toofane-eshgh.mihanblog.com

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/9106.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. حاصل عشق مترسک به کلاغ، مرگ يک مزرعه شد! بابت اینکه دیر اپ میکنم واقعا معذرت میخوام درگیر کلاس کنکور و درس خوندنم آخه سال دیگه باید کنکور بدم. داشتم تو گوگل یه موضوعی رو search میکردم که یهو چشمم به این داستان افتاد. خیلی فکرمو مشغول کرد. امیدوارم شما هم خوشتون بیاد. مترسک زير آفتاب داغ تابستان ، از آن همه بيهودگي و روز مره گي، به ستوه آمده بود. نميدانست براي چه آنجاست؟ لحظه ها ، سالي بر او ميگذشت و روزها قرني!

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل - تولدم مبارک

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-46.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. جمله ی تلخ و شیرینیه. مثل طعم روزایی که رفت و قدرشو ندونستم. مثل فرصتایی که از دست دادم و ازشون فقط یه خاطره موند. مثل همون خاطراتی که مرورشون انقدر عذاب آوره که با مرورشون بی اختیار با صدای بلند میگم. واااای چقدر ساده و احمق بودم. مثل اون ثانیه هایی که نزدیک شدنشون خدا رو ازم دور کرد. خدایا صدای قلبمو بشنو. که دارم فریاد میزنم دستامو ول نکن و نذار بیشتر از این ازت دور شم. خدایا دوست دارم .دوسم داشته باش. لبخند...

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل - ☂اولین روز بارونی☂

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-37.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. فقط فهمیدم اونم بارونیه. ولی پا به پای هم خیس بارون میشدیم. خیس بارون و اب بازی -آسمون میشیم. شعر بارون سر میدیم و مخندیم. سلام دوستان عزیز خوش اومدید. امیدوارم از مطالب وبلاگم خوشتون بیاد. گنجشک ها که آنقدر شبیه همند. چطور همدیگر را میشناسند. چقدر شبیه من هست. که تو دیگر مرا نمیشناسی! با نخستین سوت قطار. سقف واگن متروک را. در جای خود نیست. لبخند که می زنم پیدایم می کنی. باران می بارد، تو از کنارم می گذری.

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/9101.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. آخ آخ چه بارووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونی. اوا ببخشید سلام دوستان. جاتون خالی با آبجی کوچولوم تو حیاط زیر بارون دویدیم. معلم زبان فارسی ازمون خواسته بود یه متن ادبی در مورد بارون بنویسیم. حالا که تو حالو هواشم مینویسم:. پنجره را که می گشایم. دلگیری آسمان خاکستری نگاهم را به رازی که در دل خود نهفته است فرامیخواند. بهانه ای برای شکستن بغض نهان خود. نگاهم که هوای باران میکند بغض آسمان شکسته میشود.

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل - ☂بارون پاییز☂

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-42.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. امروز هوای دلم بارونی بود واسه همون از خدا خواستم بارون بیاد. وقتی از مدرسه اومدم نمازمو که خوندم رفتم کنار پنجره که نم نم بارونو رو صورتم حس کردم! دوباره سر به سرم مي گذارد اين باران. به دست شعر ترم می سپارد اين باران. خدای من چه سر آغاز روشنی دارد. هميشه می شود آيا ببارد اين باران؟ من هیچوقت بنده ی خوبی برای خدا نبودم ولی اون همیشه خدا بوده! هرچیزی رو که خواستم و براش تلاش کردمو بهم داده! زمزمه ات خواهم كرد.

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/9105.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. ببخشید که بین آپ قبلیم تا این آپ نزدیک 3ماه فاصله افتاد! امتحان نهایی که باحال بود.کنکور آزادم خنده دار! درکل خیلی خوشحالم هم بابت اینکه روزا خوب میگذشتن وهم اینکه دوباره وبو آپ میکنم. دلم خیلی برای نوشتن تنگ شده بود. ممنون از اونایی که تو این مدت فراموشم نکردن! راستی نمازو روزه هاتونم قبول. این شعر قشنگ تقدیم به شما دوستان عزیزم. من خدایی دارم، که در این نزدیکی است. نه در ان بالاها. او مرا می فهمد.

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل - هوراااااا میرم مشهد

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-47.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. پارسال این موقع خیلی ناراحت بودم. ولی امسال خیلی خیلی خوشحالم به قدری که قابل توصیف نیست. قراره امسال منم برم مشهد با مدرسه. هم میتونم با دوستام باشم و خوش بگذرونم هم زیارت کنم و خودم سبک شم. همه ی اونایی که میشناسمو دعا میکنم. این همه حسود بودم و نمیدانستم به. این همه حسود بودم و نمی دانستم. به نسیمی که از کنارت. به چشم های آشنا و پر آزار، که بی حیا نگاهت می کند. که به طبیعت بد بینم. به خاطره ای دور از تو.

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل - داستان کوتاه

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-38.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می کرد. رفتن و ردپای آن را و آدم هایی. را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می. خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاج های. شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابه لای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره. و جز خبر بد، چیزی نداری. چطور همدیگر را...

gozare-movaghat.blogfa.com

یک لحظه روی پل -

http://www.gozare-movaghat.blogfa.com/post-50.aspx

یک لحظه روی پل. من فقط یه آرزو دارم اونم اینه که با تو باشم.اینکه یه روز بارونی زیر چترتوجاشم. ببخشید که بین آپ قبلیم تا این آپ نزدیک 3ماه فاصله افتاد! امتحان نهایی که باحال بود.کنکور آزادم خنده دار! درکل خیلی خوشحالم هم بابت اینکه روزا خوب میگذشتن وهم اینکه دوباره وبو آپ میکنم. دلم خیلی برای نوشتن تنگ شده بود. ممنون از اونایی که تو این مدت فراموشم نکردن! راستی نمازو روزه هاتونم قبول. این شعر قشنگ تقدیم به شما دوستان عزیزم. من خدایی دارم، که در این نزدیکی است. نه در ان بالاها. او مرا می فهمد.