dalghak-man.blogfa.com

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8802.aspx

من نمیدانم از تکرار این روزهای تکراری. چه چیز نصیب این چند روزه باقی مانده میشود؟ هر روز تا می آیم به همین قانون های الکی فکر کنم. میبینم ساعت های تکراری جلویم رژه می روند. اه آفتاب از پشت این شیشه های مشبک چشم هایم را کور می کند. و من هی مجبورم جا به جا شوم . اصلا این شیشه ها یا شایدم افتاب فقط چشم های مرا نشانه گرفته اند. بیخیالشان . خودم خیره می شوم به همین شیشه های رنگی ! یک نقشه ی تازه دارم. نقشه که نه . یک جورهایی میان بر است برای رسیدن . وقتی که شب شد . همان نیمه شب را می گویم. همین ته ته های دلم.

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8806.aspx

آواز خش خش کاغذ لای مشت من . این یعنی هنوز نمی دانم. هنوز فکر می کنم. هنوز با آینه به پشت سرم نگاه می کنم. و هنوز ها هنوز ادامه دارد ! و عروسک های نق نقو ام هنوز سر جایشان آرام نمی گیرند. و نمی دانم چرا کلید اتاق واژه هایم سر جایش نیست؟ و هنوز ادامه دارد دعوای من و واژه هایم بر سر تو! نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۸ساعت 19:11 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. و تو از لای عقربه های کذایی شان. وقتی دلم میگیره !

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست - 64

http://www.meshki-bash.blogfa.com/post-68.aspx

اينجا درخت ها خشك نمي شوند. اينجا هيچ وقت سال هيچ چيز تغييري نميكند. اينجا كه هستيم من هم تغييري نميكنم! اينجا يك عالمه آب دارد براي لذت بردن و گاهي نبردن. اينجا . اينجا تو را ندارد. تو را كه نداشته باشد يعني نبض هم ندارد ! نوشته شده در جمعه یکم مرداد ۱۳۸۹ساعت 13:59 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. و تو از لای عقربه های کذایی شان. وقتی دلم میگیره ! تنها ماه مي داند و رود . توهمی یک وجب تنهایی! دلغک ها نمی خندند.

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8904.aspx

با من حرف میزنند. همه ی این چند صفحه ایکه ننوشته ام. و من بیشتر ازهربار به خودم لعنت می فرستم. که چرا هنو دفترم سفید است! من به نشستن وسط حیاط. دریک بعد ازظهر گرم تابستان نیازدارم. به خیره شدن و گنگ حرف زدن هم نیازدارم. و به یک شیلنگ که مدام به صورتم آب باشد. من به چند سال بعد هم نیازدارم برای همیشه با تو بودن. من گرمای نفست را می خواهم. و سایه ی بلندت که پشت سر من قدم میزدی. خواسته ی من زیاد است. اما همین یک بار تو به من بده همه شان را. پسرک مهرماهی من دلت شور نزند. همه ی این چند سال ضامن خوشبختی ماست!

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8811.aspx

کاش آدما از آینده شون خبر داشتن . اونوقت شاید اصلن به فکر خیلی از کارا نمی افتادن. کاش دنیا انقدر بی رحم نبود. کاش کاش کاش . نوشته شده در جمعه سی ام بهمن ۱۳۸۸ساعت 17:1 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. و تو از لای عقربه های کذایی شان. وقتی دلم میگیره ! تنها ماه مي داند و رود . توهمی یک وجب تنهایی! دلغک ها نمی خندند. زندگی بی هویت من.

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست - 61

http://www.meshki-bash.blogfa.com/post-64.aspx

چشمانم را گشاد می کنم. ان قدر که احساس می کنم الان است که رگ هایش پاره شود. همه چیز را بزرگتر می بینم. دقیق تر می بینم و کامل تر ! هنوز بچه ام هنوز نمی فهمم. و هنوز دوست دارم که دریا به اندازه ی قد من باشد. یک مشت چشم محساره ام کرده اند. کاش آخر این نمی دانم هایم را می دانستم. اما من فعلا فقط یک فنجان سکوت تلخ می خواهم و بس! نوشته شده در یکشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۸ساعت 11:11 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. وقتی دلم میگیره !

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست - 59

http://www.meshki-bash.blogfa.com/post-62.aspx

آواز خش خش کاغذ لای مشت من . این یعنی هنوز نمی دانم. هنوز فکر می کنم. هنوز با آینه به پشت سرم نگاه می کنم. و هنوز ها هنوز ادامه دارد ! و عروسک های نق نقو ام هنوز سر جایشان آرام نمی گیرند. و نمی دانم چرا کلید اتاق واژه هایم سر جایش نیست؟ و هنوز ادامه دارد دعوای من و واژه هایم بر سر تو! نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۸ساعت 19:11 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. و تو از لای عقربه های کذایی شان. وقتی دلم میگیره !

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8810.aspx

چشمانم را گشاد می کنم. ان قدر که احساس می کنم الان است که رگ هایش پاره شود. همه چیز را بزرگتر می بینم. دقیق تر می بینم و کامل تر ! هنوز بچه ام هنوز نمی فهمم. و هنوز دوست دارم که دریا به اندازه ی قد من باشد. یک مشت چشم محساره ام کرده اند. کاش آخر این نمی دانم هایم را می دانستم. اما من فعلا فقط یک فنجان سکوت تلخ می خواهم و بس! نوشته شده در یکشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۸ساعت 11:11 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد. قاب عکس را جابه جا کن. شاید ثانیه ها حواسشان پرت شود. وقتی دلم میگیره !

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8804.aspx

نه آینده . نه گذشته. همین جا کافیست . خسته ام از افکار تکراری دست نیافتنی. خسته ام از ته دل. خسته ام از خسته بودن! خسته ام از این واژه ی کلیشه ای. کتاب هایم . اتاقم . تابلوی روی دیوار. همه و همه پا به پای من فکرمی کنند. فکر می کنند و جزیی از افکار من می شوند. نقش می گیرند.درتکلیف من! در آن علامت تعجبی که آخر جمله هایم می گذارم. خیره می شوم به عمق یک بعد از ظهر تیر ماه. کاش تمام نشود . کاش نگاه و قدم هایمان آن قدر محکمم در هم گره بخورد که باز کردنش کار ما نباشد! انتخاب را می گذرام به عهده ی همان بعد از ظهر.

meshki-bash.blogfa.com

! ... سمت خیال دوست

http://www.meshki-bash.blogfa.com/8812.aspx

همه چیز خوب شد. من همان من هستم و این دیوار ها هنوز متعلق به من. و چه قدر خوشحالم که هنوز برای عروسک هایم تصمیم می گیرم. و چه قدر خوشحال تر که هنوز شعرهایم را فقط برای تو می گویم. با کمی نا آسودگی در آغوشت میگیرم و از همین یک ثانیه لذت میبرم. و تازه به یاد اورده ام از خود بپرسم. که چرا آن روز سبز چشمانت را گم کرده بودم؟ هوای اینجا نزدیک به رفتنت است). هرچه قدر هم ساعت را عقب بکشم. باز هم باید بروی. نوشته شده در چهارشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۸ساعت 14:46 توسط دختری از جنس شب! همین ته ته های دلم. یک کمکی حرارت دارد.