zehne-dooshize.blogfa.com
×××بانویـ مـ ردادیـ×××بانوی م ردادی - ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد
http://zehne-dooshize.blogfa.com/
×××بانوی م ردادی - ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد
http://zehne-dooshize.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
2.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
14
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.672 sec
SCORE
6.2
×××بانویـ مـ ردادیـ | zehne-dooshize.blogfa.com Reviews
https://zehne-dooshize.blogfa.com
×××بانوی م ردادی - ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد
zehne-dooshize.blogfa.com
پروفایل
http://www.zehne-dooshize.blogfa.com/Profile
نه در تو،نه در خود. طرد شدم از خودم.
×××بانویـ مـ ردادیـ -
http://www.zehne-dooshize.blogfa.com/post/2
ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد. اصلا هم اینطور نیست! من اصلا دلتنگ تو نیستم! و حتی فکر می کنم همین دیروز بوده. که با هم بوده ایم! اصلا هم در نبود تو. به آن کلاغ خبر چینت هم بگو. از این به بعد. چشم های کورش را بیشتر باز کند! تا وقتی خواست گزارش اشک های مرا بکند،. پیاز توی دستم را هم گزارش کند! از وقتی تو نیستی،. دست و دلم خیلی به کار می رود! مامان هم تعجب کرده! اصلا همین هم هست. که زود خسته می شوم. زود زود می خوابم! گفتم یک وقت فکر نکنی. برای آنکه در این دوری تو. زودتر شب ها و روزها را سر کنم،.
×××بانویـ مـ ردادیـ
http://www.zehne-dooshize.blogfa.com/1392/11
ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد. همانی که غرور زنانه ام. در نبرد با مردان، به زانو می کشاند. همانی که بی پروا لب باز میکنم. آزادی در اندام زنانه ام موج میزند. همانی که ذره ذره. سرشار است از عشق. و امشب، شب میلاد من است. میعاد گاه عاشق و معشوق. تمام دلتنگی ه ا و بی ق راری. هایم را جمع کرده ام. تا وقتی می آیی. ساعت ها در آغوشت بمانم. چه معنی دارد زندگی. من و تو را. سر راه هم قرار نمی دهد؟ و آرزوهای ترک خورده. اتوبوس ی به نام هوس. گره بازوان ت و. تو بی پرده ماه شدی. دلنوشته های بی خواننده.
×××بانویـ مـ ردادیـ - فرشته پاک
http://www.zehne-dooshize.blogfa.com/post/1/فرشته-پاک
ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد. هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص میدهد. احساساتشان دست نخورده است. آری ، هنوز هم هستند! روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود! و زیر آغوش همسرشان ، چشمانشان را نخواهند بست که با رویای دیگری سر کنند! میعاد گاه عاشق و معشوق. تمام دلتنگی ه ا و بی ق راری. هایم را جمع کرده ام. تا وقتی می آیی. ساعت ها در آغوشت بمانم. چه معنی دارد زندگی. من و تو را. سر راه هم قرار نمی دهد؟ و آرزوهای ترک خورده. اتوبوس ی به نام هوس.
×××بانویـ مـ ردادیـ - عاشقانه های مردادی
http://www.zehne-dooshize.blogfa.com/post/5/عاشقانه-های-مردادی
ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد. قوی ترین زن و مرد جهان هم که باشی. وقت هایی هست که دستی باید لمس ات کند. تن ات را داغ کند. طعم لب ات را بچشد. مستقل ترین زن جهان هم باشی. وقت هایی هست که دلت پر می زند. برای کسی که برسد و بخواهد. که آرام رانندگی کنی. و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی. مسافر ترین زن دنیا هم . دست خطی میخواهد که بنویسد برایش:. زود برگرد. طاقت دوری ات را ندارم". میعاد گاه عاشق و معشوق. تمام دلتنگی ه ا و بی ق راری. هایم را جمع کرده ام. تا وقتی می آیی. ساعت ها در آغوشت بمانم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
14
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/81
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. زهرخند از هوشنگ ابتهاج. بیا نگارا بیا ، بیا در آغوش من. بزن ز می آتشم ، ببر دل و هوش من. ز زلف وا کن گره که مست و آشفته به. بریز این مشک را بریز بر دوش من! ازین کمند بلند به گردن من ببند. بکش به هر سو مرا چو شیر سر در کمند. به ناز بر من بتاز ، به غمزه کارم بساز. به ناله ی من برقص به گریه ی من بخند! بخند و گیسو ز ناز بریز بر شانه ها. سبک به هر سو بپر ، بپر چو پروانه ها. به عشوه دامان خویش برون کش از دست من. مرا به دنبال خویش دوان چو دیوانه ها! به ناله افکن دل چو ارغنون مرا.
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/78
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. نه آشنا نه همدمی. نه شانه ای ز دوستی. که سرنهی بر آن دمی. تویی و رنج و بیم تو. تویی و بی پناهی عظیم تو. چراغ مرد خسته را. کسی نمی فروزد از حضور خویش. کسش به نام و نامه و پیامی. اگرچه اشک نیمه شب. گهی ثواب می کند. تاريخ 10 Dec 2013. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه!
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/89
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. خیلی تنهام. خیلی. و این خیلی چقدر عمیقه. تاريخ 9 Feb 2014. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه! ی منبع آرامش میخوام. هرچی دل کوچیکم بخواد. پرواز به مقصد بهشت. منی که خسته است !
احسآسِ بي پنآهـ - حالم حال خوشی نیست
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/94/حالم-حال-خوشی-نیست
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. حالم حال خوشی نیست. ساعت ها زیر دوش به کاشی های حمام خیره میشوی. غذایت را سرد میخوری. ناهارها نصفه شب صبحانه را شام. لباس هایت دیگر به تو نمی آید همه را قیچی میزنی. ساعت ها به یک آهنگ تکراری گوش میکنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمیشوی. شب ها علامت سوال های ذهنت را میشماری تا خوابت ببرد. تنهایی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست. روزهای من اینگونه و شب هایم اصلا نمیگذرد. تاريخ 13 Apr 2015. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. گاه سکوت یه اعتراض.
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/86
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻭﺍﮔﯿﺮ ﺩﺍﺭﺩ . ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮﺕ ﺳﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﻧﻪ ﻭﺍﮐﺴﻨﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒﺍﺵ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺁﺭﺍﻡﺑﺨﺸﯽ ﺗﺴﮑﯿﻦﺍﺵ ﺩﻫﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺳﺮ ﺟﺎﯼﺍﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺶ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽﺍﺕ ﮐﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ . ﺁﻥﻗﺪﺭ ﮐﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺳﺮ ﮐﯿﻔﺶ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ. ﺩﻟﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺳﮑﻮﺕ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﺗﺎ ﺧﺴﺘﮕﯽﺍﺕ ﺩﺭﺑﺮﻭﺩ . ﺩﻟﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺁﻥﻗﺪﺭ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕﺍﺕ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺣﻞ ﺷﻮﯼ . تاريخ 2 Feb 2014.
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/82
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. کیستی /که من این گونه به اعتماد/ نام خود را با تو می گویم/ کلید خانه ام را در دست ت می گذارم/ نان شادی هایم را با تو قسمت می کنم/ به کنارت می نشینم/ و بر زانوی تو این چنین آرام/ به خواب می روم؟ تاريخ 16 Jan 2014. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه! ی منبع آرامش میخوام.
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/84
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. تنهایی یه حس درونیه. تنهایی یعنی "هیچ کس نمی فهمه حالت بده"! تاريخ 1 Feb 2014. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه! ی منبع آرامش میخوام. هرچی دل کوچیکم بخواد. پرواز به مقصد بهشت. منی که خسته است !
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/83
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. و جهان پر از صدای حرکت پاهای مردم یست که همچنان که تو را می بوسند، در ذهن خود طناب دار تو را می بافند . تاريخ 16 Jan 2014. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه! ی منبع آرامش میخوام. هرچی دل کوچیکم بخواد. پرواز به مقصد بهشت. منی که خسته است !
احسآسِ بي پنآهـ -
http://www.marge-ehsas.blogfa.com/post/92
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را. در میان این همه بودن ها چه غریبانه تنهام. تاريخ 13 Jun 2014. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی. بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری. گاه سکوت یه اعتراض. اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که ،. هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه! ی منبع آرامش میخوام. هرچی دل کوچیکم بخواد. پرواز به مقصد بهشت. منی که خسته است !
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
ذهن آزاد
پنجشنبه بیست و هشتم دی 1391. تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،. تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،. ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت . حساب و کتاب می کنی! و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای ،. که زیادتر گذشته ای ،. که زیادتر بخشیده ای ،. به قدر یک ذره ،. درست از همان جاست که توقع آغاز می شود. و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که ما می بریم. نوشته شده توسط محمد حسين خدابخش در 8:14 لینک ثابت. یکشنبه هفدهم دی 1391. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده .
ذهن بی الایش
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم. دلخوشي ها كم نيست. این ایام نورزو رفتیم ب مرخصی,رفتیم مثلا استراحت ک اخرم نفهمیدیم استراحت چی بود? خلاصه میخاستم بگم کلا ما یک ساعت ب حال خودمون نبودیم و همش در رفت و امد و مهمون بیار مهمون ببر و صد البته لعنت ب عید ک اگ نبود مثل روزای عادی کارمونو میکردیم بی حرف پیش. عاقا داشتم میگفتم , همین چند روزی ک نبودیم و رفتیم خونه, ی قمری خنگ احمق بیشعور کودن ناشی نزاییده ناقص العقلی اومده پررررررق زیر دریچه دسشویی خونه کرده,حالا کاشکی خونم بود! حالا خر بیا...
رنگ پریده
اینکه قرار است مرگ مثل بیداری باشد از خواب، این را دوست دارم! دنیای گیج و ویجی شده. آدم آنقدر همه چیز را پیچانده که خودش هم دیگر نمیداند واقعیت کدام است! زندگیها را، زندهها را پیچاندیم به هم و به همه چیز، خوب معلوم است که دیگر نمیشود سر و ته این دنیا را تشخیص داد! البته که سر و ته این دنیا خداست و سنتهای اجتنابناپذیر، مکرر و بیخللش! ولی مغزم دارد سوت میکشد. مثل ساکنان پایتخت شدهام که میدانند بالا سرشان آسمان است اما آلودگی نمیگذارد آن را ببینند! من هم، میدانم ولی نمیدانم. بیدار شدن هم باید بیرزد! نمیدانم...
تراوشات یک ذهن بی آلایش
این وبلاگ اتاق دنج و کوچک من است که تمام دغدغه ها و حرفای ناگفته ام را در آن مینویسم. اینجا برای من مثل اتاق اعتراف کلیسا است! من با کشیش درونم اینجا گفتگو میکنم! امیدوارم خواندن تراوشات ذهن بی قرار من و اعترافاتم با کشیش درونم برایت جذاب باشد. دزدی ادبی نشه لطفا! این یه پست ثابته). شرح یک شب شعر. یه جایی.یه آدمی. عقده یا حسرت.مسئله این نیست. بغضمثل سرمای زمستان توی تابستان. خوب است.کمی امید خوب است. صبح امید وطن.همه با یک نام ونشان. دروغ بگو.ولی بگو.هنوز هوامو داری. نون و پنیر و اردک/عید شما مبارک!
تأملات یک ذهن بیمار
تأملات یک ذهن بیمار. بلاگفا خیلی خری :. الان هر جای دنیا جز ایران یه همچین اتفاقی میفتاد باور کنید به ملت غرامت میدادن! دو ماه سایت تعطیل بود، دو ماه! بعد یه بک آپ نداشتن، یعنی literally unbelievable. اگه این Wayback Machine نبود که همه آرشیوا پریده بود! اون همه زحمت و نوشتن و فلان و بهمان باد هوا. حالا پستا هم برگشتن ولی کامنتا که برنمیگردن. چی بگم من آخه. میخوام پاشم سرمو بزنم به دیوار. عادت وب نویسیم کلن به فنا رفت. آقا کی هست کی نیست؟ کی وب جدید زده؟ هستیم همینجا بلاگفا ولی بدون که از سر اجباره!
×××بانویـ مـ ردادیـ
ی ه ج ای خ اص واس ه بانوی متول د م رداد. همانی که غرور زنانه ام. در نبرد با مردان، به زانو می کشاند. همانی که بی پروا لب باز میکنم. آزادی در اندام زنانه ام موج میزند. همانی که ذره ذره. سرشار است از عشق. و امشب، شب میلاد من است. بین این همه آدم پیله کرده م به تو. شاید فقط با - تو. نمی دونی چقد دلم لک زده برای دست های مردونت. کسی که رفت دیگر هرگز باز نخواهد گشت". کسی که رفت دیگه بر نمیگرده. انگاری خدا تو مغزم اکو کار گذاشته مدام این جمله لعنتی تکرار میشه. خدایا من چم شده؟ خدایا این دلتنگیا کی تموم میشه؟
گـُسیختگے هآے ذهـــטּ مادمـازل ایـکســx
گ سیختگے هآے ذهט مادمازل ایکسx. سه شنبه بیست و چهارم تیر 1393. ﻣﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﯾﮑﯿﻪ . ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺗﻌﻬﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ . ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺨﻨﺪﻩ . ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﻪ . ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺧﺎﺹ ﻧﺰﻧﻪ. ﮐﻼ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻥ ﻃﺮﻓﺸﻮ ﺑﻠﺮﺯﻭﻧﻪ . ﻧﮑﻨﻪ . ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﻪ . پنجشنبه پنجم تیر 1393. از خوشحالی پردراورد و گفت آره بلدم. گفتم منو خاطراتمو ببوس بذارکنار هررررررررررررری. دوشنبه دوم تیر 1393. دلم را تهدید کرده ام بهانه ات را نگیرد. همه چی برعکس شده. قبلنا تخم مرغا شانسی بود. الان شانسا تخمی شده! پنجشنبه پانزدهم فروردین 1392.
حرمت نجس
روزهایم آنقدر هرزه اند که دیگر طعم دوشیزگی اش را از یاد برده ام! آنطور که خواهانش بودم. یکشنبه هفدهم شهریور 1392. روزهایی را که به. اندوهگین من خیره گفتی :. بی پایان تو (نیشخند)هه! دوشنبه بیست و یکم مرداد 1392. پر از روزنه های خالی بود! نه تو آن را پر کردی و. نه هیچ سگ ولگرد دیگری. نجست تن یخ زده ام را شهوت زده کرد! اما فقط به خیالت! و نه در فراقت ناله مستی سر میدهم. یکشنبه بیستم مرداد 1392. بوی تهمت های مردان. فاحشه نمای شهرمان را میدهد. دستهای ظریفم را ببین. ما بی معرفتی جا خون تو رگهامونه. از تهوع های...
ذهن خاکستری
دوستت دارم تا آن زمان که جسمم و روحم همچون ذهنم خاکستری شود. صدای رعد و برق و بارون اون شب کوفتی رو یاد من میاره. صورت خیستو ، چشای پر اضطرابطو. انگار میدونی داره چه اتفاقی میوفته و نمیتونی جلوشو بگیری. من نمیدونم قراه چی بشه ، فقط دارم از دیدنت لذت میبرم، از صورت خیست ، از چشات. پر از آشوبم ، اصلا نمیخوام تموم بشه ، میخوام همه چیزو بهت بگم. اون میاد، تو میری و هیچ وقت نمیفهمی چه اتفاقی افتاد. میخندم، بغض میکنم، اشک میریزم ، اشک میریزم و اشک میریزم. زیر اون بارون لعنتی خیس میشمو آسمونو همراهی میکنم.
من بی تو
ببخش چشم هایم را. تا تو را می بینند. خودشان را خیس می کنند. به سلامتی چند نفر. جمعه هفدهم بهمن 1393. اونی که به فکرشه. شادم فقط بخاطر چند نفر! به سلامتي اون چند نفر. هیچوقت کسی رو پس نزن که. جمعه هفدهم بهمن 1393. اونی که به فکرشه. هیچوقت کسی رو پس نزن که ,. دوست ت داره . مراقبته . و نگرانت میشه ! چون یک روز بیدار میشی و میبینی . ماه رو از دست دادی . وقتی که داشتی ستاره ها رو میشمردی !
[ مَـــصومـِـه ســــیــگــــآری ]
م صوم ه سیگآری ]. م ن ح ریف اینه مه خاط ره نیست م ل عن تی. تجربه 48 ساعت نخوابیدن. آخرش میکشه به قرص زولپید م! وقتی دکتر تشخیص افسردگی میده. نهایتش دوتا قرص فلوکستین میزنی بالا! وقتی میام اینجا یاد گذشته ای میفتم که برام خیلی غریب شده. اما حآلا پا گذاشتم توی زمانی که باید برم جلو! بیخیال گذشته و آدمآ. بیخیال رفقای مجازی و غیر مجازی. بیخیال عشق 15 ساله و اختلافی که حالا بین اون و زنش افتاده . م صومه 21:24 شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴. برگشتم امآ یکم دیر! من اینجآرو بعد دوسآل دوباره پیدا کردم! وآسه لحظه لحظه نبودنم.
