baran-o-badbadak.blogfa.com
بادبادک بازبادبادک باز - زندگی بانوی روزهای سپید است ... روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است !
http://baran-o-badbadak.blogfa.com/
بادبادک باز - زندگی بانوی روزهای سپید است ... روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است !
http://baran-o-badbadak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
63
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.438 sec
SCORE
6.2
بادبادک باز | baran-o-badbadak.blogfa.com Reviews
https://baran-o-badbadak.blogfa.com
بادبادک باز - زندگی بانوی روزهای سپید است ... روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است !
بادبادک باز
http://www.baran-o-badbadak.blogfa.com/9008.aspx
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! این گذشته ی لعنتی چه دردی دارد. وقتی سیلی می شود. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۰ساعت19:47توسط بادبادک باز. و اندیشه ی اولش فرشته ای بود. و خدا سخن گفت. و نخستین کلمه اش انسانی بود. نوشته ها از خودمه. و اگر اینطور نبود حتما اسم نویسنده مطلب قید می شه! تنها رد پایی از او. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
بادبادک باز
http://www.baran-o-badbadak.blogfa.com/9004.aspx
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! کاش کسی بود که رو به روم می نشست . توی چشماش نگاه می کردم و حرفهایی که روی دلم سنگینی می کنه رو می گفتم. و توی نگاهش نمی خوندم که " تو الان حالت خوب نیست و نمی فهمی چی داری میگی "! وبرای آروم کردن من به زبون نمی آورد حرفهایی رو که هیچ وقت از ته دل بهشون اعتقاد نداشته! نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۰ساعت1:19توسط بادبادک باز. دلم تو را می خواهد. که شاید . من باشی . که درد را بفهمی . دوری را . پدر را . مادر را . و خدا سخن گفت.
بادبادک باز
http://www.baran-o-badbadak.blogfa.com/9402.aspx
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! تنهاش گذاشتم . حیف. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت16:23توسط بادبادک باز. و اندیشه ی اولش فرشته ای بود. و خدا سخن گفت. و نخستین کلمه اش انسانی بود. نوشته ها از خودمه. و اگر اینطور نبود حتما اسم نویسنده مطلب قید می شه! تنها رد پایی از او. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
بادبادک باز
http://www.baran-o-badbadak.blogfa.com/9005.aspx
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! It's not what it seems. Not what you think. No I must be dreaming. It's only in my mind. Not in real life. No I must be dreaming. نوشته شده در شنبه یکم مرداد ۱۳۹۰ساعت19:27توسط بادبادک باز. و اندیشه ی اولش فرشته ای بود. و خدا سخن گفت. و نخستین کلمه اش انسانی بود. نوشته ها از خودمه. و اگر اینطور نبود حتما اسم نویسنده مطلب قید می شه! تنها رد پایی از او. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
بادبادک باز
http://www.baran-o-badbadak.blogfa.com/8910.aspx
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! مرا با گذشته ام یکی می کنی . . ! عیب از من است. توجه نوشت: من شخص خاصی رو مخاطب قرار ندادم. نوشته شده در پنجشنبه سی ام دی ۱۳۸۹ساعت8:25توسط بادبادک باز. همین جوری . . ! حرف" ها از دل عاشق ترند. زخم ها از مرگ کاری تر. مهتاب را به شبانه هایت. گره زده ای ! نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۸۹ساعت0:14توسط بادبادک باز. و بالاخره برف . . ! نوکرتم خداااااا . . . نوشته شده در دوشنبه بیستم دی ۱۳۸۹ساعت17:48توسط بادبادک باز. مقدس تر می شوی!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9006.aspx
تن ها رد پاي ي از او. حیات و ممات یک اتفاق اگر یک روز به هم گره بخورند چگونه باید یاد کرد؟ مرسی از همه مهربونیاتون. اگه یادتون بود برام دعا کنین. هیچ وقت این چن وقتو فراموش نمی کنم. نوشته شده در جمعه ۴ شهریور۱۳۹۰ساعت 15:48 توسط narcisse. صداها آرام نمی گیرند و می پیچند. از احساس بالا می روند و در کالبد نمی گنجند. تنگ نفس می شوند و سرآخر. وقتی تو هبوط می کنی. محو تماشایت می شوند. به همین سادگی برای من وشاید غیر قابل باور برای تو. نوشته شده در سه شنبه ۱ شهریور۱۳۹۰ساعت 0:28 توسط narcisse. کافه سپید و سیاه.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9106.aspx
تن ها رد پاي ي از او. ساعت که از سر گذشت تو در راه افتادی و خود را همراه کردی با آنچه ماندنی نبود. ساعت مرا جا گذاشت و تو تنها همنورد اعداد فاصله شدی. من کفش هایم را زیادی دوست می داشتم و بدون آنها قدم ها یم آنقدر پیچ و تاب می خورد که . نیامدی تا لحظه های میعان احساس . تار می شود جهان و گیج می شوم و هیچ نمی آید به کار. گیج می شوم و تنها دستی باید تا خراب کند این دیوارهای فاصله را. از لحظه ی اعطای اخلاط و عناصر و وجود و شهادتت مقابل دوازده ها، سال هاست می گذرد و این ها تنها. Design By : Night Melody.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9003.aspx
تن ها رد پاي ي از او. از انتهای نگاهت تا پای حضور دلتنگی. انقدر که لحظه هایم سوت و کور شود. نور تمام این مهتابی ها بسوزد. چراغ های نارنجی ته سیگار تا انتهای تاریکی دوام نخواهد آورد! دود می شود و . از نبودنش حتی در ته دل. فرعون به ساحل نجات موسی رسید. اما نفس بریده و خالی از روح! چون تو را به اندازه ی قایق نجات می خواست! خدای هر کس نیز به پهنای عشقش بزرگ است. و گاهی به اندازه ی یک سکه طلا کوچک و اینجایی! تازه هرچیم که میخری خیالت راحته که مارک made in china نداره! Design By : Night Melody. کافه سپید و سیاه.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9002.aspx
تن ها رد پاي ي از او. دل تنگی ها تمام خواهد شد. دهان در برابر عظمتت قفل خواهد شد. و فریادم در تلاطمت گم خواهد شد. عظمت نگاهت برق جهان را خواهد ربود. او تو بودی که نجوا کنان گفتی که عشق انتها ندارد. رفتن و نرسیدن است. دویدن و تشنه تر شدن است. آهسته آمدن کار من نیست. اما کو آب خضر! مگر نمی دانی که تمام سوال هایم مجذوب نگاه های عاشقانه ات شد؟ اما این روز ها خضر نیز به زمین نزدیک نیست! و شکم تمام نهنگ ها خالی از فریاد های ملتمسانه ی لا اله الا انت یونس است! و نوح با کشتی اش در نگاهت غرق شدند! کافه سپید و سیاه.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9203.aspx
تن ها رد پاي ي از او. یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس. قدم زنان آن سوی کلاف تاریکی را می گیری و می شکافی. می شکافی . می شکافی . حفره ی نور گشوده می شود و تجلی تو برقی می شود و می رباید چشم بیغمان مست را. و به ناگاه معتاد چشمانت می شوم که نگاه می کند و دم نمی زند! نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ خرداد۱۳۹۲ساعت 11:26 توسط narcisse. Design By : Night Melody. مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم. تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم. به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او - یا حامد...!
http://www.narcise.blogfa.com/post-57.aspx
تن ها رد پاي ي از او. یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس. قدم زنان آن سوی کلاف تاریکی را می گیری و می شکافی. می شکافی . می شکافی . حفره ی نور گشوده می شود و تجلی تو برقی می شود و می رباید چشم بیغمان مست را. و به ناگاه معتاد چشمانت می شوم که نگاه می کند و دم نمی زند! نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ خرداد۱۳۹۲ساعت 11:26 توسط narcisse. Design By : Night Melody. مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم. تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم. به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او - یا بصیــــــــــــــر...!
http://www.narcise.blogfa.com/post-56.aspx
تن ها رد پاي ي از او. چندیست که زنده می شدم به آواز درون. که می خواند چیزی از انتهای شاخه های وجود. بیتی از سر شوق مرور می شد. و خوش خیالی از گوش بود. که تمیز قائل نبود بین ب می صدای تو و زیری صدای غیر. نمی دانست که اگر این همان تویی باشی که سر رشته ی نور را به دست داری. هبوط که کنی چیزی برای انفکاک نمی ماند. عظیم ترین غم آن لحظه به قلبت حمله می برد. که پی به اشتباهی طویل ببری. روح پاره پاره می شود از تیزی اشتباه. بی گمان نفس عربده می زند. و تو تنها نجوا می کنی. این شاید کلید راه باشد! کافه سپید و سیاه.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9103.aspx
تن ها رد پاي ي از او. به سراغ شناسنامه ات می روی که شاید خودت را کمی به یاد آوری. وشاید به یاد آوری که در آیینت چه چیز را می پرستیدی! سال هایی که گذشته اند.صفحه هایی که آینده اند. زمانی که انسانیتت با این سه چهار برگ تعریف شدنی بود. بدان که تمام پیچیدگی ات بازمی گردد به چند کیلو گوشت و چند متر پوست روی آن. و بدان که ساده لوحانه پذیرفته ای آنچه زمان با احساست می گفت. که آهسته می رود و همراهیت می کند. که شانه به شانه می آید و تنهایت نمی گذارد. اما حسادت زمین و زمان از انسانی که پذیرفت تمام امانت را.
تنــــ ـــها رد پايــ ـي از او
http://www.narcise.blogfa.com/9107.aspx
تن ها رد پاي ي از او. چندیست که زنده می شدم به آواز درون. که می خواند چیزی از انتهای شاخه های وجود. بیتی از سر شوق مرور می شد. و خوش خیالی از گوش بود. که تمیز قائل نبود بین ب می صدای تو و زیری صدای غیر. نمی دانست که اگر این همان تویی باشی که سر رشته ی نور را به دست داری. هبوط که کنی چیزی برای انفکاک نمی ماند. عظیم ترین غم آن لحظه به قلبت حمله می برد. که پی به اشتباهی طویل ببری. روح پاره پاره می شود از تیزی اشتباه. بی گمان نفس عربده می زند. و تو تنها نجوا می کنی. این شاید کلید راه باشد! کافه سپید و سیاه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
63
مجتمع توانبخشی باران نکا
مجتمع توانبخشی باران نکا. تاريخ : شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ 10:54 نویسنده : مهدی شاهسواری. در اثر قطع جریان خون قسمتی از مغز ایجاد میشود. سکته مغزی در هر سنی میتواند اتفاق بیفتد ولی شیوع آن در افراد سالمند بیشتر است. چنانچه برای مشکل بیحرکتی بیمار اقدامات درمانی مؤثر انجام نشود، مشکلات ثانویهای مانند زخمهای فشاری، عفونت ریه و یبوست به وجود خواهد آمد. سکته مغزی یک بیماری غیر پیشرونده است. كاردرماني در الگوهاي غيرطبيعي راه رفتن و تعادل. تاريخ : شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ 10:28 نویسنده : مهدی شاهسواری. 5- بروز اختلال ...
کافی نت و گیم نت باران
کافی نت و گیم نت باران. سلام بارانی باران . یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ. ورود شما عزیزان را به بلاگ کافی نت و گیم نت باران. نوشته شده توسط باران. عنوان آخرین یادداشت ها. سلام بارانی باران . لیست کامل عناوین یادداشتها. تعداد بازدیدکنندگان : 1310. Powered by blogsky.com.
دلم برای خودم تنگ شده
دلم برای خودم تنگ شده. به نام آنکه تنهاست ولی بر خداوندی اش من از او تنهاترم. امروز دلم گرفته. دوست دارم گریه کنم. دوست دارم تنهایی برم تو طبیعت و فریاد بزنم و با صدای بلند گریه کنم. این روزا احتیاج به یکی دارم باهاش درد و دل کنم تا آروم شم. تابستونی دلم بااااااااااااااارون میخواد. بعضی وقتا نمیشه بخشید. به خدا نمیشه. ماه عسل دیروز جالب بود. سه تا مرد اورده بود. یکیشم جدا شده بود و ۶ سال بود نذاشته بودن بچه شو ببینه. واقعا سخته. یکیشم داشت جدا میشد. خدا بگم چکارش نکنه! داداشه من دارم واقعا؟ نگو دیگه آب ا...
good girls
دعای عشق کنید این روزها دلها تشنه ترند تا زمین. سلام امروز اومدم چيزى رو بزارم كه ربطي به وبمون نداره. متن تمام آهنگ هاى آلبوم حباب محسن يگانه. به ادامه مطلب مراجعه كنيد. همراه با كدهاى پيشواز. نوشته شده در دوشنبه دوم بهمن 1391ساعت 13:35 توسط باران و نیوشا. عكس هاى نيوشا ضيغمى درجشنواره فيلم فجر. نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی 1391ساعت 9:30 توسط باران و نیوشا. عكس هاى جديد نيوشا ضيغمى. نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی 1391ساعت 9:26 توسط باران و نیوشا. وبازهم يكتا ناصر عزيزدل. عكس هاى قديمى لعيا زنگنه.
باران نور
خدایا نمی گویم دستم بگیر. که عمریست گرفته ای. مبادا رهایم کنی. اعیاد مذهبی. 9. با خدا . 5. از بزرگان. 2. داستان قشنگ. 4. غریب تر از امیر. وب سایت رسمی حامد زمانی. دختران بالطافت قرن 21. اگر به هم نرسیدیم. 3 چآد رے حآمے ج لیلے. از دست و زبان که برآید. کز عهده ی شکرش به درآید. خدایا کمک کن عهدی را که در طوفان با تو بستم،. در آرامش از یاد نبرم. تاریخ : جمعه 29 فروردین 1393 ساعت 22 و 00 دقیقه و 51 ثانیه نویسنده : زهرا. من از حالم به این مردم دروغای بدی می گم. تمام روز می خندم. تمام شب یکی دیگه م. خاک خواهد ب...
بادبادک باز
زندگی بانوی روزهای سپید است . روزهایی سپید که آسترش شب های سیاه است! تنهاش گذاشتم . حیف. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت16:23توسط بادبادک باز. این گذشته ی لعنتی چه دردی دارد. وقتی سیلی می شود. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۰ساعت19:47توسط بادبادک باز. It's not what it seems. Not what you think. No I must be dreaming. It's only in my mind. Not in real life. No I must be dreaming. نوشته شده در شنبه یکم مرداد ۱۳۹۰ساعت19:27توسط بادبادک باز. دلم تو را می خواهد. که شاید . من باشی .
ترانه هامون بودن.....یه روزی..
ترانه هامون بودن.یه روزی. خیلی ترانه هست که تو باید بگی. من همون جزيره بودم. خاكي و صميمي و گرم. واسه عشق بازي موجها قامتم يه بستر نرم. يه عزيز دردونه بودم پيش چشم خيس موجها. يه نگين سبز خالص روي انگشتر دريا. تا كه يك روز تو رسيدي توي قلبم پا گذاشتي غصه هاي عاشقي رو تو وجودم جا گذاشتي. زير رگبار نگاهت دلم انگار زير و رو شد. براي داشتن عشقت همه جونم آرزو شد. تا نفس كشيدي انگار نفسم بريد تو سينه ابر و باد و دريا گفتن حس عاشقي همينه. اومدي تو سرنوشتم بي بهونه پا گذاشتي. اما تا قايقي اومد از من و دلم گذشتي.
باران
سهشنبه ۵ آذر ۱۳۸۷ ه.ش. چی باید نوشت؟از کجا؟چطوری؟از سیاست و اقتصاد که بامزه تر از هر گل آقایی شده یا از فرهنگ که ای کاش اسمش هم نبود. می توانم از خودم بنویسم اما مگر حرفی غیر از اینها می شود؟صبح که سر حال نباشی وای به حال حوالی غروب.شایع شده که خاتمی میخواهد دوباره بیاید و من صدای خواننده ای را می شنوم که "ماه در میاد که چی بشه"! با خودم فکر میکنم خاتمی اگر بیاید دیگر دلمان از خنده درد نمی گیرد.کار ویژهای هم که نمی تواند بکند و نمی شود کرد.پس نیاید بهتر است تا ما همچنان از خنده ریسه برویم!
baran-officiel91's blog - Blog de baran-officiel91 - Skyrock.com
Bonjour et bienvenue sur mon blog. Definition de mon blog :blog sympa tout ce que tu peux faire t'éclater,laisser des com's,te la péter et e.t.c. 26/03/2010 at 10:45 AM. 27/03/2010 at 2:18 AM. X J'implore ta pitié Toi l'unique que. A TON TOUR DE TE presenter. Présente Toii En 1o Com's : ■ Ton Prenom ■ . Subscribe to my blog! Mes plus plus belle phrases de poesie. X J'implore ta pitié. Toi l'unique que j'aime. Du fond du gouffre obscur. Ou mon coeur est tombé. C'est un univers morne. X Toi mon reflet.
Registration Technologies, Inc. Parking Page
This name sponsored and parked by Registration Technologies, Inc. URL Forwarding (with no ads! Email forwarding and parking included free. Domains as low as $13.00US. Registration Technologies, Inc! Get your name today!
زهرا
1578;صویر ثابت. دلتنگی های یک اردیبهشتی. مادرم فرشته بود اما هیچ گا پرواز نکرد چون. به پایش من ،پدرم،وتمام زندگیش را بسته بود. پنجشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 8:47 ] [ زهرا ] . سبزه را گره می زنم به عشق آنکه تو خوشبخت بشی. یکشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 10:36 ] [ زهرا ] . شنبه نهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 23:17 ] [ زهرا ] . ریه هایم بهونه هوای با تو بودن را دارن! تهدید میکنند زندگیم را! شنبه نهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 23:16 ] [ زهرا ] . تمام نعمت های خدا را هم بخواهم نادیده بگیرم. شنبه نهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 23:16 ] [ زهرا ] .