armina71.blogfa.com
خسته شدمخسته شدم -
http://armina71.blogfa.com/
خسته شدم -
http://armina71.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
18
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
خسته شدم | armina71.blogfa.com Reviews
https://armina71.blogfa.com
خسته شدم -
خسته شدم
http://www.armina71.blogfa.com/89113.aspx
حرف های ما هنوز ناتمام. تا نگاه می کنی. باز هم همان حکایت همیشگی. پیش از آنکه با خبر شوی. لحظا عزیمت تو ناگزیر می شود. ای دریغ و حسرت همیشگی! نوشته شده در شنبه ۱۶ بهمن۱۳۸۹ساعت 0:27 توسط سایه. اگه من با خودم سردم. تو کاری با دلم کردی. که فکرشم نمی کردم. چه آسون دل بریدی. از دلی که پای تو گیره. که از این بدترم باشی. واسه تو نفسش میره. نمی ترسم اگه گاهی دعامون بی اثر می شه. همیشه لحظۀ آخر خدا نزدیکتر می شه. تو رو دست خودش دادم. که از حالم خبر داره. تا از تو چشماشو یه لحظه برنمی داره. تو امید منی اما.
خسته شدم
http://www.armina71.blogfa.com/90042.aspx
با من چیکار کردی؟ چرا هنوز دارم واسه تو گریه می کنم؟ با من چیکار کردی. چرا هروقت به چیزی وابسته می شم از دست می دمش. اما تو که فرق داشتی. می دونستم موندنی نیستی. چرا انقد احمق بودم. چرا هنوز دلم تنگ می شه. همه آدمای دنیامو با تو مقایسه می کنم. همه پیش تو کم میارن. باور کن نمی تونم یکی دیگرو قبول کنم. نمی تونم بهت فکر نکنم. دارم تحمل می کنم. خیلی چیزا اینجا هست که فقط تحمل می کنم. نوشته شده در سه شنبه ۱۴ تیر۱۳۹۰ساعت 0:46 توسط سایه. می ترسم ای سایه. می ترسم ای دوست. آخر بگو تا بدانم. هفته سوم فروردین ۱۳۹۱.
خسته شدم
http://www.armina71.blogfa.com/89103.aspx
جز این نمی تونه باشه. و من از همینم متنفرم. از همین روزای ابری. از همین خوابای آشفته. از همین تنهایی مسخره. درو که باز می کنم این هوای منجمد می خوره تو صورتم. تو تاریکی آروم از پله ها می رم بالا. خیلی بیشتر از قبل. درو باز می کنم. می رم تو سالن. بوی رنگ حالمو به هم می زنه. این خونه با این رنگا غریبه به نظرم میاد. می زم سمت اون در. کلیدو تو قفل می چرخونم. چقد از این راه پله ها بدم اومده. اون بالا چیزی منتظرم نیس. انگار تو خودم فرو میرم. جلوی در بوی رنگ بازم بیشتر می شه. و حال من بدتر. انگار این دست من نیس.
خسته شدم
http://www.armina71.blogfa.com/89102.aspx
Sometimes I feel I'm going nowhere. I'm moving but I just can't find the way. Surrounded by a million faces. They all say, they might be friends. Take another drink to hide the sorrow. But come the morning, nothing's changed. The concrete skies are rushing by me. This is wrong, it's getting on. I don't wanna wait until it's over. I don't wanna wait until it's gone. I can't wait until tomorrow. Cause I been waiting for so long. So baby I'm coming home, oh oh. Baby I'm coming home. Baby I'm coming home.
خسته شدم
http://www.armina71.blogfa.com/89112.aspx
Playground school bell rings again,. Rain clouds come to play, again. Has no one told you she's not breathing? Hello, I'm your mind giving you someone to talk to,. If I smile and don't believe,. Soon I know I'll wake from this dream,. Don't try to fix me, I'm not broken,. Hello, I'm the lie, living for you so you can hide,. Suddenly I know I'm not sleeping,. Hello, I'm still here,. All that's left of yesterday. نوشته شده در یکشنبه ۱۰ بهمن۱۳۸۹ساعت 21:5 توسط سایه. می ترسم ای سایه. می ترسم ای دوست.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9011.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم بهمن 1390ساعت 21:0 توسط روانگسیخته. خب نه در اون حد. حوصله اینجا نوشتن رو ندارم. حوصله خوردن این کتلت ها رو هم ندارم. ولی الان هم دارم اینجا می نویسم هم دارم کتلته رو می خورم. خوب که چی؟ خیلی وقتا حوصله خیلی چیزا رو ندارم. چرا قطار زندگیم انقد کند راه می ره؟ چرا سه سال طول می کشه تا یه روند چند ماه رو طی کنه؟ چرا جدیدا انقد عوض شدم؟ چرا انقد از خودم می ترسم؟ چرا از دکترم خوشم نمیاد؟ چرا راس می گه؟ چرا انقد از این شاخه به اون شاخه می پرم؟ از مطبش که...
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9103.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! اتفاقات جدید، دغدغه های قدیمی. زندگی از شما نمی پرسد. خیلی خودسر است. ناگهان کاری انجام می دهد و شما می شوید عین چغندر در برابر حوادث اتفاق افتاده. سلول به سلول در وقایع تحلیل می روید تا زمانی که به لحظه اتفاق اصلی می رسید دیگر رمقی ندارید.اما با این حال زندگی خوب است. زندگی سخت است. عذاب است. پدر آدمی را چندین بار. چندین هزار بار از برابر چشمانش گذر می دهد. آرزوی مرگ زیاد اتفاق می افتد. ولی آخرش که چه؟ از دردهایمان به پوچی فرار می کنیم؟ این روشن فکری ست؟ پس تعجب نکن از آنچه می خو...
شیزوفرنیا - به آنجا رفتم و بازگشتم...
http://www.bparsiyan.blogfa.com/post-123.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! به آنجا رفتم و بازگشتم. از سفر بازگشته ام با کوله باری از اتفاقات خوب که آینده ای مبهم را رقم می زنند. آینده ای که بدجوری به آن امید بسته ام و احساس می کنم که در حال شکل گیری است. بالاخره پس از مدت ها صبر، زندگی ام به جریان می افتد و می توانم در پی چیزهایی باشم که همیشه می خواستم. باز هم گفتنی هایم اندک است. هر چند ناگفته هایم نامتناهی اند. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۱ساعت 1:44 توسط روانگسیخته. و این داستان روانگسیخته ایست که میزان تعادل دنیا را بهم می ریزد.
شیزوفرنیا - سفر
http://www.bparsiyan.blogfa.com/post-120.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! عازم یک سفر مهم تا ساعاتی دیگر. برایم آرزوی موفقیت کنید! نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 2:5 توسط روانگسیخته. و این داستان روانگسیخته ایست که میزان تعادل دنیا را بهم می ریزد. اما در بودنش سری است، که در نبودش نیست. توهمات یک ذهن متوهم. منظره ای از پل. یادداشت های یک خر. یوزپلنگانی که با من دویده اند.
شیزوفرنیا - آنچه نمی توان گفتن...
http://www.bparsiyan.blogfa.com/post-121.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! آنچه نمی توان گفتن. کلا تلاش من برای نوشتن افکارم به صورتی که بار ادبی اش را حفظ کند، کاری بس پوچ است. وقتی نه می توانم بگویم و نه توان نوشتن دارم، ترجیح می دهم به شکستن هایم ادامه بدهم و سکوت کنم. شاید تمام شود. من در سکون لحظه ها به حرکت می افتم و مسیری دایره وار را طی می کنم. مسیری به دور تو. مسیری بی آغاز و بی پایان. چرا که تو نه آغاز می کنی و نه پایان می بخشی. تنها می چرخی. چرا که مقصدی نداری. متنفر می شوم از خودم. صدها بار. هزاران بار. تو موضوع نوشتن من می شوی و.
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9102.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! تو مرا به یاد نمی آوری. امروز سال ها از "من" گذشته است. جایی در گذشته اتفاق افتادم. و در میان صفحات تقویم گم شدم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1391ساعت 17:38 توسط روانگسیخته. می دونستم امروز یه گهی زده می شه . می دونستم. پن: دارم می رم بیمارستان بعدا توضیح می دم. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1391ساعت 22:11 توسط روانگسیخته. Never been more sane. YOU CANNOT ACCESS THIS POST". THIS POST CONTAINS BULLSHIT-. PS: Just like the others! من در آخرین واژه شعر تو.
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9104.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! در پاسخ تو و لبخندهای مستانه ات. تو مرا از حفظی. مثل راه بافتن دست بندهای رنگی. مثل خط به خط کتابی که به دستم دادی. یا که چون جدول ضرب. تو مرا می دانی. تو مرا در هرشب. با صدای بلند می خوانی. من تو را می دانم. من تو را می خوانم. و تو نیک می دانی. نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر 1391ساعت 17:55 توسط روانگسیخته. به آنجا رفتم و بازگشتم. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم تیر 1391ساعت 1:44 توسط روانگسیخته. نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر 1391ساعت 22:35 توسط روانگسیخته. آنچه نمی توان گفتن.
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9009.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! فقط آب و غذا می خورم که زنده بمونم. هرچند که زنده موندن هم مسئله خیلی مهمی نیست برام. من آدم خسته ای هستم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم آذر 1390ساعت 20:52 توسط روانگسیخته. من دارم درمان میشم. اما آیا این بدین معناست ک باید در اینجارو تخته کنم؟ من به انتخاب ایمان دارم. پس انتخاب می کنم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم آذر 1390ساعت 3:14 توسط روانگسیخته. جایی نبودیم، قرار شد شما از این به بعد خاموش شی! نگه عاقل اندر سفیه). نگاهی به معنای: ها؟ واقعا چی فک می کنی با خودت؟
شیزوفرنیا
http://www.bparsiyan.blogfa.com/9101.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! زندگی انتخاب شدنی نیست ولی مجموعه ای از انتخاب هاست. همه چیز نسبی است و نسبیت آن ها وابسته به انتخاب هاست. باترفلای ایفکت همین است. می توانی امروز به سه سال پیشت نگاه کنی و بفهمی که اگر فلان انتخاب را نکرده بودی الان بهمان اتفاق نیفتاده بود. مثلا اگر پارسال به شیشه همسایه سنگ نمی زدی، امروز با کت و شلوار به سر کار نمی رفتی. می دانم که اظهاراتم چیزی جز بدیهیات نبود ولی ا نی و ی، آی نید د تو س ی ایت! نوشته شده در چهارشنبه سی ام فروردین 1391ساعت 22:54 توسط روانگسیخته. و به هر اشک.
شیزوفرنیا - اتفاقات جدید، دغدغه های قدیمی
http://www.bparsiyan.blogfa.com/post-119.aspx
ما چند روحیم در یک بدن! اتفاقات جدید، دغدغه های قدیمی. زندگی از شما نمی پرسد. خیلی خودسر است. ناگهان کاری انجام می دهد و شما می شوید عین چغندر در برابر حوادث اتفاق افتاده. سلول به سلول در وقایع تحلیل می روید تا زمانی که به لحظه اتفاق اصلی می رسید دیگر رمقی ندارید.اما با این حال زندگی خوب است. زندگی سخت است. عذاب است. پدر آدمی را چندین بار. چندین هزار بار از برابر چشمانش گذر می دهد. آرزوی مرگ زیاد اتفاق می افتد. ولی آخرش که چه؟ از دردهایمان به پوچی فرار می کنیم؟ این روشن فکری ست؟ پس تعجب نکن از آنچه می خو...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
18
ARMINA
توی دنیا چی می خوای به پات بریزم. همه هستیمو من به سرا پات بریزم. لب پر خنده می خوای بیا لبهام مال تو. چشم پر گریه می خوای هر دو چشمام مال تو. بیا تا برات بگم من وجودم مال تو. بذار تا فدات بشم من غرورم مال تو. اگه بازیچه می خوای بیا قلبم مال تو. اگه رودخونه می خوای سیل اشکام مال تو. چرا من بی تو بمونم نمی دونم نمی تونم. واسه ی زندگی کردن تو را می خوام خوب می دونم. تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی. تو بدون عشقم تو هستی برا من زندگی هستی. نوشته شده در شنبه 11 دی1389ساعت 6:40 بعد از ظهر توسط ارمین.
زنی در آستانه فصلی نو
زنی در آستانه فصلی نو. تا كمتر از يك ساعت ديكه ميرم اتاق عمل براي به دنيا اوردن ميوه وجودم. با مامان جون و ددي تو اتاق هستيم. تا جند دقيقه ديكه ميدوايف مي ياد كه فشار و ضربانم رو جك كنه. مامان جون ميكن ددي ازهمه بيشتراسترس داره بعد خود مامان جون بعد من كه قراره عمل بشم. الان دكتر بيهوشي اومد يه سري توضيح داد راجع به ابيدورال. تا ده دقيقه ديكه ميريم اتاق عمل با دد. خيلي هيجان زده هستم. Till less than one hour later you will be in my arms. نوشته شده توسط اهورا در چهارشنبه هجدهم بهمن 1391. همسرم می گفت اینه...
عشق دردسر ساز
تجربه هایی برای عاشق نشدن. سلام به همه ی شما دوستان گلم. ممنون از اینکه نظردادین یکی از دوستان شماره داده بود خواهشا شماره ندین که منم شرمنده ی شما بشم و نتونم زنگ بزنم یا حداقل خودتونو معرفی کنید در جواب علیرضابنایی برادر دوست خوبم :ممنونم بله خودم ساختم راستی منتظر پست های بعدی باش دوستون دارم. نوشته شده در دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 16:17 توسط armina. پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردمما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بوداما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به. یه هف...
عشق اول ...!
دوشنبه دهم فروردین ۱۳۹۴. دوستای گلم حالتون خوبه؟ شرمنده که یه مدتی نبودم. درگیر کارهای عروسیم هستم. دوشنبه دهم فروردین ۱۳۹۴ 17:24 ارمینا. شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲. پسر :عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی. دختر :الان ک عصبانی نیستم:. پسر :آره دیگه الان شکله بزی:. دختر :چی میگی آشغال؟ پسر :آها آها آها اینو میگم حالا ناز شدی :) ) ) ). شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲ 15:9 ارمینا. جمعه ششم دی ۱۳۹۲. قابل توجه دختر خانومایی که تو این هوای سرد با شال نازک و ساپورت میان بیرون:. اگه کسی میخواست بهت شماره بده تا الان داده بود:.
بی سرزمین تر از باد
بی سرزمین تر از باد. بدون من هوا سرده الان گرمی نمیفهمی. چه دارو تلخی است : وفاداری به خائن . صداقت با دروغگو . و مهربانی با سنگدل. نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:50 توسط آرمینا. نمیتوانی منکر شوی که نداری. همه ی اعتیادها که حشیش و کراک و شیشه و . . . نیست! گاهی چشم های یک نفر,گاهی خنده هایش,. گاهی لمس دستانش و حتی گاهی غرغر کردن ها و تلخی هایش. وقتی در عمق رگ هایت فرو رود,معتادت میکند! و تو معتاد میشوی و نمیفهمی چه بی اندازه ،. بیمار همین خنده ها و تلخی ها هستی . . . او رفت . . . عطر تن...
خسته شدم
خاموش کردم توي ليوانت خدايم را. شب ها بغل کردم بي تو هم جنس هايم را. رنگين کمان کوچکي بر روي انگشتم. در اولين بوسه خودم را و تو را کشتم. هي گريه مي کردم به آن مردي که زن بودم. شب ها دراکولاي غمگيني که من بودم. و عشق يک بيماري بدخيم روحي بود. تنهايي ام محکوم به سکس گروهي بود. سيگار با مشروب با طعم هم آغوشي. يعني فراموشي فراموشي فراموشي. بعد از تو الکل خورد من را. بعد از تو با هرکس که بود و هست خوابيدم. بعد از تو لاي زخم هايم استخوان کردم. با هرکه مي شد هرچه مي شد امتحان کردم. تنهايي در جمع در تنهاي تنهايي.
works & thoughts
Blog has been moved to http:/ typeandpress.formapparatus.com/. Monday, July 25, 2011. New blog 'Type and Press' is online! I have some good news:) I'm happy to announce that my new letterpress blog - ' Type and Press. Went online this morning. Yay! So please update your bookmarks. Thank you all for your interest and I hope to see you soon! Sunday, June 19, 2011. This blog is moving. The new blog is planned to go online in the middle of july. Thank you all for your interest and I hope to see you there!
@ زندگی شیرین ما @
زندگی شیرین ما @. زندگی همانیست که برای خودمان میسازیم. به وبلاگ خانواده من خوش آمدید. من به همراه همسرم و دخترم به شما خیر مقدم میگیم. امیدوارم شما هم قدر خانواده تون رو بدونید و بهشون افتخار کنید. توی این دنیا هیچ چیزی و هیچ کسی مهمتر از خانواده خود آدم نیست. من لازم دونستم که یه وبلاگ مخصوص برای خانواده خوبم درست کنم. تا در اینجا بتونیم حرفهامونو راحت بزنیم و برای همیشه به یادگار بذاریم. خوشحال میشم در مورد مطالب، نظر واقعی خودتون رو بنویسید. راستی یادتون نره، توی نظر سنجی وبلاگ هم شرکت کنید. چنان لرز...
A2 Blog
Friday, 29 April 2016. Labels: Evaluation Question 2. Friday, 15 April 2016. Close up – zoom out: Leightons face sleeping, zoom out to see others sleeping. Mid close up of left side of bed: Shows Leighton waking up looking at surroundings. Long shot of centre of bed: Shows him sitting up waking Jasmine. Close up of Jasmine’s forehead – rising into shot. Two shot of Leighton and Jasmine: “What is that on your head? Long shot – end of bed: Jasmine rubs forehead. Mid shot: pills land in Leightons hand.
عشــــــ♥ــــــق پـــــــ♥ـــــرزده
عش ق پ رزده. ﯾﻪ ﺳ ﺮﮔﺮﻣﯽ ﺟﺎﻟﺐ:. ﻣﺎﻭﺱ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﻣﺮﺑﻊ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﻫﻴﺪ. ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻣﺮﺑﻊ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﻧﮓ ﺑﺎ ﺩﻳﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ/ﻣﺴﺘﻄﻴﻞ ﻫﺎﻱ ﺁﺑﻲ ﺭﻧﮓ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﻜﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ 18 ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﻳﻚ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ! ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻫﻮﺍﻳﻲ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﺎ 2 ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. نوشته شده در شنبه ۱۹ مرداد۱۳۹۲ساعت 1:16 توسط عاش ق. نوشته شده در سه شنبه ۲۰ مرداد۱۳۹۴ساعت 15:50 توسط عاش ق. ای دوست به جز عشق تودرسر من هوسی نیست جز توبرصفحه ی دل نقش کسی نیست. ولنتاین مبارک دوستای گلم.