manvaadab.blogfa.com
دفتر ادبیاتدفتر ادبیات - هیچ کجا و همه جا× هیچ گاه و همه گاه
http://manvaadab.blogfa.com/
دفتر ادبیات - هیچ کجا و همه جا× هیچ گاه و همه گاه
http://manvaadab.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
75
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.174 sec
SCORE
6.2
دفتر ادبیات | manvaadab.blogfa.com Reviews
https://manvaadab.blogfa.com
دفتر ادبیات - هیچ کجا و همه جا× هیچ گاه و همه گاه
دفتر ادبیات
http://www.manvaadab.blogfa.com/8711.aspx
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. دست هامان نرسیده است به هم.(فریدون مشیری). از دل و دیده گرامی تر هم آیا هست؟ آری ز دل و دیده گرامی تر:. زین همه گوهر پیدا و نهان در تن و جان،. بی گمان دست گران قدر تر است. هرچه حاصل کنی از دنیا،. هرچه اسباب جهان باشد،در روی زمین،. دست دارد همه را زیر نگین! سلطنت را که شنیده است چنین؟ شرف دست همین بس که نوشت با اوست! خوش ترین مایه ی دلبستگی من با اوست. در فروبسته ترین دشواری،. در گران بار ترین نومیدی،. بار ها بر سر خود، بانگ زدم:. هیچت ار نیست مخور خون جگر،. شهري بود كه...
دفتر ادبیات
http://www.manvaadab.blogfa.com/8712.aspx
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. به دست هایی می اندیشم که زمان را گرفته در مشت می فشارند. چه بخواهند و چه نخواهند نوروز از راه می رسد. سیاهی نگاهشان به رجز خوانی دشمنان می ماند. تکاپوی پنهان. زیر پوست شهر تهران. مرز و بوم خاکی باستان. ایران! بترسند. بگذارید بترسند. نوروز در راه است. فریدون مشیری می گوید:" خاک جان یافته است، تو چرا سنگ شدی؟ تو چرا این همه دلتنگ شدی؟ باز کن پنجره را و بهاران را باور کن.". سال خوبی برای همه آرزو می کنم. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۷/۱۲/۲۹ساعت ۱۹:۴۵ بعد از ظهر توسط یکتا.
دفتر ادبیات -
http://www.manvaadab.blogfa.com/post-156.aspx
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. از میان ناله هایش. ناله های صبح را می گویم. به یقین باید بوزد. بوزد بر دل بی شرم چنین. دور را از نظر آزاد کنید. کمی این سو تر. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۲/۰۲ساعت ۲۰:۵ بعد از ظهر توسط یکتا. ما چند نفر زندگیمان به شکلی به ادبیات گره خورده است. دفتر ادبیات ما پر است از نوشته های خودمان و شعر و داستان از نویسنده هایی که دوستشان داریم. ادبیات ما دی انت و سی است ماست. :ی.
دفتر ادبیات -
http://www.manvaadab.blogfa.com/post-162.aspx
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد. نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت. ولی آنقدر مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد. گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد. و خواب خفته گان خفته را آشفته سازد. بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را! نوشته شده در جمعه ۱۳۸۸/۱۲/۱۴ساعت ۰:۱۴ قبل از ظهر توسط ملیکا. ادبیات ما دی انت و سی است ماست. :ی.
دفتر ادبیات -
http://www.manvaadab.blogfa.com/post-158.aspx
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. با سلام و عرض ادب خدمت تمامی نویسندگان و نوقلم های جوان. در پی تصمیم هیئت تحریریه ی تارنمای نوقلم، در اخرین جلسه ی خود، بر آن شدیم تا مسابقه ی بزرگ داستان نویسی را در سراسر کشور برگزار کنیم. این مسابقه که از حدود یک ماه قبل برای آن برنامه ریزی شده بود، سرانجام اجرای آن با تعیین داور و موضوع مسابقه و همچنین مهلت آن، قطعی شد. مسابقه ی مذکور موضوع مشخصی ندارد، بدین معنا که موضوع نوشته های نویسندگان عزیز" آزاد " می باشد. علاقه مندان به لینک زیر مراجعه کنند:.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9402.aspx
به ذهن من بگو که نزن تلخ خند و نیش. که مرا بی تو صبحدم نشکفت. صد جوانه به تن این درخت خسته و. بی تو این سایه را غنچه ای نشکفت. سبزه از نم نم دیشب و از ناله های روز. تازه حرفی به زبان بر نیاورد باز. خشم دیوارهای خسته ی سر من. جز تو فکری بر سر میخ نمیکوفت باز. به ذهن من بگو که نزن تلخ خند و نیش. بی تو هم رفت سالی و سال دیگر پیش. گرچه باز آمدن به از برنگشتن است. آن که رفته نباشد نگاهم دگر پیش. گوینده دایره 14:11 PM. شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۴. حالا مطمئنم چیزی به اسم عشق وجود نداره. فکر کردم تا وقتی که میتو...
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9209.aspx
و دیدار دوباره چه دور. گوینده دایره 16:40 PM. شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲. می رسم به این نقطه های زندگی که نمیتونم حرفام رو به هیچ زبونی بیان کنم. از این نقطه ها متنفرم. هیچ شعری نمیخونم که منو بگه. هیچ آهنگی نمی شنوم که منو بخونه. هیچ تصویری نمی بینم که نشونم بده. نمی تونم گریه کنم. نمی تونم بخندم. نمی تونم درد بکشم یا احساس خوبی داشته باشم. می رسم به این نقطه ی زندگی که در اوج نخواستن میخوام. به این نقطه هه که تو اوج دلگیری دوست میدارم. که تو اوج دلتنگی فرار میکنم. گوینده دایره 1:24 AM. من خانه ام به دوش.
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9404.aspx
بابا تو جوونیش یه روز به جمله ی اون خوشبختت میکنه ولی شادت نه خندید. چون فکر میکرد که خوشبختی همون شادیه. بعد ها فهمید که خوشبختی خیلی مهم تر از شادیه. و اینکه حاضر نیست خوشبختیشو به خاطر شاد بودن به خطر بندازه. امروز من جای بابام ایستادم. و باور نمیکنم که خوشبختی و شادی تفاوت چندانی داشته باشن. فقط امیدوارم روزی که فهمیدم خوشبختی بهتر از شاد بودنه، هنوز از دستش نداده باشم. گوینده دایره 23:57 PM. سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴. غلط اندر غلط اندر من سرخورده ی مست. غلط آن است که جان با تنت آسوده نشست. آن من شد نگهت.
مداد سیاه - اشتباه
http://www.dayereh96.blogfa.com/post-414.aspx
غلط اندر غلط اندر من سرخورده ی مست. غلط آن است که جان با تنت آسوده نشست. گوینده دایره 2:1 AM. یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴. هیچ خبری نیست. نه کسی میاد، نه کسی میره. خیلی بدجوریه! تل انبار حرف ها. تل انبار حرف ها. نویسنده هایی که می خوانمشان. روزهای ترانه و اندوه. دیوار سیاه و سفید(بهاره.الف). The king of ordinary thing(مانا). یاد داشت های یک عابر پیاده. قالب های نایت اسکین. اونایی که هستن :. Design by : Night Skin.
مداد سیاه - korkunç sevgi !
http://www.dayereh96.blogfa.com/post-411.aspx
Senden yazmaya çalıştım ama nefessiz kaldım. Seni beklediğim her anda. Sana rastladığım her anda. Sensiz kaldığım her anda. Yine kendimi unutmaktan korkuyorum. Hayır da diyemiyorum işte. Benimle çıkar mısın diye soruyorsun. Hiç düşünmeden evet diyorum işte. Çünkü ben yıllarca bunu bekledim. Yıllarca hayatıma birinin gelmesini bekledim. Eski acıları unutturabilen birini. Ve şimdi sen burdasın. Ve ben sadece seni kaybetmekten korkuyorum. Işte gerçek sevgi budur biliyormusun:. Işte aşk bunun için hep acıdır.
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9401.aspx
بابافریم رفت، گلنار رفت، عمو داریوش رفت. و هر بار، صبح روز بعد، انگار که هیچ چیز عوض نشده، بیدار شدیم، سر درس و کار رفتیم، حرف زدیم، گاهی خندیدیم. آسمون هنوز همون قدر آبی بود، درختا هنوز همون قدر سبز. صدای استادا هنوز اعصاب خورد کن بود، و جالبی حرفا هنوز تغییری نکرده بود. هنوز میشد از غذا خوردن لذت برد. هنوز میشد زیر بارون نفس عمیق کشید. ولی هر بار یه چیزی عوض شده بود. یه چیزی وجود داشت ، که جای خالیش احساس میشد. یه چیزی مثل یه کبودی، که دیده نمیشه، که پیدا نمیشه! گوینده دایره 20:37 PM. بارون که میومد، م...
مداد سیاه - پیشواز ۲۰ مرداد
http://www.dayereh96.blogfa.com/post-420.aspx
وقتی که خیلی کوچیک بودم، عاشق وقتایی که بودم که دوستات رو جمع میکردی. من میشستم کنارتون و به حرفایی گوش میکردم که ازشون سر در نمیاوردم. همه ی شب منتظر میموندم تا وقت ساز و آواز برسه و غرق صدای خوندنتون میشدم. یه کم که بزرگتر شدم، بهترین هم بازیم شدی. با لوازم آرایش مامان ناهید گریمم میکردی و میشدیم دزد دریایی. با اسلحه های اسباب بازی تو خونه دنبال هم میکردیم و یقینن هیچ کس بهتر از تو نمیتونست سرگرمم کنه. وقتی بابافریم رفت، تو شدی مرد اول زندگیم، و هیچ آغوشی به اندازه ی آغوشت آرومم نکرد. آخرین باری که بغل...
نمنه؟ - خرس های گنده!
http://avakhanum.blogfa.com/post-4.aspx
این جا هر چی دله تنگم بخواد می نویسم و به هیچ کس هم ربطی نداره! همیشه منو بردیا (داداشم! یه دو سالی ازم کوچیک تره) توی کار های خونه به مامانم کمک می کنیم! مثلا هر دوتامون تو غذا پختن یا شستن لباس و ظرف و . و کلا در همه ی کار های خونه به مامانم کمک می کنیم . ولی توی یه مورد هیچوقت به نتیجه نمی رسیم اونم میز جمع کردنه! صد دفعه من می گم بردیا جمع کن . اونم صد و یک دفعه میگه آوا میز با تو هست! تازه بعد از این که میز جمع میشه یه پروژه ی دیگه داریم به نام تمیز کردم میز! بعد از خوردن غذا و موقع جمع کردن میز!
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9212.aspx
که من می پرستمت. و نمازم کلماتی ست که تو. همه شب مرثیه وار. در غم آه بزرگان مردان. همه آیین من و سنت من. و به هر صفحه ی این م هر -کتاب. و قسم بر تو و زرین قلمت. و به بهمن، به قصیده. که همه عمر برای انسان. و برای تو و هم رزمانت. بنویسم ز عدالت، ز جنون. دسته ی چلچله ها از زنجیر. گوینده دایره 21:5 PM. پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲. هیچ خبری نیست. نه کسی میاد، نه کسی میره. خیلی بدجوریه! تل انبار حرف ها. تل انبار حرف ها. نویسنده هایی که می خوانمشان. روزهای ترانه و اندوه. دیوار سیاه و سفید(بهاره.الف). اونایی که هستن :.
مداد سیاه
http://www.dayereh96.blogfa.com/9211.aspx
نباشد در همه دنیا تو را. دل داده ای چون من. که فرهادم سر افکنده. چو دیده بی ستون من. به نقش یک هزاران زخمی و. صدها کفن بر تن. نوشتم آنچه از چشمت. برفته با نگاه من. گوینده دایره 2:10 AM. دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲. باریدن اولین قطره را. چشم به آسمان بسته بودیم. درمان بی چارگی مان نبود. قحطی به همه دشت ها زده بود. و به سفره نه نان. نه به تن پیرهنی. باریدن اولین قطره را. به طلای هزاران میله. هیچ کس جواب گوی. نه به لب خنده ای. نه نفس به جانی . گوینده دایره 23:40 PM. چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲. به خاطر ه...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
75
مــن و تــــو
زخم ها ، رحم میخواهند. فقط این دو نقطه را بردار. میان آن همه الف و ب و مشق دبستان آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود. ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﭼﻪ ﺭﺍﺯﻳﺴﺖ ﺑﻴﻦ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ! ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻢ! درد یعنی : مدتی هست که نیست. می خواستم بمانم ، رفتم. می خواستم بروم ، ماندم. نه رفتن مهم بود و نه ماندن مهم من بودم که نبودم. کاش میشد صداها رو هم کنار عکساشون قاب کرد روی دیوار. سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی او از نژاد جاده باشد و رفتنی. آری روزها گذشت همان شد : او رفت و من شکستم. مخاطب خاصی ند...
Best Apps & Games - Fun & Educational Apps for Kids, Babies and Toddlers
Thursday, April 5, 2018. Bath Time for Pets Wash Pets – Free Game for Kids. Teaching Math to Toddlerss and Preschoolers: how to count, compare, arrange, add and subtract. Teach Kids Proper Pet Care with this Free Game – Pet Care Responsibilities For Children. Funny Racing Game for Kids – Free Racing Games for Android. Coloring Games – Paw Patrol – Free Coloring App for Kids. Best Apps and Games. Fun and Educational Apps for Kids, Babies and Toddlers. For Toddlers & Preschoolers. Masha and the Bear. Comme...
^^@gh(-)$€
دنیا انقدر کوچک باشد. که آدم های تکراری را روزی. هزاربارببینی وآنقدر بزرگ باشد که. نتوانی آن کس راکه می خواهی حتی یک بار ببینی. دلم به حال ابر های باران خورده میسوزد که دارند جور آسمان را میکشند. چه شباهتی است بین دل تنگ من و ابر های باران خورده. لحظه ای دیگر من و ابر های باران خورده یک صدا بغضمان را فریاد میکنیم. آری ببار باران زمین چرکین است . چهارشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۲ ] [ 11:11 ] [ paras2 ] . خدایا دلم را کسانى میشکنند. که هرگز راضى به شکستن دلشان نبودم. خدایا از خودم هم نمیگذرم حق من این. تا بدانی...
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
man va ooooo
تمامه لحظات زندگیم با خیره شدن به غروره خرد شدم میگذره. نوشته شده در ۹۲/۱۲/۰۱ ساعت 23:39 توسط yeki. بازم این گریه لعنتی. پس دیگه ولم کن. نوشته شده در ۹۲/۱۲/۰۱ ساعت 23:32 توسط yeki. ی خنده از ته دل. ی شادی تموم نشدنی. آغوشم بیا تا همشونو تجربه کنم. نوشته شده در ۹۲/۱۲/۰۱ ساعت 23:29 توسط yeki. همیشه اون یکه میمونهه منم و اونی که میره. حواست باشه ی روز نوبت منم میرسه. ولی بدونم اگه برم دیگه برنمیگردم. صبرمنم ی حدی داره. حالا هرکاری میخوای بکن. آخرش فقط خبر مرگم بهت میرسه. اونوقته که حسرتشو میخوری. موندم همشو...
دفتر ادبیات
هیچ کجا و همه جا هیچ گاه و همه گاه. نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد. نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت. ولی آنقدر مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد. گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد. و خواب خفته گان خفته را آشفته سازد. بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را! نوشته شده در جمعه 1388/12/14. ساعت 0:14 قبل از ظهر توسط ملیکا. افق امیدم را بلعیده است. به چه باید دل خوش کرد؟ گاه می اندیشم تو چرا می میری؟ من چرا می گریم؟ داوری این...
چیزهای دیگر...
همه چیز از دنیایی که بهار ندارد. عجب روزگاریه. و چقدر زود می گذره. من خوبم و. روزگارم می گذره و خدا رو شاکرم برای سلامتی خودم. و عزیزهام. پسرهام برنا جان و بامداد جان خوبن و حالا. به ترتیب حدود ۲و ۴ سال دارن. یاد بهار جان تنها دخترم. همیشه با منه و هنوز بعضی وقت ها بدجوری اذیت می. شم از نبودنش. اطمینان دارم توی اون دنیا همدیگرو. این فیس بوک پدیده جالبیه. بازار وبلاگ ها رو کساد. کرده و همه به جای اینکه بیان توی وبلاگ هاشون. بنویسن می رن اونجا و . خوبه آدم با خیلی ها به. بیرون و فکر کنم کار جالبی باشه.
...ღ من و آقایی ღ...
ღ من و آقایی ღ. یادداشتهایی برای خودم و آقایی. زندگی دور جدید 167. باز هم من اومدم اینجا و بی نهایت دلبستگیم به این صفحه مجازی. وبلاگ ساختم جاهای دیگه نوشتم اما دلم همین جاست اصل اصل زندگیم همین جاست تیر نود وچهار هم داره کم کم تموم میشه ومن زندگیم پر اتفاق داره میگذره. به لطف حضور پسرک زندگی عجیب و شیرین شده. میام ومینویسم باز هم. برای ثبت خاطراتی از این زندگی سه نفره. دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ ] [ ۱۵:۱۷ بعد از ظهر ] [ من ] . وباز هم منم واتفاقی بزرگ خیلی بزرگ. خدایا این بار دعوتت معجزه بود. دربند و ات...
به یاد مونده هایه من
به یاد مونده هایه من. سلامتی کسایی که جسارت عاشقانه از دست دادنو دارن. نه حقارت به هر قیمت نگه داشتنو. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 15:8 توسط نجمه. برايت يك بغل گندم/دلي خشنود از مردم. برايت يك بغل مريم/كه مست از مي شوي هر دم. برايت قدرت آرش /كه دشمن را كشي آتش. برايت سفره اي ساده/حلال و پاك و آماده. برايت يك غزل احساس/دوبيتي هاي عطر ياس. برايت هرچه خوبي هست /صميمانه دعا كردم. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 16:38 توسط نجمه. دلم را تهدید کرده ام. بهانه ات را بگیرد. بدون ديگه وا...