394/05

ن : میلاد ذوقی. و ما میشویم همان چیزی که میترسیدیم. آن اتفاقی میشویم که برای نیافتادنش میجنگیدیم. و ناچاریم بگذریم.از کسانی که سالها در مسیرشان بودیم. و پایان این راه مرگیست قبل مرگ. یعنی رسیدن به آخر. آخر خط، آخر صفحه ،آخر هرچیزی. جرأت پایین گذاشتن مداد. یعنی تو مردابی که واسه خودت ساختی دست و پا نزنی.یک نقطه بذاری آخر همه چیو تمومش کنی. تموم کردن مردونه واسه مردی که کمتر از یک نقطه است. نقطه مردونه مرد نقطه ای. مکر ر های این بازی. و من آن غرقه شب. و عاقبت، لبخند :). سال نامه ی گل من. وای بر آن روز.

vagooyeham.mihanblog.com

مکرّرهای این بازی - disgusting

http://vagooyeham.mihanblog.com/post/38

مکر رهای این بازی. یکشنبه 25 تیر 1391. آیا هنوز خسته نشده ایم ما؟ هنوز به مرز انفجار نرسیده ایم؟ کی بت رکیم پس؟ دهانمان پر از خون شده،دنده هایمان خورد شده،چشمانمان سرخ سرخ،نباید بالا بیاوریم؟ یک بار هم که شده نزنیم زیر همه چیز؟ یک بار هم که شده گلوله را در دهان خودمان خالی نکنیم؟ از خودمان خجالت نمی کشیم؟ حالمان از خودمان به هم نخورده هنوز؟ تا کجا لگدمال شویم؟ تا کی آگاهانه بازی داده شویم و فریاد نزنیم؟ چقدر فرسوده شدیم که بفهمانیم اما فهمیده نشدیم؟ جمعه 13 مرداد 1391 05:43 ب.ظ. شاید اون هم ترکیده بوده.