yeganeh19892000.persianblog.ir

forough28.persianblog.ir

زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/1389/4

ساعت ۸:٠٠ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٤/۱٢. ولی چه تموم شدنی! میدونی نکته ی جالبش اینجاس که تا قبل از امتحاناوتوموقع امتحاناهمش پیش خودت فکر میکنی:آخ این امتحاناروبدم تموم بشه بره چه کارا که نمی کنم! اما همچین که تموم میشه عین برج زهرمار بغ می کنی جلو چشم خانواده! باز قبل از این خداحلال کنه روزی ٢ الی٣ ساعت می رفتی تو اتاق و اونا حداقل فقط حضورتوحس می کردن! ساعت ٢:۳۱ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٤/٤. من می خواستم تو به من عادت نکنی. من به تو عادت کردم. می خواستم تو عاشقم نباشی. می خواستم من برات مثل بقیه باشم. من به تو بدی کردم.

forough28.persianblog.ir

ما و خدا... - زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/post/55

ساعت ۱۱:٢٦ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٩/۱٩. خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است. خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان. خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. بنده: خدایا سه رکعت زیاد است. خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان. امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟ خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله. من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد! بنده: خدایا هوا سرد است! از کنار هم می گذریم.

forough28.persianblog.ir

می ارزد... - زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/post/54

ساعت ۱۱:۱۱ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٩/۱٩. به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد. و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد. دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس. سند عشق به امضا شدنش می ارزد. گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم. کوشش رود به دریا شدنش می ارزد. باز همان آتش سردی که هنوز. حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد. با دو دست تو فرو ریختن دم به دمم. به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد. دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد. نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد. سال‌ها گرچه که در پیله بماند غزلم. صبر این ک رم به زیبا شدنش می ارزد.

forough28.persianblog.ir

امروز... - زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/post/48

ساعت ۱۱:٢٩ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/٥/۱٤. پندهای قلب دور اندیش را. من پذیرفتم که عشق افسانه است. این دل درد آشنا دیوانه است. میروم شاید فراموشت کنم. با فراموشی هم آغوشت کنم. میروم از رفتنم شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش. گرچه تو تنهاتر از من میروی. آرزو دارم ولی عاشق شوی. آرزو دارم بفهمی درد را. از کنار هم می گذریم. خدایا تو قلب مرا می خری؟ شعری که برای خیلی ها یادآور خاطره ای است. وخدایی که در این نزدیکی است. اینجا چراغی روشن است. لیست وبلاگ های تخصصی.

forough28.persianblog.ir

زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/1389/12

خدایا تو قلب مرا می خری؟ ساعت ٤:٥٠ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/۱٢/۸. دلم را سپردم به بنگاه دنیا. وهی آگهی دادم اینجاوآنجا. مشتری آمد و رفت. و هی این و آن. سرسری آمد و رفت. ولی هیچ کس واقعا. اتاق دلم را تماشا نکرد. کسی قفل قلب مرا وا نکرد. پراز دود وآه است. چه دیوارهایش سیاه است! چرا نور اینجا کم است. و آن دیگری گفت:. و انگار هر آجرش. فقط از غم و غصه و ماتم است! و رفتند و بعدش. دلم ماند بی مشتری. و من تازه آن وقت گفتم:. خدایا تو قلب مرا می خری؟ و فردای آن روز. خدا آمد و توی قلبم نشست. و در را به روی همه.

forough28.persianblog.ir

آخیش!!!!!!!! - زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/post/47

ساعت ۸:٠٠ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٤/۱٢. ولی چه تموم شدنی! میدونی نکته ی جالبش اینجاس که تا قبل از امتحاناوتوموقع امتحاناهمش پیش خودت فکر میکنی:آخ این امتحاناروبدم تموم بشه بره چه کارا که نمی کنم! اما همچین که تموم میشه عین برج زهرمار بغ می کنی جلو چشم خانواده! باز قبل از این خداحلال کنه روزی ٢ الی٣ ساعت می رفتی تو اتاق و اونا حداقل فقط حضورتوحس می کردن! از کنار هم می گذریم. خدایا تو قلب مرا می خری؟ شعری که برای خیلی ها یادآور خاطره ای است. وخدایی که در این نزدیکی است. اینجا چراغی روشن است. لیست وبلاگ های تخصصی.

forough28.persianblog.ir

زیر گنبد کبود

http://forough28.persianblog.ir/1390/1

از کنار هم می گذریم. ساعت ۱٢:٤۸ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٠/۱/۱٩. پیرزن از ماه گرفتگی چهره اش او را شناخت همبازی کودکی او بود که آرام آرام نزدیک می شد.پیاده رو خلوت و ساکت بود و پیرزن با گام های آهسته ی عابر آشنا در خاطره ای خوش از سال های خیلی دور همراه شد. پیرزن در مرور خاطره شیرینش تنها ماند. از کنار هم می گذریم. خدایا تو قلب مرا می خری؟ شعری که برای خیلی ها یادآور خاطره ای است. وخدایی که در این نزدیکی است. اینجا چراغی روشن است. لیست وبلاگ های تخصصی.

zaman-negare.blogfa.com

شایدوقتی دیگر...

http://www.zaman-negare.blogfa.com/9003.aspx

Conceptual art for civil students. برای مخاطبان خاص:احتیاج به توضیح ندارد. برای مخاطبان غیر خاص:بروند از مخاطبان خاص بپرسند. پن:راستش قشنگی این پست به بدون شرح بودنش بود.اما برای درک هر چه بهتر این اثرمفهومی، باید عارض شوم که یک استاد داریم که قرار است رسما با کرم او مهندس شویم.این پرده ،به طرز هنرمندانه ای،بدون اینکه خودش فکرش را هم بکند،گویای حال ماست ،بعد از هر 3یا 6 واحدی که هر ترم با این،استاددرس،داریم. نوشته شده در یکشنبه هشتم خرداد 1390ساعت 18:42 توسط . روزها پر وخالی می شوند. خوشا به حال گیاهان.

zaman-negare.blogfa.com

شایدوقتی دیگر...

http://www.zaman-negare.blogfa.com/8910.aspx

كلي براي يك نفر سخنراني كردم كه فلان درس را( نمره اش در آن درس كم شده بود)كه مي خواهي حذف كني سخت نيست و.با ارامش مخصوص به خودش گفت:"هيچ درسي را اگر بخواني سخت نيست".ظريف گفت جا خوردم. آدم نمي داند بچه هاي اين سالها بعد ها قرار است چقدر بيشتر از ما بفهمند.كفرش كه بالا آمد چشمان سياه درشتش را به من دوخت و گفت:"تو عدم تعادل شخصيتي هستي! به همين صراحت و با تلفظ صحيح. نوشته شده در سه شنبه هفتم دی 1389ساعت 14:50 توسط . خوشا به حال گیاهان. پري دريايي ها هم گاهي قهوه مي خورند. و خدايي كه در اين نزديكي است.

zaman-negare.blogfa.com

شایدوقتی دیگر... - نقطه ها و نکته ها

http://www.zaman-negare.blogfa.com/post-41.aspx

نقطه ها و نکته ها. تركيب عجيبي است اين اسم "امانت فروشي" به شيريني تمام،همه ي گزاره هاي اخلاقي را مي برد زير سوال. چهارشنبه بازار پر است از وانت هايي كه خرت و پرت و لوازم پلاستيكي مي فروشند.روي يكيشان بزرگ نوشته :"حراجي پلاستيك".يك لبخند مي زنم.از همان معني دار ها .كار وبار دكترهاي ما هم دارد اين شكلي مي شود كم كم.دارم روزي را تصور مي كنم كنار خيابان چند تا دكتر نشسته باشند و پشت سرشان روي پرده بزرگ نوشته باشد:"جراحي پلاستيك"و جماعت شيفته را جراحي كنند.خدا بركت بدهد. خوشا به حال گیاهان.