bolorekhakestari.blogfa.com

gitareeshge.blogfa.com

گيتار عشق

http://www.gitareeshge.blogfa.com/85091.aspx

شهر من گم شده است. من با تاب من با تب. خانه اي در طرف ديگر شهر ساخته ام. و بدترين چيز اينست كه همراه ديگراني كه نمي دانند در شهر گم بشويم.گاهي "قايقي بايد ساخت .دور بايد شد از اين خاك غريب.كه در آن هيچ ."ولي گاهي هم بايد شهرمون را پيدا كنيم و شهرمون يعني خودمون؟ فقط ميدونم گم شدن و در ابهام موندن خستگي مياره يه خستگي مفرط. راستي گفتي كه."نگران تنهاييهاي من نباش رفيق"من ميگم تنهايي كه نگراني نداره. ماه بالاي سر تنهايي ست.". نوشته شده در سه شنبه هفتم آذر ۱۳۸۵ساعت ۲۳ بعد از ظهر توسط فهيمه. حالا به اعتقادات ...

gitareeshge.blogfa.com

گيتار عشق - یه آسمان خالی

http://www.gitareeshge.blogfa.com/post-25.aspx

دیشب به آسمان خیالم نگاه کردم. در هر ستاره اش تو رو دیدم و از صدای باد نام تو را شنیدم. از باغچه قلبم گلی چیدم تا به تو تقدیم کنم اما ناگاه. ستاره های خیالم همچون باران بر زمین چکید و باد از حرکت ایستاد. به هر سو نگاه کردم تاریکی بود و سکوت و تنهایی. فقط من بودم و یاد و خاطره تو. من بودم و تنهاییم. و یه آسمان بی ستاره. نوشته شده در سه شنبه نهم آبان ۱۳۸۵ساعت ۵ قبل از ظهر توسط فهيمه. خوش اومدين اميدوارم كه خوشتون بياد فقط تو بامرام نظر يادت نره. هفته سوم فروردین ۱۳۸۸. هفته چهارم دی ۱۳۸۵. هفته او ل آذر ۱۳۸۵.

gitareeshge.blogfa.com

گيتار عشق - آدمك عاشق

http://www.gitareeshge.blogfa.com/post-28.aspx

می دونی ادما تا وقتی عاشق نشدن افکار و ایده های مسخره ای راجع به عشق دارن . که عشق هیچ کدوم اونها نیست . هیچکدوم . عشق اونقدر لطیف و اونقدر تیز و برنده ست که کمتر دلی تابش را داره . اره! حالا به اعتقادات روزهای کودکی ام برمیگردم . آن روزها که می اندیشیدم برای هر قلب تنها یک عشق وجود داره. آدما وقتی وارد عشق میشن به اندازه ظرفیت بالهاشون می پرن و به اندازه توان پاهاشون جلو میرن . بعضیا همون اول کار میمونن بقیه هم وسط راه ، خیلی کم هستن اونهایی که تا تهش میرن! نه اینکه زمین نمیخورن و زخمی نمیشن . نه!

royaye-khakestary.blogfa.com

عشق خاکستری -

http://www.royaye-khakestary.blogfa.com/post-26.aspx

ت نها شاهد اشک های شبانه ام. همین صفحه ی سفید و جوهر سیاه است. هرگز نخواستم چشم نا محرم این لحظه های ناآشنا. فرو ریختن اشک را بر گونه هایم ببیند. همیشه بالش سکوت را. زیر سر هق هق تنهایی ام گذاشتم. تا کسی صدایم را نشنود. تو که از گریه های پنهانی من با خبری. گاهی همین گریه های گهگاه. جای خالی تو را. در غربت ترانه هایم پر می کند. نوشته شده در دوشنبه ششم آبان ۱۳۸۷ساعت 17:30 توسط عسل. این تیر بیرحم از کجا آمد؟ که غمگین باغ بی آواز ما را باز. در این محرومی و عریانی پاییز. بدینسان ناگهان محروم و خالی کرد.

royaye-khakestary.blogfa.com

عشق خاکستری -

http://www.royaye-khakestary.blogfa.com/post-27.aspx

باز هم سر بر شانه ام گذاشتی. تا هرم نفست را پشت گوشم احساس کنم. یا باز چهره ی نازت را ناز کنم. سر بر روی سرت بگذارم. و ببویم موهای لختت را. و منتظر بمانم تا چشمانت را ببندی. تا ماه را به خوابت بیاورم. دستم را روی گونه ات بگذارم. و باز نازت کنم. و بوسه ای شیرین از آتش لبانت بگیرم. باز هم دست بر شانه ام می کشم. همان جا که جای سر تو بود! اکنون سرت بر کدام شانه تکیه دارد؟ نوشته شده در سه شنبه هفتم آبان ۱۳۸۷ساعت 21:0 توسط عسل. این تیر بیرحم از کجا آمد؟ که غمگین باغ بی آواز ما را باز. دست نوشته های محمد گنج.

royaye-khakestary.blogfa.com

عشق خاکستری

http://www.royaye-khakestary.blogfa.com/8710.aspx

خیلی سخته باغبون باغی باشی که مال خودت نیست. واسه گل اون باغ زحمت بکشی و بهش دل ببندی. در نهایت اینکه میدونی دست یه غریبه میچینتش. زندگیتو به پای شکوفایی اون گل بدی. با اینکه میدونی مال تو نیست. ولی همین که وقتتو باهاش میگذرونی خوشحالت می کنه. این روزا خیلی ها باغبون باغی هستن. که میدونن با اومدن یه غریبه باید با گلشون وداع کنن. نوشته شده در یکشنبه یکم دی ۱۳۸۷ساعت 16:30 توسط عسل. این تیر بیرحم از کجا آمد؟ که غمگین باغ بی آواز ما را باز. در این محرومی و عریانی پاییز. بدینسان ناگهان محروم و خالی کرد.

royaye-khakestary.blogfa.com

عشق خاکستری -

http://www.royaye-khakestary.blogfa.com/post-29.aspx

وقتي واقعيت ها , آدم را فريب بدهند چه کار مي شود کرد؟ روزگاريست که حقيقت هم لباسي از دروغ بر تن کرده است. و راست راست توي خيابان راه مي رود عشق نشسته است کنار خيابان. وکلاهي کشيده بر سر و دارد گدايي مي کند. و مرگ در قالب دخترکي زيبا گلهاي رز زرد مي فروشد. نوشته شده در پنجشنبه سی ام آبان ۱۳۸۷ساعت 15:1 توسط عسل. این تیر بیرحم از کجا آمد؟ که غمگین باغ بی آواز ما را باز. در این محرومی و عریانی پاییز. بدینسان ناگهان محروم و خالی کرد. دست نوشته های محمد گنج. چه آسون من از یاد تو رفتم. چه خواهد کرد با ما عشق؟

gitareeshge.blogfa.com

گيتار عشق - آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد

http://www.gitareeshge.blogfa.com/post-20.aspx

آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد. هرچه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد. از دل ما نرود مهر و وفا بدتر. مثلا خواستم این بار که. و به جای تو بگویم که. آسمان وقت قرار من و تو ابری. تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر. چاره دارو و دوا نیست که حال. بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر. روی فرش دل من جوهری از عشق تو. آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر. نوشته شده در سه شنبه چهارم مهر ۱۳۸۵ساعت ۵ قبل از ظهر توسط فهيمه. خوش اومدين اميدوارم كه خوشتون بياد فقط تو بامرام نظر يادت نره. هفته سوم فروردین ۱۳۸۸. هفته چهارم دی ۱۳۸۵. هفته سوم مهر ۱۳۸۵.

royaye-khakestary.blogfa.com

عشق خاکستری -

http://www.royaye-khakestary.blogfa.com/post-31.aspx

تو مرا می شکنی! تو مرا می شکنی! و من باز لبخند می زنم! برای اطمینان ، آخرین تکه های غرورم را لای شیار کفش هایت لگد می کنی تا دیگر اثری از غرور سرکش دخترانه ام باقی نماند! نگین خواب های من! خرد کن ، بشکن و لگد مال کن! اشک مجالم نمی دهد! باز این اشک های بی موقع رازم را فاش کردند و این را خنده ی آشنای تو به من گوشزد می کند! شکوفه های پشت پنجره زمزمه می کنند :. آرام تر . چرا هوار می کشید؟ ولی من به حرفشان گوش نمی دهم زیرا می دانم که تو دوستم داری ولی غرور مردانه ات مانع از ابراز می شود! فدای غرور یاسی رنگت!