ghoroobe2koohe.blogfa.com
غروب دوکوهه ...غروب دوکوهه ... - دفاع مقدس - غروب دوکوهه ...
http://ghoroobe2koohe.blogfa.com/
غروب دوکوهه ... - دفاع مقدس - غروب دوکوهه ...
http://ghoroobe2koohe.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
1
SSL
EXTERNAL LINKS
15
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.156 sec
SCORE
6.2
غروب دوکوهه ... | ghoroobe2koohe.blogfa.com Reviews
https://ghoroobe2koohe.blogfa.com
غروب دوکوهه ... - دفاع مقدس - غروب دوکوهه ...
Error 404 - Page not found
http://www.ghoroobe2koohe.blogfa.com/Profile
صفحه ای با این آدرس پیدا نشد!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
1
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/80
خاطرات شهدا و دلنوشته . سلام بابا روزت مبارک. فقط همین یک جمله بابا دخترت تنهاست در این شب عیدی ولی همه میگن که کنارمی. خودم را گول میزنم اشکالی ندارد.میروم عینک میخرم شماره بابای چشمم خیلی ضعیف شده. نوشته شده در تاریخ سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ توسط اسما. مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. گرچه دانم که به جائی نبرد راه غریب. من به بوی سر آن زلف پریشان بروم. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت. رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم. بانوی بی نشان من.
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/77
خاطرات شهدا و دلنوشته . مغرورم.انقدر که چشم هایم نمیبیند و گوش هایم نمیشنوند. انقدر که .حتی نمیتوانم فریاد بزنم و حرف دلم را به او بگویم.به اویی که مثل خواهرم است. بین دو راهی انتخاب. ادامه دهم.ادامه میدهد.بروم.مثل قدیم. پن1:روز مادر رو به مادر گلم تبریک میگم. پن2:فکر نمیکردم در 15 دقیقه بتوانم کادوی روز مادر بخرم. پن4:بازیگر خوبی شدم در ایفای نقش الکی خوب بودن. نوشته شده در تاریخ یکشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۳ توسط اسما. مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. ابزار و قالب وبلاگ.
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/81
خاطرات شهدا و دلنوشته . گاهی اوقات میشود که انقدر کسی برایت عزیز میشود ک دنبال بهانه ای میگردی که بیخودی از او یادی کنی اما او حتی حاضر نیست از تو یادی بکند در جمع و خلوت مصداق این جمله ام نوکه میاد به بازار کهنه میشه دل ازار. نوشته شده در تاریخ سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ توسط اسما. مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. گرچه دانم که به جائی نبرد راه غریب. من به بوی سر آن زلف پریشان بروم. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت. ابزار و قالب وبلاگ.
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/83
خاطرات شهدا و دلنوشته . دلم تنگ شده برای خودم خودی که. سلام شهدا.من شنیده بودم که شما کریم هستید شهدا من بدبخت شما را فراموش کردم شما چرا من روسیاه را یادتان رفته؟ پن1:امسال بابام بهم یک کادوی خوب داد روز شهادتش.بابا دوباره دستاش رو بهم هدیه داد.چشمانش را هدیه داد.بابایی ممنون از هدیه ات. پن2:بابا مبارکت باشه.حواست بهمون باشه.تازه شهریور میارمش دست بوس اگر بگذاری. پن4:بابا اجازه گرفتن از عکس چقدر سخت بود.بابا جات واقعا سبز بود. نوشته شده در تاریخ چهارشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۳ توسط اسما. بانوی بی نشان من.
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/84
خاطرات شهدا و دلنوشته . نزد پزشک اهل دلی رفتم از قلبم گفتم که چرا ارام نمیگیرد.از چشمانم که چرا عقده باز نمیکنند.تشخیص پزشک این بود:. دلم بیمار شده.بیمار شهر نشینی.بیمار دلبستگی.دکتر برایم این نسخه را تجویز کرده. 3)یک مشت خاک فکه. 4)یک جرعه اب اروند. 6)یک پیاده ری تخریبی گردان تخریب. 7)یک شب بستری شدن در هویزه. نوشته شده در تاریخ دوشنبه هشتم دی ۱۳۹۳ توسط اسما. مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. گرچه دانم که به جائی نبرد راه غریب. 1587;ا&...
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/82
خاطرات شهدا و دلنوشته . چند وقتی است دیگر نمیتوانم بنویسم. اما زمانی که .چه قدر ازین کلمات تکراری خسته شدم. هشت سال است بابا.اسم خرمشهر که می اید.اسم سوم خرداد که می اید.اسم بیمارستان ساسان که می اید دلم میلرزد.انقدر میلرزد که حتی اسمان هم میلرزد.از ترس اینکه شاید به اسمان بیایم و . میخواهم بدون قید زمان و مکان و کلام با تو صحبت کنم بابا.بابای هشت ساله من. هر دختری ارزو دارد با جنازه پدرش وداع کند بابا نگذاشتند.هر دختری ارزو دارد همه بروند با پدرش تنها شود خودش را به او بسپارد.نگذاشتند. به هواداری او ذره...
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/category/3
خاطرات شهدا و دلنوشته . مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. گرچه دانم که به جائی نبرد راه غریب. من به بوی سر آن زلف پریشان بروم. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت. رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم. چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت. به هواداری آن سرو خرامان بروم. در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت. با دل زخم کش و دیده گریان بروم. نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی. تا در میکده شادان و غزل خوان بروم. به هواداری او ذره صفت رقص کنان. ابزار و قالب وبلاگ.
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/post/78
خاطرات شهدا و دلنوشته . السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی. امشب هم از همان شب هاست که خواب با چشمانم قهر کرده. یا امام رضا دلم برات تنگ شده.یا امام رئوف به صحن اسماعیل طلا خستم. اینقدر گناه کار شدم.یا امام رضا من تو رو میخوام. حتی دلم برای ان ابخوری های حرمت تنگ شده. دلم برای اینکه دنلال زیارت نامه بگردم و بعد از کلی گشتن یک زیارتنامه کهنه بردارم. از اشک زائر قبلی خیس شده باشد. بروم داخل حیاط بنشینم و بخوانم فریاد کنم نام زیبایت را. یا امام رضا تنها جایی که گریه ازاد است حریم امن تواست. چون صبا ب...
نورالهدی الزهرا
http://www.noorolhodaalzahra.blogfa.com/category/4
خاطرات شهدا و دلنوشته . مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. گرچه دانم که به جائی نبرد راه غریب. من به بوی سر آن زلف پریشان بروم. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت. رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم. چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت. به هواداری آن سرو خرامان بروم. در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت. با دل زخم کش و دیده گریان بروم. نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی. تا در میکده شادان و غزل خوان بروم. به هواداری او ذره صفت رقص کنان. ابزار و قالب وبلاگ.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
15
غروب سفید
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم؟ غم از دل برود چون تو بیایی. یه جایی خوندم اونایی که وبلاگ مینویسن مریض هستن. واسه همین نمینویسم خووووو :دی. 1 بعضی وقت ها خیلی خوشحالم که خیلی ها اصلا منو یادشون نیست. حتی اگه ببیننم. 2 سربازی هم تموم شد. 3 عروسی هم تموم شد. 4 زندگی همچنان ادامه دارد. نگاشته شده در دوشنبه 7 مرداد1392ساعت 17:1 توسط مسلم. به احترام خودم، ایست خبردار :). اینم یه روز تموم میشه، بعدش چه کنیم؟ دنیا دار مکافاته، حسابیه حسابی. نگاشته شده در یکشنبه 17 اردیبهشت1391ساعت 17:48 توسط مسلم.
دل نوشته ...
دلم یک دوست میخواد. یک دوست ناب و خالص. یک دوست که امتحانشو تو دستی پس داده باشه. دلم یک همدم میخواد. یکی که هر موقع هر جا از هر کس دلم گرفت برم سراغش. برم سراغش و شروع کنم به حرف زدن. همه چی و بهش بگم. حتی اگر کمکم نکنه فقط گوش کنه. یک دوست که همیشه در دسترس باشه. آقا من یک دوست میخوام. فراخوان میدم به آدمهای خوب روی کره خاکی. به یک عدد دوست ناب نیازمندیم . نوشته شده در چهارشنبه 22 مرداد1393ساعت 12:12 توسط ترنم . دلم میخواد داد بزنم. دلم میخواد انقدر گریه کنم تا بمیرم. خسته ام کم آوردم. باز هم رمضان .
من مست می عشقم
من مست می عشقم. اشک در چشمان من طوفان غم دارد ولی خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من. خسته شدم از این زندگی! نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن 1391ساعت 1:59 توسط سپیده. بیا در یک شب آرام و مهتابی. کمی هم صحبت یک یاس باشیم. اگر صد بار قلبی را شکستیم. بیا یک بار با احساس باشیم. نوشته شده در چهارشنبه سی ام اردیبهشت 1388ساعت 23:52 توسط سپیده. ما مثل هیچکس.ندا. به وبلاگ تتی خوش آمدید. غم خانه.داداش وحید. همیشه در قلب منی.2 عاشق. از نگاه تا نگاه .وحید. عشق و دوری.رضا. چه تاجی زدی بر سرم زندگی.
هوای بارانی
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟ یار خودت را از خودت. آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی. از چارچوب پنجره دیوار دیدی؟ اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟ از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟ نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟ از " آتنا " گفتن " عذاب النار " دیدی؟ در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟ دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟ آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک. خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟ رفتی مطب، بی نسخه برگردی به خانه؟ بیمار بودی مثل من؟ حقا که با من فرق داری لا اقل تو. او را که میخواهی خودت یک بار. من بي قرار ...
غروب ستاره ها...
مینویسم بهر شکسن سکوت. من همانم که برای دیدنت ثانیه ها را کنار میزنم. برای زیارت خورشید ماه باید شد. شهدا و ولایت فقیه. من و رهبر و هزار ناگفته. قلب کتاب چشم است. نصر تولز : نواي وب. می نویسم نه برای انکه خوانده شود. برای انکه سکوت ناگفته هایم را بشکنم ومهر خاموشی. من به عشق تو جان به کف ایستاده ام. برچسبها: من و رهبر و هزار ناگفته. نوشته شده توسط خاموش در پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۲ و ساعت 15:3. میدهد این که قیاس مردم تنها به ظاهر ادمها وابسته است! چرا اجازه ی قضاوت به خودمان می دهیم! را بیشتر از نمازخواندن.
غروب دوکوهه ...
چقدر دلتنگم برای "فخرالدین" . یرای شهید مهدی برزی دوست داشتنی ام. برای لحظه ای . تنها لحظه ای با او نشستن . جمعه دهم خرداد 1392 ] [ 18:12 ] [ علی حسنی ]. شعر شهریار در وصف شهدا. به خاک من گذري کن چو گل گريبان چاک. که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک. چو لاله در چمن آمد به پرچمي خونين. شهيد عشق چرا خود کفن نسازد چاک. سري به خاک فرو برده ام به داغ جگر. بدان اميد که آلاله بردمم از خاک. چو خط به خون شبابت نوشت چين جبين. چو پيريت به سرآرند حاکمي سفاک. بگير چنگي و راهم بزن به ماهوري. نماز که تمام شد به سنگر...
غروب دوکوهه 2
اللهم ارزقنا منازل الشهدا. لبخند های پشت خاکریز(اخ سوختم). لبخند های پشت خاکریز(بابات کو). لبخند های پشت خاکریز(وضوی بدون نماز). لبخند های پشت خاکریز. با من سخن بگو دوکوهه(! 1580;نگ دفاع مقدس. سایت فرهنگی شهید اوینی. تا شهدا با شهدا. ابزار و قالب وبلاگ. 1608;صیت شهدا. 1585;وزشمار فاطمیه. نویسنده : خادم الشهدا علی حسنی. گام (1) : انتخاب. گام (2) : عهد. گام (3) : شناخت. گام (4) : هدیه ثواب اعمال. خود به روح شهید. گام (5) : درگیر کردن. گام (6) : عدم گناه. گام (7) : اولین پاسخ. گام (8) : حفظ و تقویت. از همین...
خیلی تندرفت کودکی هایم باآن دوچرخه قراضه
دریافت کد صفحه ورودی وبلاگ. خیلی تندرفت کودکی هایم باآن دوچرخه قراضه. وقتی حواست نیست.چه دیدنی میشی. دختر پسر کوچکی باهم تو کوچه گریه میکردند. مردی آمد و گفت دخترم چرا گریه میکنی؟ گفت:عمو عروسکم پاره شده. از پسرک پرسید تو چرا گریه میکنی؟ گفت:اخه عروسکم داره گریه میکنه. نوشته شده در شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 10:52 توسط Alavi. هیچ کاری نکردم . اما برای فراموش کردنت . اعتراف میکنم من یه زمانی از اقلیت های هند بودم. چون یه گاو رو به عنوان عشق میپرستیدم. بعضی آدما یهو میان . یهو زندگیتو قشنگ میکنن. نوشته شد...
غروب آفتاب
آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست؟ پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهءمرگ را نزدیک حس میکنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند.از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. . پسر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم. پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. شوهر، همس...
... غروب آرزوها ...
گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند. ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامنم صد پیرایه بستند. از این مردم که تا شعرم شنیدند ، به رویم چون گلی خوشبو شکفتند. ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند. نوشته شده در چهارشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۰ساعت 11:52 توسط نسترن. یک آرزو کن تا برآورده کنم. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد که دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این آرزو ها سه آرزوی دیگر آرزو کرد.
اشک سرخ
نوشته شده در جمعه دوم بهمن ۱۳۸۸ساعت 23:53 توسط شمع بی پروانه. خطاب به گربه صفت! اگه میخوای بری برو از تو دوباره میگذرم. نگاه به گریه هام نكن من از تو بی وفا ترم. تو اشتباه قلبمی كه دیگه تكرار نمیشی. این دفعه دیگه برنگرد تو واسه ما یار نمیشی. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۸ساعت 21:53 توسط شمع بی پروانه. خطاب به گربه صفت! الهی که چشمات به راهی بمونه.فقط جغد شومی رو بومت بخونه. الهی که دستات بشه تشنه ی گل.نمونه تو سختی براتون تحمل. بیاد روزگاری که تو تنها بمونی.فقط وقت مرگ قدر من رو بدونی. دیگه باورت ...