torobchengineer.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://torobchengineer.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://torobchengineer.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.391 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | torobchengineer.persianblog.ir Reviews
https://torobchengineer.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
عاشق تنها
http://www.mahikocholoooooooo.blogfa.com/9110.aspx
نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن. Get a Glitter Calendar Click Here. تورا گم کرده ام امروز . وحالا لحظه هاي من . گرفتار سکوتي سرد وسنگينند. وچشمانم که تا ديروز به عشقت مي درخشيدند . نمي داني چه غمگينند! چراغ روشن شب بود . برايم چشم هاي تو نمي دانم چه خواهد شد پر از دلشوره ام. بي تاب ودلگيرم. . کجا ماندي که من بي تو هزاران بار،در هر لحظه مي ميرم. می خواهم سر شب راهی سفربشوم. عطر تنم را...
خورشيد بانو - آخ جون پاییز
http://bluelili.blogfa.com/post-177.aspx
فردا اول پاييز است بوي پاييز ديگه حسابي به مشام ميرسه بوي خوب پاييز حس خوب خنكي. واي كه اين فصل چقدر خوشگله. البته براي من خورشيد بانو كه متولد تابستونم عاشق آفتاب و كنار دريام تابستون هم خوشگله ولي پاييز يه چيز ديگس. دلتنگي شروع مدرسه ها كه وقتي بچه بوديم يه دلشوره بود يه دلشوره خوب فكر اينكه معلممون كيه؟ و حالا هنوز هم نوستالژي شروع مدرسه با هامون هس با هممون هيشكي نميتونه بگه اول مهر چقدر براش بي مزه است كه نيست كه هزارتا حرف و خاطره براي هممون رديف ميشه. پن پاییزی ها تولدتون مبارک. یک چمدان عکس کهنه.
خورشيد بانو
http://bluelili.blogfa.com/8906.aspx
فردا اول پاييز است بوي پاييز ديگه حسابي به مشام ميرسه بوي خوب پاييز حس خوب خنكي. واي كه اين فصل چقدر خوشگله. البته براي من خورشيد بانو كه متولد تابستونم عاشق آفتاب و كنار دريام تابستون هم خوشگله ولي پاييز يه چيز ديگس. دلتنگي شروع مدرسه ها كه وقتي بچه بوديم يه دلشوره بود يه دلشوره خوب فكر اينكه معلممون كيه؟ و حالا هنوز هم نوستالژي شروع مدرسه با هامون هس با هممون هيشكي نميتونه بگه اول مهر چقدر براش بي مزه است كه نيست كه هزارتا حرف و خاطره براي هممون رديف ميشه. پن پاییزی ها تولدتون مبارک. چقدر هم سخته اين ح...
خورشيد بانو - خدا جونم کنارم باش
http://bluelili.blogfa.com/post-183.aspx
خدا جونم کنارم باش. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۳۸۹ساعت 15:33 توسط خورشید بانو. وبلاگ عکس محمد حمیدی. یک چمدان عکس کهنه. یادداشت های یک مسافر. پراکنده های فرزاد حسنی. وب نوشتههای مریم ابراهیمی. روزهای یک روزنامه روزنامه نگار.
خورشيد بانو
http://bluelili.blogfa.com/8908.aspx
وقتی فهمیدم چه اتفاقی برات افتاده دلم خیلی گرفت یاد همه اون روزهایی افتادم که تو ترابران با هم کار می کردیم میز به میز هم می نشستیم از چیزهایی حرف می زدیم که دغدغه هردومون بود حسمون در مورد آدمها یک سان بود یادته هر دومون از اعدام بیزار بودیم؟ هر دومون از صحنه اعدام صدام اذیت شده بودیم یادته بهترین اتفاق از نظر من و تو مادر شدن بودن؟ می گفتی چه کیفی داره یک بچه رو از نزدیک تماشا کنی و فلسفه زندگیش رو کشف کنی یادته تو اون خونه فروغی که شده بود محل نشریه گمرک صدای خنده هامون صدای بلبلان در باغ بود؟ حکایت ب...
خورشيد بانو - حلب – راسالحسين – 3 آبان 1389
http://bluelili.blogfa.com/post-181.aspx
حلب راسالحسين 3 آبان 1389. اين كه چطوربه اينجا رسيدم، به اين گوشه زمين خدا بماند تا بعد اما به هر حال من ابنجا هستم بين چند نفر ديگر كه اينجا طلبيده شدهاند. نماز مغرب و عشا را كه خواندم بلند شدم تا از بارگاه بروم بيرون اما به دم در كه رسيدم دلم خواست هر چند دير ميشه چند دقيقه اين فضا را لمس كنم همان جا نشستم. جمعيت بيشتر شده بود و لحظه به لحظه هم بيشتر ميشد تا وسط بارگاه شلوغ شده بود اين همه آدم كي آمدن تو كه من متوجه نشدم؟ چرا هيچ كس اين آدمها را نميديد؟ اگر ميديد چرا حرف نميزد؟ چرا كسي نمي رفت طرف حسين؟
خورشيد بانو - به هم نمی رسیم ما
http://bluelili.blogfa.com/post-180.aspx
به هم نمی رسیم ما. یک جای دنج یک گوشه تاریک توی یک کافی شاپ شلوغ صدای موسیقی بالاتر از فریاد همهمه به گوش می رسد. من هستم تو نیستی او هست. صدای سکوت من بیشتر از همه صداها شنیده می شود هرچند تو که بایدبشنوی نیستی. به هم نمی رسیم ما هیچ وقت هیچ جای دنجی برای ما نیست. نوشته شده در جمعه بیست و سوم مهر ۱۳۸۹ساعت 16:40 توسط خورشید بانو. وبلاگ عکس محمد حمیدی. یک چمدان عکس کهنه. یادداشت های یک مسافر. پراکنده های فرزاد حسنی. وب نوشتههای مریم ابراهیمی. روزهای یک روزنامه روزنامه نگار.
خورشيد بانو
http://bluelili.blogfa.com/8905.aspx
يک :به مردم بيش از آنچه انتظار دارند بدهيد و اين کار را با شادماني انجام دهيد . دو: با مرد يا زني ازدواج کنيد که عاشق صحبت کردن با او هستيد. براي اينکه وقتي پيرتر مي شويد ، مهارتهاي مکالمه اي مثل ديگر مهارتها خيلي مهم ميشوند . سه: همه ي آنچه را که مي شنويد باور نکنيد، همه ي آنچه را که داريد خرج نکنيد و يا همانقدر که مي خواهيد نخوابيد . چهار: وقتي مي گوييد "دوستت دارم" منظورتان همين باشد . پنج: وقتي مي گوييد "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنيد . شش: قبل از اينکه ازدواج کنيد حداقل شش ماه نامزد باشيد .
خورشيد بانو - مناجات یک فیلسوف
http://bluelili.blogfa.com/post-176.aspx
خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی، ندادی، دادی پس گرفتی، ندادی بعدا دادی، ندادی بعدا می خوای بدی، دادی بعدا می خوای پس بگیری، داده بودی و پس گرفته بودی، اگه بدی پس می گیری، پس گرفتی دادی، پس گرفتی بعدا می خوای بدی، اگه می دادی پس می گرفتی، نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی، خلاصه خداجون سرتو درد نیارم به خاطر همه چیز شکر. پن راستی خدا جونم با همه وجودم شکر. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۸۹ساعت 12:36 توسط خورشید بانو. وبلاگ عکس محمد حمیدی. یک چمدان عکس کهنه. یادداشت های یک مسافر.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
***دردونه های ما***
دردونه های ما* *. خداوندا تو پیرش کن/ خط قران نصیبش کن. دخترم نازنینم گل خوش بوی زندگیم، مریمنازم یک ساله شد! شنبه ۱۶ اسفند۱۳۹۳ ] [ 17:29 ] [ مامان عاطفه ]. و تکرار اسفندهای زندگی ام, قند مکرر میشوند و میریزندددددد لبریز میکنند جام وجودم را. پسرکم, ,دیگر کم کم باید آن"ک " اخر پسرک را بردارم و بزرگ مرد کوچک خانه مان را با پیشوند"آقا" صدا بزنم. تولدت مبارک آقای کوچک من. مینوی عزیز و مریم گلی تولدتون مبارک. سه شنبه ۱۲ اسفند۱۳۹۳ ] [ 16:43 ] [ مامان عاطفه ]. جمله سنگین بود, عاخ کمرم. مامان این مرحله چندمشه؟
سوگندنامه
لازم به ذکر است تمام مطالب این وبلاگ (آیکون شرمندگی)از وبلاگ های دیگه اومده. وچون از اون مطالب خوشم اومده تو وب خودم هم استفاده کردم. آیکون استرس و بازهم شرمندگی). البته مطالبی که شماره دارند را خودم مینویسم! توضیحاتی بود که خودم دوست داشتم بگم. آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن بآشید ،. شیطان دچار درد شدید در سر میشود. و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند. و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود. و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟ پنجشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۱ sogand. ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻝ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ،.
اينجا بدون من
اسمم داره يادم ميره چون تو صدام نميكني. اينجا يه حسو حالي بهم ميده بوي ارامش ميده. چهارشنبه بیستم آبان ۱۳۹۴ ] [ 17:58 ] [ من ] . اینجا بدون من . اینجا خیلی وقته بدون منه چقدر دلم تنگ شده بود چقدر خاطره برام زنده شد. دوشنبه ششم مهر ۱۳۹۴ ] [ 11:37 ] [ من ] . خدایا . من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم. همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت. من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند. و چشم هایش را می بندد و می گوید. من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی. مطمئن باش...
girls over flower
یک زندگی آسان دعا نکنید. دعا کنید تا توانایی آن را داشته باشید که از پس یک زندگی دشوار برآیید. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم بهمن 1393ساعت 11:1 توسط حنا دختری در مزرعه. کاش وقتی زندگی فرصت دهد. گاهی از پروانه ها یادی کنیم. کاش بخشی از زمان خویش را. وقف قسمت کردن شادی کنیم. کاش گاهی در مسیر زندگی. باری از دوش نگاهی کم کنیم. فاصله های میان خویش را. با خطوط دوستی مبهم کنیم. کاش وقتی آرزویی میکنیم. از دل شفاف مان هم رد شود. مرغ آمین هم از آنجا بگذرد. حرف های قلبمان را بشنود. درد همیشگیم اینه که. آدم باید ر...
ستاره بی ستاره
اینجا آرامگاه بغض ه ای کهنه ی من است. لطفا کمی سکوت! که اگر بیدار شوند درد دارند لعنتی ها. قابل توجه دوستان عزیز:. سلام به همه ی دوستان گلم خوهران و برادران عزیزم آبجی ها و داداش های خوب خودم. تبصره ها رو بخونید چون کاملا جدی ست وبی معرفت ها پس از مدتی که سراغ نگیرند حذف خواهند شد. با تشکر از تمام دوستان مهربون و وفادارم". نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم شهریور 1392ساعت 2:44 بعد از ظهر توسط ستاره. خیلی خودداری کردم که ننویسم و رعایت کنید ولی دیدم نمیشه حتما لازم به تذکره و مطمئن باشید که اجرا میشه :.
ما و تربچه نقلی مون
ما و تربچه نقلی مون. نوشته شده در یکشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۰ساعت 9:31 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۹ساعت 9:27 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۸۹ساعت 9:24 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در شنبه چهاردهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 9:18 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در شنبه هفتم اسفند ۱۳۸۹ساعت 9:15 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹ساعت 9:3 توسط مامان تربچه نقلی. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۹ساعت 9:0 توسط مامان تربچه نقلی.
منو به کی فروختی ؟
منو به کی فروختی؟ واسه جشن گرفتن خیلی دیره. اومدم شهری که بهشتمه. روحم توی این شهر جا مونده. اومدم جسمم رو اروم کنم و برگردم. اروم نشدم که هیچ. جایی واسه موندنم ندارم. باید دل بزنم به جاده. گریه امونم رو بریده. کاش خدابهم دیدنش رو هدیه میداد! خدا همیشه هوای اونو بیشتر داره. چون راضی نیست ببینمش. نوشته شده در چهارشنبه 23 اسفند1391ساعت 22:0 توسط سولی. هنوز در تب علی میسوزم و میسازم. نوشته شده در شنبه 30 دی1391ساعت 21:15 توسط سولی. هرگز نمیبخشمت. علی. نوشته شده در دوشنبه 2 آبان1390ساعت 22:52 توسط سولی.
تربچه
دل از کف داده. حیران و بی تاب عشقی. عشقی که غسلت می دهد به پاکی. تو را چه می شود در هراس از آینده. به جمله فروغ اقتدا کن:. من به پایان راه دگر نمی اندیشم که همین دوست داشتن زیباست". نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ساعت 12:58 توسط تربچه. گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه. گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه. هر چه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست. خو نمی گیرم به این ، تکرار طوطی وار نه. تا که پابندت شوم ، از خویش میرانی مرا. دوست دارم همدمت باشم ، ولی سربار نه. صبر کن.صبر کن. و تو حتی ...
ܓ✿ شبت قشنگ خـــــــــــــــــدا جونم ܓ✿
ܓ شبت قشنگ خدا جونم ܓ. نوشته شده در دوشنبه ۸ تیر۱۳۹۴ ساعت توسط تبسم. چقدر دلم هوایت را می کند. هوایم را نداری . نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ تیر۱۳۹۴ ساعت توسط تبسم. خودم سکوتت را معنا میکنم . گاهی همین رفتار سردت . روی زمستان را هم کم می کند . نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ تیر۱۳۹۴ ساعت توسط تبسم. که از جیب خدا کش رفته بودم . نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ تیر۱۳۹۴ ساعت توسط تبسم. چون طفل سرتقی که کشد مادرش به خاک. دل خواسته تو را . و برایم نمی خرند. نوشته شده در دوشنبه ۸ تیر۱۳۹۴ ساعت توسط تبسم. فراموش نشدن چه حسی دارد؟
تربچه و گلابی چهارفصل؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
تربچه و گلابی چهارفصل؟ تربچه و گلابی چهارفصل؟ بچه ها من بازم اومدم این سرییه نمه فرق میکنم. تا الان فکر میکردم همه بد شانسی ها مال منه ولی اینجوری نبود. بچه ها سارا رو که میشناسید. من با این جونور دعوام شد اینم میدونید که من جدیدن زدم تو کار تبلیغات به کمک همین. جونور امروز وقتی رفتمسفارش خود کارم رو بگیرم با یه چیز عجیب مواجه شدم. واسم خیلی سوال بود که نامزد سارا تو تهران کیه که داره بهش ۲۵ میلیون طلب رو بهش میده. چرا انقدر این دخترا دوروغگو هستن. وقتی به مغازه داره گفتم از طرف کی میام شاخ دراورد. ریختن...