armina20.blogfa.com
زنی در آستانه فصلی نوزنی در آستانه فصلی نو -
http://armina20.blogfa.com/
زنی در آستانه فصلی نو -
http://armina20.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
73
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.281 sec
SCORE
6.2
زنی در آستانه فصلی نو | armina20.blogfa.com Reviews
https://armina20.blogfa.com
زنی در آستانه فصلی نو -
BLOGFA.COM
http://armina20.blogfa.com/post-16.aspx
لطفا کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید. نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.
زنی در آستانه فصلی نو - بریده هایی از یه زندگی کاملا معمولی
http://armina20.blogfa.com/post-12.aspx
زنی در آستانه فصلی نو. بریده هایی از یه زندگی کاملا معمولی. روزهایی که برای تدریس می رم تجربه های زیادی کسب می کنم که برام خوشاینده . یعنی مثل اون اوایل کارم در دانشگاه به جای اینکه خسته بشم کلی انرژی می گیرم اخر کار. بعد که سوار شدم خیلی ناراحت شدم و تا چندین روز به اون صحنه فکر می کردم. امشب می رم جشنواره مد . دفعه قبل که جالب بود. امیدوارم این بار هم خوب باشه. فردا هم با همسر دعوت شدیم به جشن سالگرد تاسیس انجمن علمی همراه با شام و سخنرانی تو یه هتل کوچیک و با مزه. اگه تونستم عکس بگیرم حتما می گذارم.
زنی در آستانه فصلی نو - کنسرت
http://armina20.blogfa.com/post-20.aspx
زنی در آستانه فصلی نو. شنبه شب رفتیم کنسرت سا.لا.ر ع.ق.ی.ل.ی. حدودای ساعت 7.5 بعد از ظهر شروع شد تا ساعت 11 شب. اولین نکته جالب حضور تعداد زیادی استرالیایی بود. تعجب کردم. هر چند خبر کنسرت از قبل تو وب سایتها و همینطور روزنامه های محلی چاپ شده بود. اما باز هم جالب بود که اینهمه ادم که حتی زبان فارسی نمی دونستن شرکت کرده بودن. با خودم گفتم ای کاش معنی عمیق شعرها رو می فهمیدن. چون ترجمه انگلیسی اشعار رو که قبل از شروع برنامه به صورت یه بوکلت بهمون دادن اصلا گویا نبود. واقعا صدای زیبایی داره سالار. اخر کار ...
زنی در آستانه فصلی نو -
http://armina20.blogfa.com/post-15.aspx
زنی در آستانه فصلی نو. خیلی وقته اینجا ننوشتم. جریانات این چند وقت نسبتا مفصله. اول اینکه در مصاحبه ای که در پست قبل راحع بهش نوشتم خیلی صریح و شفاف گفتن پذیرفته شدی و ازم خواستن که مدیکال تست و مدارک لازم دیگه رو تهیه کنم. اما با کمال تعجب دو روز بعد نامه ای اومد مبنی بر عدم موفقیتم در مصاحبه. شوک شدم. اصلا باورم نمی شد. نامه هم به امضای رئیس هیات مدیره کانسیل که خیلی مشتاق بود شغل رو به من پیشنهاد بده نبود! خلاصه کلی ناراحت بودم و عصبانی. هزینه هتل و رفت و امدم رو هم تمام و کمال ریختن به حسابم . و واقع...
زنی در آستانه فصلی نو - fashion week
http://armina20.blogfa.com/post-17.aspx
زنی در آستانه فصلی نو. هفته جاری هفته مد بود اینجا. کلی برنامه های مختلف و شو های رنگارنک. لباسها امسال خیلی خیلی از پارسال قشنگتر بود. خصوصا لباسهای شب. ما یکی دو تاش رو که تو مرکز شهر برگزار می شد شرکت کردیم. تو یه مرحله که لباسها تقریبا همش با سلیقه من جور بود می خواستم فیلم بگیرم که دیدم باتری موبایلم تموم شده. خیلی دوست داشتم اون یه تیکه رو داشته باشم. چون دختر عمه ام خیاط ماهریه و با دیدن عکس یا شو لباس می تونه عین لباس رو بدوزه. خلاصه دیدم خانم بغل دستیم داشت فیلم و عکس می گرفت از کل شو. همسرم ماج...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
خاطرات من و دخترم
http://www.parmismaman.blogfa.com/87092.aspx
خاطرات من و دخترم. پارمیس و جارو برقی. امروز بعد از روزها حوصلم گرفت بنویسم. فکر کنم یواش یواش دارم یاد میگیرم چطوری باید تو بلاگفا نوشت .از همه پرسیدم آخه چطوری میشه از این شکلکا گذاشت که مثل من که قبلا میذاشتم کم رنگ نشه ولی کسی جواب نداد منم از اونجا که پشتکار دارم بالاخره خودم متوجه شدم. دیشب داشتم جارو میکشیدم. کوچولوی ترسو و شیطون دیروز خواهر وسطی و شوهرش رفته بودن خونه مامان پارمیس و ببینن خلاصه کلی باهاش بازی کردن. و شیطونی بعد که رفتن دختره شروع کرده که گریه. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷. هفته سوم شهریور...
خاطرات من و دخترم
http://www.parmismaman.blogfa.com/87084.aspx
خاطرات من و دخترم. این هفته خیلی سخت گذشت البته سخت که نه یه کم زیادی خسته شدم دوشنبه میلاد امام رضا بود منم برای پارمیس کوچولو نذر کردم آخه دکترش ماه آخر میگفت خیلی مواظب باش احتمال خفگی زیاده منم نذر کردم اگه سالم بدنیا بیاد روز میلاد امام رضا مولودی بگیرم خوشبختانه با وجود بارندگی زیاد. همه چیز خوب بود پارمیس کوچولو از اول تا آخر مولودی خواب تشریف داشتن. دیگه آخراش همه دوستام میگفتن برو بیارش منم رفت با ناز و ماساژ دست و بازو بیدارش کردم ولی وقتی اومد پیش مهمونا اخم کرده بود. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷.
خاطرات من و دخترم - پارمیس کوچولو در صندلی امپراتوری خود خوابیده
http://www.parmismaman.blogfa.com/post-26.aspx
خاطرات من و دخترم. پارمیس کوچولو در صندلی امپراتوری خود خوابیده. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۸۷ساعت 8:25 توسط راحله. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷. هفته چهارم دی ۱۳۸۷. هفته او ل دی ۱۳۸۷. هفته سوم آذر ۱۳۸۷. هفته دوم آذر ۱۳۸۷. هفته چهارم آبان ۱۳۸۷. هفته دوم آبان ۱۳۸۷. هفته او ل آبان ۱۳۸۷. هفته چهارم مهر ۱۳۸۷. هفته سوم مهر ۱۳۸۷. هفته دوم مهر ۱۳۸۷. هفته او ل مهر ۱۳۸۷. هفته چهارم شهریور ۱۳۸۷. هفته سوم شهریور ۱۳۸۷. هفته دوم شهریور ۱۳۸۷. هفته دوم دی ۱۳۷۸. عروسها و مادر شوهرها. حامد اخبار تفریح و سرگرمی.
خاطرات من و دخترم
http://www.parmismaman.blogfa.com/87111.aspx
خاطرات من و دخترم. تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی. دختر کوچولوی مامان ۳۰ دی یکساله شد انگار همین دیروز بود که با ذوق و شوق داشتم میرفتم بیمارستان تا کوچولو بیاد تو بغل مامانش ولی الان یکسال گذشته و دخملی ما برای خودش خانومی شده ماشاالله. امسال یه تولد کوچولو برای دختری گرفتم چون مامان بزرگم فوت کرده بود نمیتونستم تولد بگیرم ولی مامانم یه کیک خوشگل. سفارش داد یه کم تزئینات توخونش و براش یه تولد گرفت. کلی هم کادوی جدید گرفت. و اما چیزای جدیدی که دخمل ما یاد گرفته. نوشته شده در...
خاطرات من و دخترم
http://www.parmismaman.blogfa.com/87082.aspx
خاطرات من و دخترم. چه مامان تنبلیم خیلی وقت برای کوچولو چیزی ننوشتم دختر کوچولوی شیطون همیشه میگن دخترا شیطونن پسرا مظلوم ایندفه فکر کنم برعکس شده . عسلی مامان یاد گرفته دائی هاشو صدا میکنه با انگشت نشون میده و میکه د یی البته با لهجه فراوان یعنی دایی البته از اونجا که به مامانم بیشتر علاقه داره. جب دختری شده ها .از اون جاییم که همه لوسش میکنن و بهش هیچی نمیگن وایییییییییییی خیلی میترسم زیادی لوس بشه . نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۸۷ساعت 13:46 توسط راحله. که تو سزاوار آرامشی! نوشته شده در چهارشنبه...
خاطرات من و دخترم -
http://www.parmismaman.blogfa.com/post-23.aspx
خاطرات من و دخترم. از نظر اونه هرچی چیز خوبه اونا یاد پارمیس میدن البته دیگه خیلی لوسش میکنن دیگه اصلا جلوی اونا که نمیشه به این یچه گفت بالای چشمت ابرو مامانم که اول از همه میگه مامان چرا بچه مو دعوا میکنه. میبنید تازه شده بچه اونا. ولی کلا امروز خیلی خوشحالم. آخه خیلی نگرانش بودم میترسیدم نکنه کلسیمش کمه دندونش در نمی آد پارمیس کوچولوی مامان بوس بوس. نوشته شده در چهارشنبه هشتم آبان ۱۳۸۷ساعت 9:2 توسط راحله. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷. هفته چهارم دی ۱۳۸۷. هفته او ل دی ۱۳۸۷. هفته سوم آذر ۱۳۸۷. هفته دوم آذر ۱۳۸۷.
روزگار تلخ و شیرین من در غربت
http://elmiradad.blogfa.com/9007.aspx
روزگار تلخ و شیرین من در غربت. حس شیرین مادر شدن. همین اول بهتون بگم شما بایک مادر موفق در امر پروژه مهم که همان گفتن کلمه زیبای من جیش دارم همراه هستید .موفق شدم موفق شدم پروژم با موفقیت به پایان رسید . خوب میدونم همتون از دستم کلی شاکی هستید و همگی دوست دارید گردن منو از ته بزنید حق دارید خیلی دیر به دیر آپ میکنم ولی قول میدم جبران کنم آه آه. پی نوشت :امیدونم غلط املایی دارم ولی باور کنید بعضی از کلماتو نمیتونم با فارسی نویس گوگل درست تایپ کنم از همینجا از همه ی شما عزیزان عذر خواهی میکنم. گفتم اره وقت...
خاطرات من و دخترم - پارمیس کوچولو راه می رود
http://www.parmismaman.blogfa.com/post-32.aspx
خاطرات من و دخترم. پارمیس کوچولو راه می رود. اصلا از دیشب خیلی خوشحالم. دیشب که رفتم دنبال پارمیس خونه مامانم دیدم خواهر کوچکه. میگه بدو بیا مژدگانی بده. رفته خونه دیدم دختر کوچولو شروع کرده به راه رفتن خودشم ذوق میکنه دست میزنه. وقتی هم میخواد بخوابه گریه میکنه به قول خواهرم تختش هووشه که تا می بینه گریه می کنه. کار جدیدم که یاد گرفته هر کس و میبینه بهش دست میده. تا یه نفرم دستشو میاره بالا میگه بزن قدش سریع با کف دست میزنه تو دست طرف. اینا رو خاله کوچکش بهش یاد داده. در ضمن تمام گوشیها. هفته چهارم شهری...
خاطرات من و دخترم - پارمیس و جارو برقی
http://www.parmismaman.blogfa.com/post-30.aspx
خاطرات من و دخترم. پارمیس و جارو برقی. امروز بعد از روزها حوصلم گرفت بنویسم. فکر کنم یواش یواش دارم یاد میگیرم چطوری باید تو بلاگفا نوشت .از همه پرسیدم آخه چطوری میشه از این شکلکا گذاشت که مثل من که قبلا میذاشتم کم رنگ نشه ولی کسی جواب نداد منم از اونجا که پشتکار دارم بالاخره خودم متوجه شدم. دیشب داشتم جارو میکشیدم. کوچولوی ترسو و شیطون دیروز خواهر وسطی و شوهرش رفته بودن خونه مامان پارمیس و ببینن خلاصه کلی باهاش بازی کردن. و شیطونی بعد که رفتن دختره شروع کرده که گریه. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷. هفته سوم شهریور...
خاطرات من و دخترم
http://www.parmismaman.blogfa.com/87081.aspx
خاطرات من و دخترم. نوشته شده در یکشنبه پنجم آبان ۱۳۸۷ساعت 10:58 توسط راحله. عسلی در حال شیطنت. مامانی پس کی اون موهای خوشگلت در می آید. نوشته شده در پنجشنبه دوم آبان ۱۳۸۷ساعت 11:54 توسط راحله. هفته او ل بهمن ۱۳۸۷. هفته چهارم دی ۱۳۸۷. هفته او ل دی ۱۳۸۷. هفته سوم آذر ۱۳۸۷. هفته دوم آذر ۱۳۸۷. هفته چهارم آبان ۱۳۸۷. هفته دوم آبان ۱۳۸۷. هفته او ل آبان ۱۳۸۷. هفته چهارم مهر ۱۳۸۷. هفته سوم مهر ۱۳۸۷. هفته دوم مهر ۱۳۸۷. هفته او ل مهر ۱۳۸۷. هفته چهارم شهریور ۱۳۸۷. هفته سوم شهریور ۱۳۸۷. هفته دوم شهریور ۱۳۸۷.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
73
Blog de armina - mariounette et marinette ça vous dit venez voir!!!!! - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Mariounette et marinette ça vous dit venez voir! Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (67.219.144.114) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre. Je vous adore les gars!
Armina13.com l Web Support Online Travel Haji Dan Umroh Arminareka Perdana l The Miracle Of Baitullah
Mitra Anda: Herwanto Ahama 085341025678. Visi & Misi. Dasar Hukum Program Solusi. Bukti Sukses Solusi Umroh. 3 Langkah Menuju Baitullah. Harga Dan Akomodasi Umroh Arminareka Perdana. 8211; – Main menu – –. Visi & Misi. Dasar Hukum Program Solusi. Bukti Sukses Solusi Umroh. 3 Langkah Menuju Baitullah. Harga Dan Akomodasi Umroh Arminareka Perdana. Solusi Berangkat Haji and Umrah. Aku Sambut Panggilan-Mu Ya Allah untuk Ber'umrah". Kami hadir untuk memudahkan anda. Dalam mewujudkan impian anda. Setelah anda ...
اوج پرواز
Farda roz tavalode ashghame to do rahi mondam bayad chi kar konam sms bedam ya na roz valin tanham gozasht ne mitona bebakhshamesh ama bazm dostesh daram khodaya khodet mano az in do rahi dar biyar. تاريخ جمعه دوم اسفند 1392ساعت 11:12 نويسنده عاطفه. تاريخ پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1392ساعت 19:13 نويسنده عاطفه. سرت را بگیر بالا ! سرت را بگیر بالا ! تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش. حواست باشد دل شکسته، گوشه هایش تیز است. مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،. صبور باش و ساکت.
انتظار زياديست ...جاي خودمان باشيم
انتظار زياديست .جاي خودمان باشيم. ساعت ٧:٥٦ ب.ظ روز ۱۳٩٠/٦/٩. من از جهانی دگرم. من از جهانی دگرم من از جهانی دگرم ساقی از این عالم واهی رهایم کن. نمی خواهم در این عالم بمانم بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن. تو را اینجا به صدها رنگ می جویند تو را با حیله و نیرنگ می جویند. تو را با نیزه ها در جنگ می جویند تو را اینجا به گرد سنگ می جویند. تو جان می بخشی و اینجا به فتوای تو می گیرند جان از ما. نمیدانم کی ام من نمیدانم کی ام من آدمم روحم خدایم یا که شیطانم. تو با خود آشنایم کن. از دست این عالم. Leave it...
ARMINA
توی دنیا چی می خوای به پات بریزم. همه هستیمو من به سرا پات بریزم. لب پر خنده می خوای بیا لبهام مال تو. چشم پر گریه می خوای هر دو چشمام مال تو. بیا تا برات بگم من وجودم مال تو. بذار تا فدات بشم من غرورم مال تو. اگه بازیچه می خوای بیا قلبم مال تو. اگه رودخونه می خوای سیل اشکام مال تو. چرا من بی تو بمونم نمی دونم نمی تونم. واسه ی زندگی کردن تو را می خوام خوب می دونم. تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی. تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی. نوشته شده در شنبه 11 دی1389ساعت 6:40 بعد از ظهر توسط ارمین.
زنی در آستانه فصلی نو
زنی در آستانه فصلی نو. تا كمتر از يك ساعت ديكه ميرم اتاق عمل براي به دنيا اوردن ميوه وجودم. با مامان جون و ددي تو اتاق هستيم. تا جند دقيقه ديكه ميدوايف مي ياد كه فشار و ضربانم رو جك كنه. مامان جون ميكن ددي ازهمه بيشتراسترس داره بعد خود مامان جون بعد من كه قراره عمل بشم. الان دكتر بيهوشي اومد يه سري توضيح داد راجع به ابيدورال. تا ده دقيقه ديكه ميريم اتاق عمل با دد. خيلي هيجان زده هستم. Till less than one hour later you will be in my arms. نوشته شده توسط اهورا در چهارشنبه هجدهم بهمن 1391. همسرم می گفت اینه...
عشق دردسر ساز
تجربه هایی برای عاشق نشدن. سلام به همه ی شما دوستان گلم. ممنون از اینکه نظردادین یکی از دوستان شماره داده بود خواهشا شماره ندین که منم شرمنده ی شما بشم و نتونم زنگ بزنم یا حداقل خودتونو معرفی کنید در جواب علیرضابنایی برادر دوست خوبم :ممنونم بله خودم ساختم راستی منتظر پست های بعدی باش دوستون دارم. نوشته شده در دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 16:17 توسط armina. پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردمما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بوداما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به. یه هف...
عشق اول ...!
دوشنبه دهم فروردین ۱۳۹۴. دوستای گلم حالتون خوبه؟ شرمنده که یه مدتی نبودم. درگیر کارهای عروسیم هستم. دوشنبه دهم فروردین ۱۳۹۴ 17:24 ارمینا. شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲. پسر :عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی. دختر :الان ک عصبانی نیستم:. پسر :آره دیگه الان شکله بزی:. دختر :چی میگی آشغال؟ پسر :آها آها آها اینو میگم حالا ناز شدی :) ) ) ). شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲ 15:9 ارمینا. جمعه ششم دی ۱۳۹۲. قابل توجه دختر خانومایی که تو این هوای سرد با شال نازک و ساپورت میان بیرون:. اگه کسی میخواست بهت شماره بده تا الان داده بود:.
بی سرزمین تر از باد
بی سرزمین تر از باد. بدون من هوا سرده الان گرمی نمیفهمی. چه دارو تلخی است : وفاداری به خائن . صداقت با دروغگو . و مهربانی با سنگدل. نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:50 توسط آرمینا. نمیتوانی منکر شوی که نداری. همه ی اعتیادها که حشیش و کراک و شیشه و . . . نیست! گاهی چشم های یک نفر,گاهی خنده هایش,. گاهی لمس دستانش و حتی گاهی غرغر کردن ها و تلخی هایش. وقتی در عمق رگ هایت فرو رود,معتادت میکند! و تو معتاد میشوی و نمیفهمی چه بی اندازه ،. بیمار همین خنده ها و تلخی ها هستی . . . او رفت . . . عطر تن...
خسته شدم
خاموش کردم توي ليوانت خدايم را. شب ها بغل کردم بي تو هم جنس هايم را. رنگين کمان کوچکي بر روي انگشتم. در اولين بوسه خودم را و تو را کشتم. هي گريه مي کردم به آن مردي که زن بودم. شب ها دراکولاي غمگيني که من بودم. و عشق يک بيماري بدخيم روحي بود. تنهايي ام محکوم به سکس گروهي بود. سيگار با مشروب با طعم هم آغوشي. يعني فراموشي فراموشي فراموشي. بعد از تو الکل خورد من را. بعد از تو با هرکس که بود و هست خوابيدم. بعد از تو لاي زخم هايم استخوان کردم. با هرکه مي شد هرچه مي شد امتحان کردم. تنهايي در جمع در تنهاي تنهايي.
works & thoughts
Blog has been moved to http:/ typeandpress.formapparatus.com/. Monday, July 25, 2011. New blog 'Type and Press' is online! I have some good news:) I'm happy to announce that my new letterpress blog - ' Type and Press. Went online this morning. Yay! So please update your bookmarks. Thank you all for your interest and I hope to see you soon! Sunday, June 19, 2011. This blog is moving. The new blog is planned to go online in the middle of july. Thank you all for your interest and I hope to see you there!